۱/۰۳/۱۳۹۲

آیا زبان ترکی در ایران جان دوباره ای می گیرد؟ بخش اول

آیا زبان ترکی در ایران جان دوباره ای می گیرد؟ بخش اول 
اومود اورمولو
در حیطه زبان های اقلیت محکوم، چندزبانگی، دوزبانگی، تداوم حیات زبانی، تغییرات زبانی طی پروسه های مشخص زمانی و ...تحقیقات متعددی برخواسته از نوع نگرش های متفاوت در دنیا موجود می باشد. بسیاری از این تحقیقات بیشتر حول زبان های در معرض خطر مرگ زبانی، زبانهای اقلیت محکوم و .. می باشند. آقای Romanine به سال 1995 در کتابی به نام “Bilingualism” نکاتی برای تداوم حیات یک زبان اقلیت در جامعه ارائه می دهد، گرچه که تمامی توصیه ها و نکاتی که وی عرضه می کند نمی تواند نقشه راهی برای تمامی زبانهای محکوم باشد ولی بدون تردید می تواند راه گشای بسیاری از نقاط تاریک مبحث زبانهای محکوم گردد. فاکتورهای مهم یاد شده در کتاب مذکور بیشتر حول موضوعات تعدد متکلمین زبان، مدرنیزاسیون، زندگی شهرنشینی، ارتباط زبان مغلوب با زبان غالب، سیاست های زبانی جامعه حاکم و ... می باشند. در دیگر سو بر اساس ادعای روماین هیچ یک از فاکتورهای مذکور به تنهائی نمی توانند زبانی را تحت تاثیر شگرفی قرار دهند(1). به نظر راقم این سطور در کنار فاکتورهای بالا عوامل زبان شناسانه ای که در ابعاد میکرو زبانی از محیط خانواده، گروه دوستان، مدیا و.. دریافت می شود نیز نقش بسزائی دارند. 
هدف از این مقاله بررسی وضعیت ترکان ساکن تهران از بعد ترجیح زبان ترکی در موقعیت های خانه و بیرون از خانه برای استخراج نقشه زبان اجتماعی می باشد. زبانی که توسط عمده اکثریت ترک زبانان ساکن ایران بکار برده می شود از شاخه زبان ترکی اوغوز غربی می باشد، بنا به بسیاری از دلایل سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ... طی دوره های متعدد سیاسی و تاریخی مفاهیمی همچون ترکی آزربایجانی، آذری، ترکی، ترکی آذری، ترکی آزربایجانی، آزربایجانی و ... بکار رفته شده است که بحث در مورد چرائی استفاده و چگونگی ایجاد هر یک از مفاهیم مذکور خود مقاله ای دیگر را می طلبد که خارج از موضوع مقاله مذکور می باشد، بنا به باور نویسنده این مقاله بهترین و صحیح ترین ترمینولوژی زبانی برای بیان زبان مردم ترک "زبان ترکی یا تورکجه" می باشد و راقم این سطور برای ادای مفهوم مذکور از مفهوم زبان ترکی بهره جسته است. نویسنده اصلی مقاله خانم Helena Bani – Shoraka در مقاله خویش علت انتخاب ترکان ساکن تهران را برای بررسی زبانی عدم وجود امکانات نویسنده و گستردگی مردم ترک در ایران در شهرهای مختلف بیان کرده است. در ترجمه علارغم وجود اشکالات متعدد آماری در مقاله اصلی سعی در ارائه آمار اصلی بکار برده شده در متن مقاله بوده است. 
وضعیت تحقیق بر روی موقعیت زبان ها در ایران 
کنکاش بر روی زبان ها و فرهنگ های مختلف در یک جامعه ناهمگن از نظر ائتنیکی، زبانی، فرهنگی، اعتقادی و ... که دولت مداران کشور مذکور زبان غالب را با عنوان مهمترین عامل اشتراک تمامی ائتنیک های ساکن آن جغرافیا می پندارند کار بس مشکلی می باشد. در ایران تحمیل زبان فارسی و آغاز سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی برای ایجاد انسانهای تک تیپ بر پایه ایدئولوژی فارس زبانان از سال 1930 آغاز شده و تابدین روز به عناوین و شیوه های مختلف تداوم یافته است. آسیمیلاسیون برای از خودبیگانگی و طرد هویت، زبان، اعتقادات و باورهای بیش از 50% جمعیت ایران که به زبانی به غیر از زبان فارسی تکلم دارند بکار بسته شده و برای انتگراسیون ائتنیک های ساکن ایران سیاست مداران مهمترین ابزار را زبان فارسی جسته اند زیربنای ایدئولوژیک حاکم بر ایران بر پایه تحمیل آموزش زبان فارسی و یادگیری این زبان از سوی تمامی انسان های ساکن جغرافیای مذکور شکل گرفته است. برای ساخت "ملت ایران" دولتمداران تمامی خواسته های به حق ائتنیک های مغلوب را مورد اغماض قرار داده و در بسیاری از اوقات با مارک زدن های سیاسی، امنیتی و .. سعی در کتمان وجود هویت های ائتنیکی و زبانی موجود در جامعه چندملیتی- چندزبانی ایران داشته اند(2). سیاست های رسمی دولت ایران برای عدم کارائی، عدم گسترش، عدم یادگیری، در بسیاری از اوقات ممنوع ساختن و ...زبان های مغلوب در ایران بکار بسته شده است(3). نوع نگرش سیستم سیاسی به موضوعات دوزبانگی و چندزبانگی به صورت عمومی در ایران بر پایه تهدید امنیتی بوده است(4). روند مذکور تا سال 1990 که 10 سال قبل از این تاریخ منجربه برداشته شدن بعضی از ممنوعیت های زبانی شده تداوم داشته است. در سالهای 1990 با ظهور حرکتی نیمه لیبرال بعضی از زبانهای مغلوب در ایران به مانند زبان ترکی فرصتی برای تنفس داشته اند. در آن تاریخ در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ترک نشین چندین نشریه به زبان ترکی منتشر گردیده است. گرچه قانون اساسی ایران اکنون نیز وجود تفاوت زبان ها، ائتنیک ها، مذاهب و ادیان و ... را به رسمیت نمی شناسد ولی به صورت غیررسمی بسیاری از زبانها در ایران به راه های مختلف در حال زیست اجتماعی می باشند. تحقیقات انگشت شمار زبانشناسانه در ایران بر پایه زبان ترکی صورت گرفته حاکی از هجمه شدید زبان فارسی بر زبان ترکی می باشد به طوریکه زبان ترکی متکلمین در ایران امروزه به بیماری های متعددی زبانی دچار گشته است. زبان فارسی به علت بسیاری از مسائل نهفته در سیاست زبانی در ایران بر بافت زبان ترکی تاثیر بسزائی داشته است. دقیقاً تاثیر زبان فارسی در زبان ترکی در ترکان تهرانی نیز در این مقاله به شهود قابل لمس می باشد..
تحقیقات گذشته در مورد زبان شناسی علمی ائتنیک ها در ایران 
طبیعتاً تعدد مقالات علمی زبان شناسانه در مورد ائتنیک ها و زبانهای مغلوب در ایران چه در داخل و چه در خارج بسیار نادر می باشند حتی در موضوعاتی به مانند دوزبانگی، چندزبانگی و ... به جرات می توان از عدم وجود مقاله ای علمی و آکدمیک سخن گفت. در این مقاله به دو تحقیق صورت گرفته در این مورد اشاره کوتاهی خواهم داشت. آقا / خانم بوسنالی در سال 2000 طی تحقیقی در تهران و سلماس زبان مردمان ترک را مورد بررسی کوتاهی قرار داده است. بر اساس نتایج مقاله مذکور زیرساختهای زبانی بکار برده شده توسط دانش جویان ترک تهرانی و ترکان سلماس آزربایجان غربی تطابق بسیار کاملی ذکر شده است. پرسشنامه در دانشگاه تهران و مابین دانش جویانی با هویت های ائتنیکی و زبان مادری متفاوت صورت گرفته است، پرسشنامه مابین 147 نفر پخش گردیده است که 74% پاسخ دهنده گان ترک، 27% فارس زبان و 4% از بقیه ائتنیک ها بوده اند (تعدد ائتنیک ها کاملاً تصادفی بوده است). از 22% دانش جویانی که دارای زبان مادری فارسی بوده اند 70% دارای پدری ترک و مادری آزربایجانی بوده اند (مقصود محقق از آزربایجانی در اینجا چه بوده مشخص نیست، انسانهای منتصب به جغرافیای آزربایجان یا چه؟ ). بر اساس آنالیز تحقیقات مذکور نشان از کاهش کاربرد زبان ترکی به غیر از محیط خانه می باشد. از 147 نفر پاسخ دهنده به پرسشنامه 81% از کاربرد زبان ترکی در خانه و حدود 42% در خارج از خانه خبر داده اند. 
آقای Nercissians نیز در سال 2001 در تهران تحقیقی در مورد اقلیت ترک و ارمنی در سطح ماکرو داشته است. بر اساس تحقیقات وی زبان ترکی در ایران در موقعیت خوبی قرار نداشته و از وجود دوزبانگی و diglossia در جامعه ترک خبر می دهد. در دیگر سو نتایج تحقیقات وی حاکی از خواست بسیار قدرتمندی در رابطه با آموزش زبان ترکی در تهران را به تصویر کشیده است. وی از کاهش تکلم به زبان ترکی در خانواده های ترک و افزایش کاربرد زبان ترکی در دانش آموزان و دانش جویان دارای هویت ترک خبر می دهد. در پایان نیز وی از تفاوت انتخاب زبان در خانواده های ترک بر اساس معیارهائی سخن می گوید. در کنار خواست قدرتمند خانواده های ترک به آموزش و تحصیل به زبان ترکی از رغبت خانواده های ترک برای یادیگیری کودکان به زبان فارسی که زبان رسمی آموزش و تحصیل در ایران می باشد نیز می توان سخن گفت. او در تحقیقش از آثار سوء حاکمیت مطلق زبان فارسی در ایران بر دیگر زبانهای مغلوب از جمله زبان ترکی سخن گفته و در کنار این موضوع از اساس دمگرافیک ایران که متشکل از عمده انسانهای با هویت ترک می باشد سخن رانده و به علت تعدد کثرت انسان های با هویت ترک در سراسر ایران زبان ترکی را در معرض مرگ زبانی نمی بیند، البته ناگفته نماند که تقحیقات زبان شناسانه حاکی از عدم ارتباط مستقیم کثرت متکلمین به یک زبان و مرگ آن زبان حاکی می باشد. زبان ها در صورت عدم کاربرد وسیع در سیستم آموزشی و تحصیلی، ادرات و ارگانهای رسمی و غیررسمی، ادبیات، هنر ، سیاست، علوم مختلف، مدیا و ... به مرگ زبانی مبتلا می شوند.

منابع بکار برده شده در مقاله:
1- Romaine, 1995: 40-46
2- (New Language Planning Newsletter, s. 2)
3- Hassanpour, 1995: 126
4- Nercissians, 2001: 59