اومود اورمولو
بر اساس نظریات جامعه شناس شناخته شده آقای Lambert سیاست های دولت ها در موضوع زبانی به سه گروه عمده تقیسم بندی می گردند: 1– طبقه بندی هموژن 2- طبقه بندی دوزبانی 3- طبقه بندی موزائیک.
در طبقه بندی هموژن اقلیت حاکم که به لحاظ بافت جامعه دراکثریت واقع شده اند به صورت استفاده از یک زبان و اقلیت محکوم نیز که متشکل از یک یا چند گروه اند به صورت یک یا چند زبان مطرح می گردند، برای مثال کشورهای موجود در اروپای غربی ، آمریکا، روسیه، ژاپن در طبقه بندی فوق دیده می شوند. در طبقه بندی دو زبانی کشور به دو یا سه منطقه زبانی مشخض تقیسم می گردد؛ کانادا، بلژیک، عراق، سنگاپور از نمونه های مشابه طبقه بندی فوق می باشند. در طبقه بندی موزایک به صورت عمومی گروههای زبانی متشکل از 5 یا بیشتر تشکیل دهنده گروه زبانی غالب می باشند، برای مثال نیجریه، اتیوپی، گینه نو، هندوستان از نمونه فوق اند. ولی اسرائیل با سیستم زبانی که در مقاله مذکور شرح داده خواهد شد قابلت ورود به هر سه تعریف را دارت می باشد. به علت استفاده از زبان عبری در تمامی امورات رسمی و ارگانها سیستم زبانی اسرائیل در قالب هموژن می تواند جای گیرد. در عین حال سیستم زبانی اسرائیل در قالب دو زبانی نیز تعریف می گردد چون اسرائیل دارای دو زبان رسمی عبری و عربی می باشد. در آخر نیز اسرائیل به سبب وجود مهاجرین مختلف از کشورهای متعدد دارای جمعیت قابل ملاحظه غیر یهود می باشد که این وجهه اسرائیل نیز در قالب تعریف موزائیک می گنجد.
زبان عبری در ارگانهای دولتی و رسمی اسرائیل مورد تکلم واقع شده و جمعیتی بالغ بر 5-6 میلیون نفر بر این زبان صحبت می کنند. هژمونی رسمی بودن زبان عبری در کنار اینکه سیستم تک زبانی را ارجح می داند بنا به ضروریات و احتیاجات جامعه عرب زبان مجبور به گذر به سیستم دو زبانه بوده است. در سیستم دوزبانگی عبری- عربی گرچه سنگینی کفه ترازو به سمت زبان عبری می باشد ولی زبان عربی نیز در تمامی سطوح تحصیل، آموزش، ادبی، فرهنگی، اجتماعی و ... در حال بهره برداری از موقعیت خود می باشد. زبان عبری به غیر از جغرافیای فلسطین به صورت زبان اداری و ارتباط نمود بیشتری دارد. قوانین به صورت زبان عبری بوده و حکام نیز تمثیل کننده زبان عبری می باشد ولی در صورت احتیاج می توان از زبان دیگری نیز بهره جست. در سیستم آموزش نیز کفه تراز به سمت زبان عبری سنگینی می کند ولی در تمامی مناطق فلسطینی نشین زبان تدریس و آموزش زبان عربی می باشد.
اگر روند فوق به صورت تاریخی مورد بررسی قرار گیرد متوجه عدم وجود سیاست مرکزی زبانی از سوی اسرائیل خواهیم شد. قبلاً بدون در نظر گرفتن احتیاجات شهروندان و حفظ یکپارچگی منطقه سیستم زبانی مختلفی برای هر یک از گروههای زبانی و ائتنیکی موجود در اسرائیل کنونی در نظر گرفته شده بود. به عبارت دیگر سیاست های زبانی در حال گسترش به صورت روند عادی بود. در زمانی که مناطق یهودی و عرب نشین تحت قیویمت انگلیس بود اجتماعات یهود و عرب با سیستم های زبانی مختلفی اداره می شدند. برای مثال سیستم زبانی به صورت شخصی - اجتماعی ، دینی – لائیک طبقه بندی شده و عرضه می شد ولی در اواخر دوران مذکور تفکر ملی گرائی یهود در سیستم زبان نیز تاثیر گذاشته و سیستم و سیاست زبانی مرکزی در حال شکل گرفتن بود. ولی شروع تفکر فوق سبب ایجاد مشکلات متعدد سیاسی شد. پس از کلنجارهای متعدد سیاسی قانون تحصیلی که در سال 1953 مورد تصویب واقع شده از نتایج مثبت این امر می باشد. در قانون اساسی و ماده فوق پایه تفکر آموزشی بر مبنای سیستم جهانی و برابر در نظر گرفته شده و سیاست های که سبب افتراق در جامعه می گردد را به کلی پس زده است، به طوریکه از نتایج مثبت این قانون که امروز نیز در جریان می باشد سیستم آموزش دو زبانه در اسرائیل می باشد. در عین حال مناطق دروزی کیبوتص نشین با توجه به آموزه های دینی – لائیک نیز از سیستم های آموزشی فوق در جهت بهره برداری از زبان خود می باشند. صحبت کردن از سیستمی که بتواند در تمام گروههای فوق سیستم زبانی را به صورت یکسان و برابر اجرا کند بی شک دور از واقعیت می باشد چون در نظر دولتمردان اسرائیل ارتباطات سیاسی و استراتژیک ارجحتر از تمامی این مسائل اند. پس از ایجاد و مسکون شدن یهودیان در اسرائیل روشنفکران یهودی از اهمیت بسزای زبان عبری در حفظ یهودیت سخن گفته و به نوعی زبان عبری را مترادف با حفظ هویت یهودیت معرفی می کردند. بدین سبب یهودیانی که از جغرافیای خاورمیانه و یا دیگر نقاط دنیا به اسرائیل مهاجرت می کردند از نظر زبانی ناخواسته در سیستمی واقع می شدند که مجبور به ترک هر زبانی به غیر از زبان عبری می شدند، اشخاصی که در مقابل این تفکر ایستادگی می کردند محکوم به رانده شدن از اجتماع بودند. در حالیکه چه در زیرساخت های تشکیل دولت اسرائیل و چه در قوانین انگلیسی های که بر مناطق فلسطین حاکم بودند قرار بر استفاده از زبان عبری، عربی و انگلیسی در تمامی امور اجتماعی، سیاسی، دولتی و ... بود. گرچه که این توافق نامه به صورت کامل به اجرا گذاشته نشده است ولی در مناطق فلسطینی نشین زبان عربی در جایگاه زبان تحصیل و آموزش قرار داشته و زبان های عبری و انگلیسی نیز به اختیار در جایگاه های بعدی واقع شده اند. ولی در دانشگاه های اسرائیل زبان تحصیل تنها زبان عبری بوده و تمامی فلسطینی ها و غیرفلسطینی ها در صورت خواست تحصیلات آکادمیک ملزم به یادگیری زبان عبری می باشند.
در دیگر سو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اسرائیل با مهاجرت عمدای از مناطق روسیه مواجه شده و گروه ائتنیکی روس نیز مواجه شده است. در کنار مهاجرین روسی مهاجرین بسیاری از کشورهای ایران، رومانی، هلند، مجارستان، اتیوپی ... وارد اسرائیل شده اند و به معنائی دیگر اسرائیل به مانند موزائیکی از زبانها شده و در طبقه بندی گروه موازیک جای گرفته است. در کنار تمامی این مهاجرین با توجه به غالبیت تفکر لیبرال در دنیا در اسرائیل نیز پس از سال 1990 جامعه چندفرهنگی مورد قبول دولت واقع شده و پروسه رسمی شدن زبانهای مختلف در تمامی مراحل آغاز گردیده است. قبول و اجرای سیاست چند فرهنگی بی شک از منجمله نتایج ارتباط با دنیای غرب و سیاست های انگلیس در منطقه بوده است.
سیستم آموزشی چند زبانه
مباحث ذکر شده در سطور فوقانی همگی نشان از شروع برنامه ریزی و سیاست زبانی اسرائیل در سال 1993 می باشد که در این سیاست زبانی و آموزشی بافت دموگرافی و سیاسی منطقه در نظر گرفته شده و پس از جدل های متعدد در سال 1996 منجربه نشر اطلاعیه عمومی وزیر آموزش و پرورش اسرائیل گشت. در این اطلاعیه از حفظ زبانهای مختلف در اسرائیل و برنامه های آموزشی و تحصیلی مطالبی ذکر شده است که اولین نشانه های تغییر دید سیاسیون اسرائیل نسبت به زبانهای غیرعبری می باشد، پس از این تاریخ زبانهای عربی، انگلیسی به عنوان زبان های رسمی تحصیل انتخاب شدند.
در اسرائیل و در کلاس های مناطق عرب نشین تحصیل به زبان عربی اساس آموزش می باشد ولی در کنار زبان عربی ، زبانهای عبری به عنوان زبان دوم و زبان انگلیسی به عنوان سومین زبان در امر آموزش و تحصیل مورد استفاده واقع می شوند. در مناطق یهودی نشین زبان اصلی آموزش زبان عبری می باشد ولی دانش آموزان یهودی از سنین کوچک به اجبار زبان انگلیسی را می آموزند و زبان انگلیسی برای یهودیان از اهمیت بسزائی برخوردار می باشد. در دیگر سو 50% دانش آموزان یهودی ملزم به آموزش زبان عربی به مدت 3 سال می باشند. به غیر از زبانهای مذکور زبانهای فرانسوی، روسی و ییدیش نیز در مدارس اسرائیل در امر آموزش استفاده می گردد. به سبب برنامه و سیستم آموزش زبانی اسرائیل سیسم تحصیل آکادمیک نیز همواره با بروز مشکلات روبرو می باشد. بسیاری از زیرساخت های آموزش زبانهای عربی، فرانسوی، روسی در ساختار آکادمیک اسرائیل تهیه می گردد، که اساس تهیه ملزومات زبانهای فوق نیز همگی متاثر از روند جهانی و منطقه می باشد. به همراه گسترش تفکر سیستم زبانی در تمامی مدارس اسرائیل نیز برنامه های آموزش از طریق اینترنت و کامپیوتر نیز به سرعت در حال گسترش می باشد.
در اسرائیل برای استفاده از سیستم آموزش عالی امتحان خاصی در نظر گرفته شده است. در امتحان فوق وضعیت دانش آموزان از لحاظ زبان انگلیسی، ریاضیات، جبر، دروس عمومی مشخص می گردد، ولی ورود به دانشگاه تنها به قبولی در این امتحان نبوده و دانشگاه ها نیز به صورت خصوصی با استفاده از مکانیزمی دانشجو می پذیرند. در دیگر سو به همراه زبان انگلیسی وضعیت دانش آموزان از لحاظ زبان های عبری و عربی نیز مورد نقد قرار می گیرد.
آموزش معلمین نیز به دو صورت متفاوت صورت می گیرد. برای ملعمی در دوران ابتدائی نامزدین حرفه معلمی دوره های خاصی را بر اساس تدریس در دوران ابتدائی و قبل از دانشگاه می گذرانند ولی نامزدین شغل معلمی در دوران پس از ابتدائی باید در دانشگاه خاص معلمی تربیت گردند. در دیگر سو برای معلمین یهودی کلاس های برای آموزش زبان عربی نیز تخصیص داده می شود. همانطور که در سطور قبل اشاره شد در اسرائیل به امر آموزش زبان انگلیسی اهمیت فراوانی داده می شود به طوریکه در بسیاری از مراحل با کمبود آموزگار انگلیسی مواجه شده و مجبور به استفاده از دیگر معلمین خارجی می گردد. نامزدین معلمی زبانهای روسی و فرانسوی نیز تمامی مراحل آموزشی را در دانشگاه می گذرانند.
رفتار معلمین در برابر زبانها
بر اساس تحقیقات متعدد صورت گرفته معلمین عرب آموزش زبان عبری را یکی از الزامات زندگی در اسرائیل می پندارند ولی معلمین یهودی بیشتر آموزش انگلیسی را پسندیده و ارجحیت فراوانی قائل اند. معلمین عرب حمایت خود را از آموزش دو زبانه و رسمی شدن زبان عربی اعلام می دارند در حالیکه معلمین یهود موقعیت زبان عبری را ارج می نهند.
معلمین عرب در حفظ و گسترش زبان اجدای خود بیشتر از معلمین یهودی تاکید دارند، ولی تمامی معلمین در سیستم آموزشی و سیاست های زبانی فوق که شامل اهمیت بر تمامی زبانهای متکلمین منطقه می باشد تاکید دارند. معلمین عرب آموزش زبان مادری را قبل از دیگر زبانها پراهمیت می دانند، مسئله زبانی برای معلمین عرب مترادف با مسئله حفظ هویت در مقابل یهودیت معنا می گردد، برای آموزگاران عرب رابطه بین هویت، زبان و فرهنگ ناگسستنی می باشد با تمامی موارد فوق در سیستم و سیاست های زبانی اسرائیل تمامی زبانهای از حق زیستن ، حفظ و گسترش برخوردارند.
نکته قابل تامل توجه تاکید تمامی معلمین عرب، یهودی و ... در حفظ و گسترش زبانهای مهاجرین می باشد.
سیستم و سیاستهای زبانی اسرائیل را با سیستم آموزشی ایران 88 ساله گذشته مقایسه کنید. به گفته وزیر آموزش و پرورش بیش از 70% دانش آموزان دارای زبان مادری به غیر زبان فارسی اند ولی 70% فوق از کوچکترین امکانات آموزشی زبان مادری برخوردار نبوده و ملزم به آموزش اجباری زبانی به غیر از زبان مادری خویش اند.
حال باید سوالات زیر را به طور شفاف پاسخ دهیم:
1- آیا آموزش اجباری زبان اقلیت حاکم بر اقلیت محکوم در تعاریف آکادمیک نسل کشی زبانی و فرهنگی نمی گنجد؟
2- آیا زبان فارسی و سیاست های زبانی 88 ساله گذشته ابزاری استعماری در جهت مسعتمره سازی مناطق ملی غیرفارس و ذهن انسان غیرفارس نبوده اند؟
3- آیا سیاست های زبانی ایران در راستای کتمان تاریخ، هویت، زبان مادری و به طور عمومی دنیای گذشته، حال و آینده مردمان غیرفارس کاربرد نداشته است؟
.... و سوال های بسیاری که ذهن هر انسان و قلم آزاد اندیش را رنج می دهد، با توجه به اوضاع و روند منطقه ای و جهانی بی شک فارغ از سیستم و نوع حکومت فعلی و آینده باید تغییر نگرش وسیعی در موقعیت و وضعیت زبانهای ملل غیرفارس و برنامه ها و سیاست های زبانی صورت گیرد. به نظر راقم این سطور رسمیت و حق آموزش در عالی ترین سطوح ممکن برای تمامی زبانهای ملل غیرفارس ساکن ایران جزء اولین قدم از پروسه دمکراتیک شدن ایران و احقاق حقوق ضایع شده ملی و زبانی اقلیت محکوم غیرفارس می باشد.