۷/۰۷/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش سوم

اومود اورمولو
در این دوره به علت وجود ملی گرائی ترک به بسیاری از شاعران، نویسندگان، متفکرین و ... که سمپاتی نسبت به بلوشویک‌ها داشته‌اند بسیار اهمیت داده شده است، از این طیف می توان به اشخاصی همچون س.م. افندی یو، ج.محمد قلی زاد، ه.ک. سانیلی، قانتمیر، ر.رضا، صمد وورغون و .. اشاره نمود. در آثار نویسندگان و شاعران یاد شده به خوبی می‌توان اروپائی شوندگی زبان ترکی بر اساس ساختار زبان روسی را مشاهده نمود؛  بسیاری از این اشخاص برای مقابله با نظریات زبانی ملی گرایان ترک که مبتنی بر استفاده از لغات قدیمی ترکی و ایجاد لغات جدید بر اساس ساختار زبان ترکی بودند اینان مدافع ویژگی‌های زبانی تفکر گروه "ملانصرالدین"ی بوده‌اند. مهمترین دلیل این گروه برای تمایل به "ملانصرالدین"چی‌ها مسائل قبل از اشغال 27 آوریل می باشد که در آن دوره نیز "ملانصرالدین"چی‌ها به وفور کاربرد زبان اروپائی را از طریق فرم روسی ترویج می نمودند، برای "ملانصرالدین"چی‌ها هدف نه ایجاد زبان ترکی مشترک بلکه کاربرد و ترویج زبانی مبتنی بر ویژگی‌های زبان روسی که دارای لغات متعدد اروپائی باشد مد نظر بود. 
البته این مسئله در حالی صورت پذیرفته که جلیل محمد قلی زاده یکی از مهمترین سیماهای مجله ملانصرالدین به سال 1920 – 1930 مقصد خود را از کاربرد زبان خاص در مجله نه ایجاد زبان ادبی بلکه زبان عمومی و عوام گونه‌ای که قابل فهم برای تمامی انسانها باشد بیان می کند، وی در جائی می‌نویسد: هدف ملانصرالدین نه احیاء زبان ادبی بلکه رساندن پیام‌مان به انسانها می باشد، فکر می کنم در مجله نیز تا حدودی به هدفمان رسیده‌ایم که شعار ما نه ایجاد زبان ادبی بلکه بیان مسائل و مشکلات جماعت به زبان ساده و قابل فهم بوده است. در این دوره سلطان مجید افندیو زبان ترکی را زبانی پر از لغات بیگانه فارسی و عربی شمرده و درعین حال از عدم کاربرد شیوه ترکی استانبولی سخن می گوید به نظر وی مهمترین عملی که می توان برای زبان ترکی انجام داد بازگشت به لغات قدیمی زبان ترکی می باشد، وی در جائی از سخنانش چنین می گوید: ما باید به گونه‌ای باشیم که آنگونه که می گوئیم بنویسیم و آنگونه که می نویسیم نیز بخوانیم. حتی وی در آن دوره نقدهائی نیز بر صمد وورغون به دلیل تفکرات وی در مورد زبان ترکی داشته است.
در این پروسه می توان دو نوع تفکر از مفهوم ملی شوندگی زبان ترکی را مشاهده نمود، گروهی که منظورشان از ملی شوندگی زبان ترکی اساس زبان گفتاری مردم کوچه و بازار ترک بوده و گروه دومی که منظورشان از ملی شوندگی تغییر ماهیت زبان ترکی به زبانی مرکب بر پایه ساختار زبان روسی و وجود متعدد کلمات بی‌شمار زبانهای اروپائی بوده است. با توجه به حوادث سالهای 1930 تا 1940 به خوبی می توان دید که زبان ترکی در مرحله اول از تاثیرات زبان‌های فارسی و عربی خود را رها ساخته و در مرحله دوم به شدت تحت تاثیر زبان روسی و کلمات اروپائی که بر اساس ساختار زبان روسی وارد زبان ترکی می شده‌اند قرار می گیرد، در حالیکه گروهی از روشنفکران و نویسندگان ترک بیرق ملانصرالدین را برای پیشبرد زبان ترکی علم کرده بودند و کاربرد شیوه ترکی استانبولی را به باد نقد می گرفتند در عین حال در مواجه با روسیزه کردن زبان ترکی و کاربرد افراطی لغات اروپائی سکوت می نمودند. در عین حال انسانهائی که نسبت به ترکی عثمانی سمپاتی داشتند بدون تردید زیانی به زبان ترکی وارد نمی ساختند ولی در عوض سمپاتی‌های روس‌ها سبب تغییر ماهیت زبان ترکی به زبانی بیمار گردیدند. 
همانطور که دیده می شود تا سال 1937 زمانیکه مفاهیم زبان ترکی، ملت ترک و ..از قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی آزربایجان شوروی لغو می گردد بسیاری از فعالین ملی گرا و حتی بعضی از سمپاتی‌های بلوشویک با کاربرد لغات بیگانه فارسی و عربی در زبان ترکی مخالفت می کنند ولی در عین حال طرفداران بین المللیزه کردن زبان ترکی در پروسه اول گرچه با هدف ملی شوندگی زبان ترکی بر اساس زبان کوچه بازاری قدمی برداشته‌اند ولی پس از نیمه‌های اول سالهای 1930 دقیقاً در مکانی عکس قرار گرفته و اینبار خواستار کاربرد لغات اروپائی با ساختار زبان روسی در زبان ترکی بوده‌اند. 
در پروسه تاریخی که با کشتار صدها روشنفکر ترک همراه بود متاسفانه طرفداران روسیزه کردن زبان ترکی گوی سبقت را از ملی گرایان ترک می ربایند و از آن پس به وفور با کاربرد لغات اروپائی بر پایه ساختار زبان روسی مواجهیم. این پروسه و خیانت تاریخی به ملت ترک و زبان ترکی سبب بی‌مهری بزرگ نسبت به زبان ترکی می گردد و ضربه جبران ناپذیری به 30 الی 35 سالی که زبان ترکی در پی بازگشت به خویش تن خویش بوده وارد می سازد در عین حال زبان برادر بزرگتر یعنی روس‌ها چه در الفبا و چه در لغات به سمت زبان ترکی سرازیر می گردد. میرزا بالا محمدزاده در اوایل سال 1930 می‌نویسد که ایدئولوگ‌های اتحاد جماهیر شوروی به سبب پیشبرد سیاست‌های زبانی بر پایه زبان و فرهنگ روس سبب ظهور زبانی به نام "بین‌المللی " مشتمل بر نیمه روس و نیمه ترک می گردند. این پروسه جزء اولین قدم‌های تغییر ماهیت زبان ترکی به مفاهیم "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" می باشد...ادامه دارد.

۶/۲۱/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش دوم

اومود اورمولو
بر اساس منابع و شواهد موجود گفتمان غالب در مورد زبان ترکی مابین دو گروه اول و دوم صورت پذیرفته، در دوره‌های اول گروه‌های بین المللیزه کردن زبان ترکی و گروه ملی گرایان ترک هر دو روند نسبتاً مشابهی را در مورد زبان ترکی در پیش گرفته‌اند و در پروسه زمانی مشخصی به علت تاثیرات مرکز بر پیرامون گروه غالب طیف بین المللیزه کردن زبان ترکی بوده و ملی گرایان ترک به حاشیه رانده شده‌اند.
از طرفداران بازگشت زبان ترکی به ساختار اصلی خود و کاربرد روزافزون لغات کلاسیک زبان ترکی می توان به ب.چوبان زاده، ف.آغازاده، ح.زینالی، ج.جبارلی، و.خلوفلو و .. اشاره نمود، اعضای این گروه به پیوند هر چه بیشتر زبان ترکی با زبان خلق تاکید داشته‌اند و به نظر اینان می بایست اکثر لغات بیگانه زبان‌های عربی و فارسی از زبان ترکی طرد شده و به جای این کلمات بیگانه از لغات قدیمی موجود در آثار کلاسیک زبان ترکی بهره‌مند گردد در صورت نیاز نیز خواستار کلمه‌سازی جدیدی بر مبنای ساختار زبان ترکی بوده‌اند. در اولین سمینار ترکولوژی که به سال 1926 در باکو برگزار گردیده بسیاری از ناشرین وقت و روزنامه نگاران از این گروه حمایت نموده بودند.
در همین دوره بسیاری از ملی گرایان ترک که خواستار کاربرد لغات قدیمی زبان ترکی و ایجاد کلمات جدید ترکی بر اساس ساختار زبان ترکی بوده‌اند نیز برای اثبات حقانیت ادعاهای خود مقالات و کتب متعددی را نیز نگاشته‌اند، در بسیاری از این مقالات نویسندگان سعی در اثبات تاریخچه زبان ترکی و پیوند این زبان با زبان ترکی قدیمی بوده است. برای مثال از شناخته‌شده‌‌ترین زبان شناسان این دوره می‌توان از بکیر چوبانزاده نام برد که وی کوشیده ریشه زبان ترکی را با وجود آثار سنگ نوشته‌های اورخون و یئنی سی یا کتاب‌های ارزشمند قوتادغو بیگ و دیوان لغات ترک تثبیت نماید. بر اساس نظریات وی زبان ترکی آزربایجانی در عصر XI از زبان و لهجه‌های قبچاق – اوغوز ببار آمده و بسیار بیشتر از زبان ترکی آناطولی تحت تاثیر شاخه ترکی شمال و شرق بوده، او در مقالات خود می نویسد که برای استانداردیزه کردن زبان ملی ترکی به سال 1920 الی 1930 سه جریان عمده وجود داشته است:
1- گروهی که زبان خلق را ارجح شمرده و اهمیت بسزائی برای آن قائل می شده‌اند مانند مجله ملانصرالدین و ...
2- گروه دومی که به زبان ادبی ترکی استانبولی اهمیت قائل می شده‌اند مانند حسین جاوید و ...
3- گروه سومی که با در نظر گرفتن زبان خلق و زبان ترکی کلاسیک سعی در اتخاذ شیوه‌ای میانه‌رو مابین دو گروه یاد شده را در پیش گرفته‌اند.
بر اساس نظریات دو گروه اول و دوم زبان ادبی در آزربایجان قادر به شکل گیری نبوده، به باور این گروه‌ها زبان خلق را نمی توان به سیستم زبان ادبی وارد ساخت و از دیگر سو به نظر آنان ترکی استانبولی نیز به قدر کفایت نمی توانسته جزئیات و ویژگهای زبان ترکی آزربایجانی را بیان و ایفا کند. بر این اساس تفکر غالب برای استفاده از لغات کلاسیک زبان ترکی و زنده نگه داشتن زبان خلق که گروهی میانه رو بوده‌اند صورت گرفته است.
در این دوره فرهاد آغازاده نیز به مانند بکیر چوبانزاده تصور می کرده که در زبان ترکی لغات و اصطلاحات بی شمار بیگانه‌ای وجود دارد که نمی توان تمامی این لغات را ترکی سازی نمود برای این کار وی استفاده و ترویج لغات قدیمی زبان ترکی را پیشنهاد می کند و در عین حال در صورت عدم وجود لغات مترادف در زبان ترکی قدیم به نظر وی می توان از لغات زبان‌ها و لهجه های زیر گروههای ترکی همچون جغتائی، آلتائی و .. بهره‌مند گردید. وی در مقالات خود می نویسد که "هزاران سال می باشد که لغات قدیمی ترکی طرد شده و به نوعی بیگانه شمرده شده‌اند خود این امر سبب فقر زبان ترکی گشته است". آغازاده در جائی دیگری از مقالاتش چنین می نویسد: در صورتیکه زبانی دارای متکلمین میلیونی باشد آیا می توان از مرگ زبان مذکور سخن گفت؟ طبیعتاً نه! می باید زبان ترکی را که امروز فقیر شده با استفاده از غنای لغات قدیمی ترکی بازسازی و جان دهی دوباره نمود.
از دیگر زبانشناسان این دوره حنیف زینالی در مقالاتش می نویسد: بسیاری از زبان شناسان زبان ترکی آزربایجانی را از گروه زبانی ترکی شاخه جنوبی می شمارند ولی به نظرم با تحقیقاتی که شاید در آینده روبرو شویم صحت این نظریه به زیر سوال برود، به نظرم زبان ترکی آزربایجانی پل ارتباطی تمامی لهجه های ترکی می باشد. به نظر وی زبان ترکی در دوره‌های متعددی با بی مهری گسترده‌ای از سوی ترک زبانان مواجه گردیده و حتی در مواقعی کار به جائی رسیده که بسیاری از انسانها علارغم داشتن زبان ترکی، زبان مادری خود را به سخره گرفته‌ و عمر خویش را جهت طرد زبان مادری خود و گرویدن به زبان بیگانه‌ی دیگر سپری نموده‌اند. 
در حیطه استانداردیزه کردن زبان ترکی بر اساس معیارها و ساختار زبان ترکی همچنین کاربرد لغات کلاسیک ترکی به سال 1930 دو اثر از سوی انستیتوی علمی و تحقیقاتی دولت آزربایجان به نام "آزربایجان تۆرک خالق شیوه‌لری لۆغتی" منتشر می گردد. اثر مذکور از سوی بکیر چوبانزاده، و.خلوفلو، ا.حق وئردیو و ن.ای.آشمیران تهیه و تدوین شده بود. محققین یاد شده در اثر خویش می‌نویسند که زبان ترکی آزربایجانی بسیار کهنتراز زبان ترکی عثمانی بوده و در اثر گرانبهای محمود کاشغری که در عصر XI نگاشته شده بسیاری از ویژگهای زبان ترکی آزربایجانی مطابق با خصوصیات زبانی بکار برده شده در اثر یاد شده می باشد ولی در عین حال ریشه هر دو زبان ترکی عثمانی و ترکی آزربایجان یکی بوده و تنها در قرون 15 و 16 زبان ادبی عثمانی با زبان ادبی ترکی آزربایجانی متمایز شده است. پس از این زبان ترکی آزربایجانی تحت تاثیر شدید زبان‌های عربی، فارسی، روسی، اسلاو و ... بوده است. به نظر این نویسنده‌گان می باید برای استانداردیزه کردن زبان ترکی و عاری سازی آن از لغات بیگانه کوشید و در عین حال ایجاد پل ارتباطی مابین اقتصاد و صنایع با زبان ترکی را پیشنهاد می کنند. به نظر آنان ویژگی‌ها و ساختار زبان ترکی کلاسیک قابلیت مبدل شدن به زبان ادبی نوشتاری را دارد. اثر مذکور تاثیر مهمی در ملی گرائی زبان ترکی داشته و بدین سبب پس از دو بار نشر دولتمردان اتحاد جماهیر شوروی اجازه نشر اثر را نمی دهند. ادامه دارد...