اومود اورمولو
با توجه به روندهای سیاسی و اجتماعی که در جغرافیای آناطولی بوده زبان و گویشی که به عنوان آناطولی قدیمی (اسکی آنادولو) مورد بحث قرار می گیرد از سه زیر شاخه ی و دوره 1- ترکان سلجوقی 2- خاندانان ترک آناطولی 3- شروع عثمانی کلاسیک را می توان نام برد.
امروزه از دوره های خاندانان ترک و شروع عثمانی کلاسیک هزاران هزار منبع موثق قابل دسترس می باشد. ولی در مورد دوره سلجوقیان اینطور نمی باشد. در دیگر سو بنا به سبب الزامات سیاسی و اجتماعی دوره ترکان سلجوقی و امروزه به حد لازم در مورد زبان ترکی آن دوره کار علمی نشده و نکات تاریک فراوانی در مورد زبان ترکی آن دوره وجود دارد. در حالیکه دوره ترکان سلجوقی از نظر روند تاریخی زبان ترکی و نوع و نحوه نگارش زبان ترکی در آندوره از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد. طی 15-20 سال گذشته و اثرات مکتوبی که از آن دوران جمع آوری و کشف شده یک سری چهارچوبهایی را می توان بحث کرده و از لحاظ علمی از جهات مختلفی به زبان ترکی دور ترکان سلجوقی پرداخت.
در سالهای 1071 و در وانفسای جنگ مالازگرد و فتح آناطولی انواع مختلف طایفه ها و اقوام ترک به سوی آناطولی سرازیر شده و در آنجا سکنی گزیدند. و چون جمع کثیر این ترکان را طایفه و طایفه ها اوغوز تشکیل می داده اند زبان نوشتاری که اساس گرفته شده بر پایه زبان اوغوزها می باشد.
نظریات حول شکل گیری ترکی آناطولی بیشتر بر پایه تذکره نویسی ها بوده است. و با توجه به اطلاعات ناقص، عمومی و تحقیقات و دیده های مستشرقان خارجی ترکان کوچ کرده به جغرافیای آناطولی از رسم و روسوم ادبی ترکی نویسی تهی بوده اند. زبانی به جغرافیای آناطولی آورده بودند قواعد و خواص زبان نوشتاری را نداشته و برای اینکه زبان ترکی آناطولی را بسط و گسترش دهند مجبوراً به بهره گیری از زبانهای مثل عربی و فارسی که سالها در جنگ و رقابت بودند شده اند. از این رو زبان نوشتاری ترکی آناطولی مقداری دیر شروع شده است.
بر اساس تحقیقات شخصی به نام فوات کوپرولو نظریاتی که مبنی بر شروع و تداوم زبان ترکی آناطولی در ساحه علم بوده و زبان دیر شروع شدن زبان نوشتار با سوالات عمده ای روبرو شده است. بعدها او با تحقیقات علمی و زبانشناسانه نه تنها نظریه تاخیری زبان نوشتاری آناتولی را رد کرده بر اساس اسناد و مدارک معتبر از رسم و روسوم ترکانی که با مهاجرت خود به جغرافیای آناتوطی ادبیات شفاهی، خلقی و فولکلوریک با خود به جغرافیا آناطولی به ارمغان آورده اند سخن رانده است. او ترکان اوغوز را این طور توصیف کرده است که پلی فرهنگی، مدنیتی ما بین آسیای میانی و جغرافیای آناطولی بوده اند. کوپرولو با دلایل و استدلالهای خویش شروع ادبیات شفاهی ، ادبیات خلق یا فولکلوریک و زبان نوشتار ادبی را در هزاره XIII می داند.
در اینجا این نکته را نباید فراموش کرد که هر محقق بنا به منابع و امکانات علمی که در دسترس خویش دارد به موضوع نزدیک شده و می شود. بی شک تحقیقات علمی کوپرولو در مورد زبان ترکان آناطولی از نقاط قوت در مورد تحقیقات ترکان آناطولی میباشد. در صورتیکه پل ارتباطی زبان ادبی ترکان آناطولی و ترکان آسیای میانه باشد، ترکان اوغوز با خود رسم و رسوم ادبیات خلق را به جغرافیای آناطولی آورده باشند، ترکان سرازیر شده به آناطولی در هزاره XIII و حتی قبل از آن دارای زبان نوشتاری بوده باشند و زبان نوشتاری ترکی که در آناطولی بوده و پل ارتباطی آن با زبان ترکی نوشتاری ترکان آسیاسی دارای ارتباطی باشد در این بین نقاط تاریکی وجود دارد. زبان ترکی نوشتاری آناطولی در پروسه ای که داشته و بر اساس ادبیات شفاهی بنا نهاده شده است رفته رفته رو به گسترش و ترویج و تکامل بوده است. طی 15-20 سال گذشته بنا به اسناد و مدارک علمی که در دسترس قرار گرفته تا حدودی می توان با چراغ قوه ای به نقاط تاریک زبان ترکی آناطولی و نحوده پیدایش آن نگریسته و تحقیقات و نظریات علمی جدید قاطعی را مطرح ساخت. در این کار تحقیقی هدف زبان ترکی آناطولی را از هزاره به عقب تر بردن نبوده و نیست بلکه هدف خصوصیات زبان آن روز جغرافیای آناطولی مد نظر محقق می باشد و به عبارت دیگر این یعنی نگرشی بر زبان ترکان سلجوقی می باشد.
آثار ترکی زمان ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی
برای بررسی آثار زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی و بررسی جایگاه زبان ترکی در آن دوره اول باید به بودن یا نبودن سوالی در مورد زبان نوشتاری ترکی در آن دوره روبرو شد.
برپایی حکومت سلجوقیان از تاریخ 1077 شروع شده و تا هزاره XIII ادامه داشته است. زبان دینی، مدرسه، علم، روابط نوشتاری خارجی ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی زبان عربی بوده و زبان ادبیات و دیوان نیز فارسی بوده است. در سالهای XII مدارسی که اسلام را ترویج می داده و به نام حکمداران اثراتی را به زبانهای عربی و فارسی نوشته و ترویج می داده اند زیرساخت محصولاتی می باشد که در سال XIII به بار نشسته است. سلطانهای سلجوقی مثل خلفای عباسی، شاهان عیوبی و مملوکها با اثراتی که به زبان عربی نوشته و ترویج داده اند نام ور می باشند. با توجه به اثر بزم و رزم (اردشیر استرآبادی ) در هزاره XIVدر بعضی از نقاط جغرافیایی آناطولی منشورات، مکتوبات، حسابها، دفترها و حکم ها به فارسی نوشته می شده اند!. این یک حقیقت تاریخی هست! و قارامان اوغلو محمد به ی بعد از فتح و بازپس گیری شهر کونیا (قونیه) در سال 1277 طی فرمانی که صادر کرده است دستور داده تمام کارهای دیوانی به زبان ترکی شده و نشر و ترویج رسم ترکی نویسی جزء نام آوران ترک می باشد. در هزاره های XIII،XIV،XV اشخاصی که در جغرافیای آناطولی به زبان ترکی اثراتی را نوشته و منتشر ساخته اند، دور بودن جغرافیای آناطولی از زبان و ادبیات ترکی قدیمی، در تقابل با این ادعاها میراث و مدنیت اسلام – اعراب و ایران، فراموشی زبان ادبی و نوشتاری ترکان کوچ کننده به جغرافیای آناطولی ، و ترکان اوغوزی که به جغرافیای آناطولی مهاجرت کرده وسبب ایجاد زبان نوشتاری ترکی در این جغرافیا شدند از اسناد و اساسهای این نظریات می باشد.
در وانفسای سالها و هزاره های XII,XIV زبان ترکی که در جنگ و رقابتی تمام عیار با زبانهای عربی و فارسی بوده و تمام خصوصیات و قاعده های زبان ملی را زبان ترکی اوغوزی فراهم ساخته است. در دوره ترکان سلجوقی آناطولی در تقابل زبانهای عربی و فارسی که در حوضه های ادبی، علمی، و دولتی جایگاهی برای خود کسب کرده اند جایگاه زبان ترکی نیز مخصوص به خود می باشد. به سبب اینکه زبانی که مردم بدان سخن می گفته اند زبان ترکی بوده است روابط نوشتاری و زبانی بین دولت و خلق طبیعتاً به زبان ترکی بوده و موردی عادی می باشد. در دیگر سو یک سری از ملزومات دینی و ادبی که خلق را مورد خطاب قرار می داده اند به زبان ترکی بوده است و محصولات شناخته شده و نشناخته بجای مانده از آن دوران از دلایل این سخن می باشند. با مطالبی که بیان شد که هم زبان گفتاری مردم و هم زبان نوشتاری مردم زبان ترکی بوده است باید از زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی بحث کرد. ثبوت کردن این موضوع در این مورد نهفته است که از آغاز هزاره تا امروز اثرها و محصولات مکتوب و منظوم ترکی که بدستمان رسیده از دوره ترکان سلجوقی می باشد. از سوی دیگر همانطور که در بالا به صورت مختصر اشاره شد با توجه به اسناد و مدارک بدست آمده از آن دوران زبان ترکی نوشتاری در آن دوره را در هزاره XIIIرها نساخته بلکه یک هزار سال به عقبتر یعنی به هزاره VII نیز رانده است.
از اثرهایی ترکی دوره ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی که تا به امروز به دستمان رسیده می توان به اثرات احمد فقیه، خواجه دخانی، شیاد حمزه، ابیات و منظومه مولانا و سلطان ولد، بهجت الحدائق فى موضع الخلايق ، کتاب الافراضی و ... نام برد. اثرات ترکی قدیمی آناطولی که از هزاره XIV قبل وXIV, XV بعد بدستمان رسیده باشد محدود می باشد. این مورد به سبب شروع زبان نوشتاری ترکی در آن عصر ارتباط دارد. و به سبب گزار مغولها در XIII و معدوم و ناپدید شدن اثرات ترکی می توان رابطه برقرار کرد. چرا که مدارک معتبری مثل قوتادغوبیلیک، دیوان الغات ترک، آتئبه الحکایه و .. که امروز بدستامان رسیده اند در بعد هزاره و از کپی هایی که در دسترس بود شکل گرفته و حفظ شده است و بعد از گزار مغولها این اثرات و بیشتر اثراتی که شاید بوده باشد ناپدید و یا از بین برده شده است. در این اثنا اثرات چندی هم بدستمان رسیده که اطلاعاتی از زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی به ما عرضه می کند. در این اثرات برای اینکه در پروسه زمان و مکان برای بسیاری از کلمات غیر ترکی کلمات ترکی ساخته و پرداخته نشده است و نویسندگان اثرات مجبور به استفاده از کلمات عربی، فارسی و دیگر زبانها شده اند. این مهم از یک سو سبب گسترش کلمات غیر ترکی در زبان دیوان و علم شده و از سوی دیگر محققین برای اینکه یک اثر را در زمره زبان دوره ترکی سلجوقی قرار دهند ملزم به این نکته بوده اند که آن اثر باید خصوصیات زبان ترکی اوغوزی را داشته باشد که هیچ بلکه باید در اثر مورد نظر زبان ترکی اوغوزی جایگاه و ارجحیت و سنگینی زبانی داشته باشد. و روند تاریخی زبان ترکی و اوغوزی در هزاره XI,XIII و گسترش و ترویج زبان ترکی که در آن هزاره بوده و سبب ایجاد و قوت گرفتن رسم و رسوم زبان نوشتاری بر پایه ادبیات شفاهی بوده است سبب شده است بیشتر نگاهها به هزاره XIII منعطف شود.
ترکان اوغوز و زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XI-XIII
برای اینکه تصوری درست از رسم و رسوم ادبی و بود و یا نبود زبان ادبی نوشتاری ترکی ترکان اوغوز اطلاعاتی بدست آریم اول باید بر ترویج و گسترش زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XI-XIII تاملی داشته باشیم.
بنا به اطلاعاتی که شاید داشته باشید زبان نوشتاری ترکی و روند ترویج ترکی نویسی در متون باقی مانده از هزاره های XI-XIII شروع شده و در هزاره XII زبانی ترکی که در آسیای میانه به عنوان زبان نوشتاری حاکم بوده است را می توان نام برد. زبان نوشتاری گوک تورکها (ترکان آسمانی)، اویغورها، قاراخانلی ها یکی از شاخه های رو به ترویج و گسترش زبان ترکی بنا به شرایط زمانی، سیاسی، مدنیتی، فرهنگی و بوده است و ادامه دهنده همان پروسه ای که نا مبرده شده است می باشد.
در هزاره XII در آسیای میانه و الخصوص در خارزم و ماوراءالنهر از نظر گسترش زبان ترکی و رسم ترکی نویسی دوره خاص و قابل توجهی میباشد. این دوره مرحله ای میباشد که زبان ترکی از ساحه زمان و مکان خارج شده و دارای زیر شاخه های متعددی زبانی شده است. در این وادی در خارزم و ماوراءالنهر و آسیای میانه در هزاره های XII و XII به سبب پروسه ها و مسائل پیش روی و حوادث سیاسی، تاریخی، اجتماعی، ائتنیک سرآغاز دروه ای جدید در زبان نوشتاری و تکامل مراحل گذشته می باشد. در حالی که هزاره های VIII–XI از نظر علم تورکولوژی جز کم تحقیق شده ترین دوره ها می باشند و زبان ترکی آناطولی در دورهای مذکور و زبان ترکی نوشتاری در آسیاسی میانه در همان هزاره نیز جز اصرار امیز ترین و تاریک ترین دوره ها قرار دارد. ترویج و گسترش رسم ترکی نویسی به صورت پارالل وار با اشتقاق زبان ترکی اوغوزی از شیوه ترکی نویسی قدیمی و گزار به رسم ترکی نویسی جدید مرتبط می باشد. به همین سبب برای اینکه تحلیل و نگرشی به قسمتهای تاریک شروع ترکی آناطولی داشته باشیم باید به صورت خلاصه وار به پروسه زبان ترک اوغوزی در هزاره های XIII– XI نظری بیاندازیم. امروز با توجه به اثرها و منابع باقیمانده از اوغوزها در هزاره XIتاXIII هزاره زبان ترکی اوغوزی آسیای میانه در هزاره XIو زبان ترکی اوغوزی در هزاره XIIIدر جغرافیای آناطولی به صورت پلی نمایان می شود که همه این پروسه ها سبب ایجاد زبان ترکی نوشتاری و رسم ترکی نویسی در دوره های مذکور خواهد شد.
برای اینکه از وضعیت زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XIII–XI باخبر شویم بد نیست به تاریخ ترکان اوغوز در تاریخ ذکر شده نگاهی کوتاه داشته باشیم. بر اساس منابع تاریخی و جغرافیایی موجود ترکان اوغوز در آسیای میانه در هزاره Xو در کنار سواحل سردریا و دریای آرال دولتی را به نام دولت یعقوب تشکیل داده اند. در هزاره هایXI وX ترکان اوغوز که قسمتی از آنها کوچ کننده و مهاجر و قسمتی با میراث مدنی و تاریخی قابل تامل در کنار دریای آرال سکنی گزیده اند. با توجه به مدارک و منابعی که از استخری، حدودالعالم، مقدسی، مسعودی، محمود کاشغری و بنا به یافته های تاریخی و آرکولوژیک بسیاری از محققین از وجود کشوری در سواحل دریای آرال و دریای سر که توسط ترکان اوغوز شکل گرفته است خبر می دهند. از اسامی کشور و شهرهایی که در اسناد و منابع تاریخی مرتبط با کشوری بنا نهاده شده ترکان اوغوز به چشم می خورد از مهمترین این نامه می توان به نامهای یئنی کند (شهر جدید) و سوت کند، هاآره، جه ند، سپرن (سابران، ساوران)، سوغناک، قاراناک، قاراچوک (فاراب) اشاره کرد. بر طبق گفته های ادریسی، جوینی، و سیاحت نامهای مرتبط و بر مبنای یافته ها آرکولوژیک که در ارتباط با هزاره XII می باشند به لیست اسامی بالا نامهای زیر را نیز میتوان افزود: بارچینلیق کند، ائشناس، جه ند، اوزکند، سیرلی تام ... از یک سو شهرهای نام برده شده و مناطق نزدیک این شهرها، مهاجرت و سکنی گزیدن در اطراف سیحون، رو در روئی با اهالی محلی ماوراءالنهر، از یک سو همسایگی قسمتی از ترکان اوغوز با قارخانلی ها، چیگیل ها، آرگو و قارلوکها، بعدها با مهاجرت به بخارا در آنجا سکنی گزیده اند. و قسمتی دیگر از ترکان اوغوز با گذر از رود جیحون و از راه خارزم به خراسان کوچ کرده و در سال 1040 بعد از سقوط مسعود قزنعلی موفق به تشکیل دولت بزرگ سلجوقی شده اند.
در هزاره های XIII– XI ترکان اوغوز بهمراه قبچاقها در پروسه ترک شدن خارزم نقش مهمی ایفا کرده اند، این ترکان اوغوز می باشند که از کنار سواحل آرال، سیر دریا تا خارزم گسترده شده اند. در اصل موضوع ترک شدن جغرافیای خارزم در هزاره XIII–XI ارتباط عمیقی با دوره سلسله ترکان سلجوق دارد. خارزم، ماوراءالنهر، دریای سر، آلتین – اوردو (ارتش سرخ!)، و زبان ترکی نوشتاری که در منطقه خراسان توسط قاراخانلی ها ترویج و گسترش یافت بی شک ارتباط عمیقی با ترک شدن این منطقه داشته است. در پروسه و روند ترک شدن خارزم به غیر ترکان اوغوز و قبچاق، یئمیک، بایاووت، کالاچ، کانکلی و ... تاثیر بسزائی داشته اند. با توجه به مباحث گفته شده از شروع هزاره XII منطقه خارزم و منطقه های مرتبط با آن بر پایه و تاثیر زبان نوشتاری قاراخانلی ها و تاثیر کم و بیش لهجه های اوغوزها، قبچاقها، کانکلی و ..دوره جدید زبان نوشتاری ترکی شروع شده است و تا پایان هزاره XVI ادامه داشته است. بعد از هزاره XIII در خارزم و مناطق مرتبط به آن زبان ترکی خارزم که رو به گسترش و ترویج بوده عناصر مغولی هم جای گرفته است. آن طور که مشاهده می شود در هزاره X سکنی گزیدن اقوام ترک اوغوز از مناطق استپ های شمال سردریا شروع شده و تا ماوراءالنهر، خارزم و خراسان ادامه داشته است. در هزاره XI ترکان سلجوقی بر طبق کوچ ها و مهاجرتهایی که به غرب داشتند و فتح و فتوحاتشان نفوس ترکان اوغوز از تا آزربایجان، عراق، و مناطق مرتبط گسترش داده و سایه مدنیت و تاریخ خویش را تا شهر بغداد گسترانده اند. در هزاره های XIII–XI با توجه به پراکندگی ترکان اوغوز از آسیای میانه گرفته تا دنیای ترک و اهمیتهای سیاسی، و اجتماعی ترکان اوغوز امکان ندارد که از نقطه نظر تاثیر زبان ترکی بی بهره و بی نصیب بوده باشند.
بعد از مطالعه نسبی که در مورد ترکان اوغوز با هم داشتیم ، اکنون با هم گذری بر وضعیت ترکان اوغوز در هزاره های XIII–XI خواهیم داشت. از منابع مهم و قابل استنادی که در مورد ترکان اوغوز وجود دارد مربوط به اواسط هزاره XI بوده و کتاب دیوان لغات ترک محمود کاشغری می باشد. محمود کاشغری در اثر گرانبهای خویش در بخش های مختلف اطلاعات زیر را در دسترس ما قرار داده است:
اهمیت و جایگاهی که در علم آوا شناسی لهجه ها با بیان موارد فوق قابل تامل می باشد.
1- تغییر صدای حرف اول B->m- در کلمه، که در زبان ترکی اوغوز حرف B- قرار می گیرد. برای مثال:
Ben/men, Bün/Mün,Çorba,Baynak/ Maynak,pislik,
در اثر بعضی کلمات نیز به صورت ترکی اوغوزی نشان داده شده است. minar/pınar
2- محمود کاشغری در اثرش از لحاظ تغییر حروف t->d- به حروف و اصوات نزدیک به زبان ترکی اوغوزی را مورد استفاده قرار داده است.
Tevey>Devey
تغییر حرف و اصوات t->d- به یکدیگر یکی از اشارات تغییر در زبان ترکی اوغوزی می باشد. برای مثال
Takı,dahi,Daha/ tamak,damak/tamar,damar/tarıġ,Dari/Tavar,Davar/Tegül,Değil/Telü,Deli/Tokı,Doku-/Töl,Dōl /Tön,dön
3- تبدیل حرف و صدای b>v به یکدیگر: در اثر دیوان الغات الترک محمود کاشغری حرف صامتی(w) که مابین bوf در ترکان تلفظ می شود به حرف و صدائی مانند v که در ترکان اوغوز صدای آشناست تبدیل می شود. نمونه های مانند
Sawaş,Sawçı,Sewük,sewün,
که مانند زبان ترکی قاراخانلی تبدیل حروف و آواهای b>v به یکیگر امری عادی می باشد. در اثر نمونه هایی مانند
Var,bar-varmak,bir-vermek,bol-olmak
و تبدیل حروف و آوای b->v-به یکدیگر نمونه ای میباشد مبنی بر اینکه تبدیل و تغییر حروف و آوای مذکور در زبان ترکی اوغوزی هنوز آغاز نشده است. این نمونه بارز مصداق این می باشد که زبان ترکی اوغوزی با زبان ترکی قاراخانی مشترک شده و در هزاره XIVدر متنهای جغرافیایی آناطولی اشتقاق پیدا کرده اند.
4- یکی از معیارهایی که زبان ترکی قدیم در هزاره و زبان ترکی اوغوزی را از هم تمایز می کند در آواهای g/ġ خویش را بروز می دهد. در زبان ترکی قدیم آواهای صامت g/ġ که در هجا و حرف اضافه کلماتی با بیشتر از یک هجا وجود داشته اند در هزاره XIII در لهجه های ترکی جنوب-شمال در حال از بین رفتن و به فراموشی سپردن بوده است.
Kapıġ>kapu, Sevig>Sevü, belgür->Belür
محمود کاشغری در اثر خود به فراموشی سپردن آوای g/ġ در زبان ترکی اوغوزی مثالهای زیر را آورده است.
Çumġuk=Çumuk, tamġak=Tamak, Tavışġan=tavşan, Buşġak=Buşak
5- در ترکی قاراخانی وظیفه زمان آینده با –ġu/-gü مشخص و در ترکی اوغوزی با حروف اضافه –ası/-esi مشخص می باشد. مانند
Barġu yir= barası yir(Verəcək yer), Turġu oġur=Turası oğur(Duracaq zaman)
6- حروف اضافی -ġuçı/-güçi که اسماء فعل را ایجاد می کند در زبان ترکی اوغوزی حروف اضافه –daçı-deçi جای گزین شده اند.
Tutġuçu/tutaçı(Tutuncu) , satġuçı/sattaçə(Satıcı)
در دیوان الغات الترک ماحمود کاشغری حروف اضافه –taçı/-teçi حروف اشافه مشترک بین ترکی قبچاقی و ترکی اوغوزی بیان کرده است.
7- حروف اضافه –lık/-lik که از اسم، اسامی جدید تولید می کند و در زبان ترکی اوغوزی حروف اضافه –sak/-sek می باشد.
Tavratıġlık>Tavratġsak (Evdirmek həqıqıdır)
همانطور که مشاهده می شود محمود کاشغری چهارچوبی از زبان ترکی اوغوزی را در هزاره XI ارائه می دهد. همانطور که از قسمتی از مواردی که مطرح شد برمی آید روند تاریخی زبان ترکی اوغوزی در دوره هایی با زبان ترکی نوشتاری قاراخانی مشترک شده و خصوصیات مشترکی را ایفا می کند و در برحه هایی کاملاً از آن جدا شده و خصوصیات بارز خویش را عریان می سازد. محمود کاشغری این اثر گرانیها خویش را با سفر به مناطق و شهرها و کشورهای مختلف اقوام ترک جمع آوری و تدوین کرده است، طی مطالبی که در بالا اشاره شد به این معنا می باشد که در این هزاره زبان ترکی اوغوزی به عنوان زبان ترکی نوشتاری مورد استفاده قرار نمی گرفته است. در اواخر هزاره XI زبان نوشتاری ترکان اوغوز به زبان نوشتاری قاراخانلی ها وابسته بوده است. ما این خصوصیات را برای ارزیابی و تشریح خصوصیات زبان ترکی اوغوزی در اواخر هزاره XI مطرح ساخته ایم.
در دیگر سو محصولات زبان ترکی قدیمی آناطولی با تحقیق و بررسی زبان ترکی اوغوزی در اواخرXIII هزاره قابل تثبیت می باشد. در این محصولات زبان نوشتاری خصوصیاتی مثل زبان نوشتاری آسیای میانه هویدا شده و خصوصیات زبان ترکی قاراخانی کاهش یافته و بر خصوصیات زبان ترکی اوغوزی افزوده شده است. با توجه به مطالعه و تحقیق روی اسنادی که از هزاره XIII و قبل از آن بدستمان رسیده است پیوند مشترک زبان آسیای میانه و ترکی اوغوزی به چشم می خورد. در میانه ی هزارهای XIII-XI زبان ترکی اوغوزی به همراه خصوصیات زبان ترکی قاراخانی و مقداری قواعد ترکی قبچاقی نشان از پروسه ای گذرا جهت تبدیل شدن و پایه ریزی زبان ترکی نوشتاری می باشد.
واقعیت این می باشد که در پدید آوری و تولید زبانهای نوشتاری منطقه خارزم به عنوان گهواره زبانی عمل کرده است و زبانهای ساخته شده آرام آرام از زبان ترکی قاراخانی جدا شده اند. 1- قاراخانی خارزم 2- قاراخانی اوغوز-ترکمن 3- قاراخانی قبچاقی نمونه ای بارز این مدعا می باشند. بر اساس این نظریه پروسه ای حدودا 150-200 ساله منجربه پیدایش زبان نوشتاری جدید گشته است. تغییر و تحولات در داشته های اجتماعی مثل زبان طی پروسه هایی شکل می گیرد و به صورت آنی غیر قابل شکل گیری می باشد، بی شک این رفتار برای زبان ترکی اوغوزی نیز قابل تعریف می باشد. قابل تعریف و تصور می باشد که بین ترکی قاراخانی در هزاره XIV و زبان ترکی قدیمی آناطولی زبان ترکی اوغوزی نقطه مشترک و پروسه مورد نظر می باشد. در این دوره در آسیای میانه ترکان اوغوز خارزم را در خود جای می دهد. این دوره همزمان با دوره ترکان سلجوقی در جغرافیایی آناطولی می باشد. "اگر ما در آسیای میانه و جغرافیای آناطولی اثرات نوشته شده با خصوصیات فوق را بیابیم در آنصورت زبان ترکی اوغوزی در اواسط هزاره XIII و قبل آن تنها زبان گفتار نبوده، بلکه در عین حال خصوصیات و داشته های نوشتاری خویش را نیز ادامه داده است می باشد". این موضوع نیز با پیدایش مسئله های زبانهای متقابل مرتبط می باشد.
آثار زبانهای متقابل و مختلط
آثاری از زبان ترکی که امروز در دستمان می باشد و قسمتی از این آثار لابلای مطالب مذکور نامبرده شده از نظر زبانی ما بین زبان نوشتاری قاراخانی و اوغوز در تبادل بوده است و نوعی تقابل و اختلاط را ایفا می کند. در تحقیق بر روی این آثار تفاوت منطقه ای، دوره ها و ... مورد تحقیق واقع نشده و یا بی دقتی هایی صورت گرفته است. برای مثال در اواسط هزاره XIII اثر نوشته شده ولی با مشخصه منطقه نامعلوم اثر علی نین کیسائی یوسوف از نظر بروکلمن (C.Brockelman) مربوط به اولین آثار عثمانی مشخص شده، همان اثر را آ.ن. سامیلوویچ در زمره آثار ادبیات ترکمن در آسیای میانه رده بندی کرده است، آ.جعفر اوغلو اثر مذکور را اثر مشترک زبان ترکی آسیای میانه و شاخه ترکی غربی معرفی کرده است، این موارد ناشی از موضوعاتی می باشد که در بالا به آن اشاره شد. خوشبختانه در سالهای گذشته تحقیق بر روی این اثرها سبب شده تا نوع نگاهی متفاوت به این نوع آثار داشته باشیم و اهمیت فراوانی به آثار متقابل و مختلط زبانی دادشته باشیم. از پژوهشگرانی که در مورد آثاری مثل بهجت الحدائق و شرح المنار تحقیق کرده اند م.ارگین و م.منصور اوغلو می باشد، این دو این آثار را از آثاری که در هزاره XIII زبان ترکی قدیمی آناطولی بوده شمرده و در زمره آثاری بااهمیت زبانی طبقه بندی کرده اند. اثر شرح المنار گرچه از خصوصیات زبانی مختلف و متفاوت لبریز می باشد ولی این طور به نظر می آید که از نظر ساختار زبانی مربوط به هزاره XV و یا دورهای قبل از آن و مربوط به قبچاقها باشد. با توجه به نویسنده اثر و خصوصیات زبانی نهفته در اثر امروزه این اثر و امثال هم جزء آثار اثبات نشده قرار می گیرند. یکی دیگر از محققینی که در مورد آثاری که جزء طبقیه بندی زبانی مختلفی قرار گرفته است ر.ر. آرات می باشد. آرات در سال 1956 در اثر تبلیغی خویش موقعیت عمومی زبان ترکی آناطولی را بسیار قبلتر از هزاره XIII نام برده بود. بر اساس آثار محمود کاشغری در مورد زبان ترکی اوغوزی در هزاره XI اطلاعاتی موثق در دست می باشد. آرات با بیان اینکه زبان ترکی اوغوزی تا اواخر هزاره XIII در روند ترویج و گسترشی قرار داشته و تا به امروز ادامه داشته است و با بیان اینکه آثار مربوط به هزاره های XIII– XI پس کجا می باشد؟ این سوال را در ذهنمان پدید آورده و دقتمان را به خود جلب کرده است. تحقیقاتی که از آن روز تا به امروز صورت گرفته است آثار گرانبهایی در موضوع آثار متقابل زبانی از جمله کتاب گزیده، بهجت الحدائق فى موضع الخلايق ، کتاب الفراضی، قدرت ترجمه و آثار اینچنینی در کتابخانه سلیمانیه استانبول کشف و جمع آوری و نگه داری می شود. به آثار بالا یک ترجمه قرآن را نیز باید افزود. افزایش تعدد این آثار نیز ناممکن نمی باشد. چون در هزاره های XIV-XV کپی های بعضی از آثار به سبب این طرز فکر که زبان محلی- منطقه ای می باشد و ذوق محققین عصر مربوطه را کسب نکرده اند به گوشه ای رها شده و فراموش شده اند. برای مثال اثر دانشمند نامه، کتاب گزیده در هزاره XV از طرف محمد.ب به زبان ترکی دوره خویش برگردانده شده، نسخه استانبول و آنکارای با توجه به نسخه بورسای بهجت الحدائق به روز شده است و تماماً به زبان هزاره XV تبدیل گشته است. ما با بررسی کتابخانه های داخلی و خارجی ترکی موجود بر این باوریم که آثار کشف نشده و نامعلوم مربوط به هزاره XIII و یا قبل از آن از این کتابخانه ها خارج خواهد شد.آثاری مثل حکایت شیخ صنعان، صال صال نامه و اثرات اینچنینی که نسخه های دست نویسشان بدستمان نرسیده ولی منابع موثق تاریخی مرتبط اطلاعاتی در این موارد به ما می دهند.
آثار مذکور جزء آثاری می باشند که در حین پروسه گذر زبان ترکی نوشتاری قاراخانی و زبان ترکی قدیمی آناطولی واقع شده و به احتامل زیاد در بعضی مناطق آناطولی و آسیای میانه، مناطق خارزم نگاشته شده اند. از این آثار قدرت ترجمه تمثیل کننده زبان ترکی اوغوزی در منطقه خارزم می باشد . کتب بهجت الحدائق، کتاب الفرائظ و ... نیز مربوط به جغرافیایی آناطولی می باشند. آثار فوق در صورتیکه در جغرافیای آناطولی، آسیای میانه نگاشته شده باشند طی پروسه ی زبان ترکی اوغوزی که در هزاره XIII- XI صورت گرفته و مهاجرت، کوچ کردن، اشتراکات فرهنگی، مدنیتی، تاریخی مربوط به جغرافیایی خارزم، آناطولی، آسیای میانه بوده است هر کدام از این آثار با توجه به اشترکات فراوانی که دارند دارای نقاط تمایزی هم می باشند که از عوامل متعددی که در دوره خویش بر آنها گذشته حکایت دارند. به نظر ما هر کدام از آثار مناطق یاد شده خاصیت آثار گذرا را دارا می باشند.
توضیحاتی که در بالا بدانها اشاره شد محمود کاشغری در وصف زبان ترکی اوغوزی می باشد، و این بدان معنا می باشد که در اواخر هزاره XI نمی تواند به عنوان زبان نوشتاری مستقل بوده باشد. بر اساس منابعی که امروز در دستمان می باشد زبان ترکی اوغوزی در آسیای میانه به عنوان زبان نوشتاری در هزاره XII مورد قبول واقع شده و نسخه خطی می باشد که از آن دوران مانده در موزه لنینگراد آسیا مربوط به تفسیر قرآن می باشد.این اثر در دوره گذر از زبان ترکی قاراخانی به زبان ترکی خارزم می باشد و بیشتر به زبان ترکی نوشتاری قاراخانی نزدیک می باشد، لغت نامه ی این اثر توسط آ.ک.بورووکوف به رشته تحریر درآمده است او در اثر فوق به داشته های زبانی ترکی اوغوزی در اثر اشاره داشته است، و خصوصیات زبان ترکی اوغوزی را به دفعات در اثر تکرار کرده است و نشان داده است. بی شک در اثراتی به مانند اثر فوق که خصوصیات زبان ترکی اوغوزی به عناوین مختلف در اثر بارز شده است پیدایش اثر دیگر این چنینی در جغرافیای آسیای میانه و طبقه بندی زبان ترکی اوغوزی بدون شبهه می باشد. در اواسط هزاره XII اثری به مانند قدرت ترجمه با خصوصیاتی که دارد جز آثاری می باشد که می توان در ای نطبقه بندی جای داد. در حالت پارالل باید اثراتی که در بالا به عنوان تمثیل کننده زبان ترکی آناطولی برشمردیم را نیز بیافزاییم. بهجت الحدائق یکی از این اثرات توصیف کننده با اهمیت می باشد. با تمام این موارد شمرده شده اشتراکات آسیای میانه و جغرافیای آناطول و با توجه به منابعی که در دستمان می باشد می توان این چنین توصیف کرد که: آثار زبان تقابلی که در آسیای میانه و جغرافیای آناطولی در اواسط هزاره XII شروع شده و تا اواخر هزاره XIII ادامه یافته است قبول داشته های این آثار به عنوان آثار زبانی متقابل و دوره گذر خطا نبوده است. همانطوری که در بالا اشاره شد این دوره زبان ترکی ترکان سلجوقی آناطولی می باشد.
نتایجی که می توان از قسمتی از مباحثی که گذشت استنباط کرد:
زمان برپایی و پیدایش زبان نوشتاری ترکی آناطولی شروع شده در هزاره XIII و در منطقه خویش نبوده است.بلکه در همان دوره ارتباط گسست ناپذیری با پیدایش زبان ترکی نوشتاری آسیای میانه داشته است. ترکان اوغوز که به جغرافیای آناطولی سرازیر شده اند با خود نیز آداب و رسوم زبان نوشتاریی و به قولی ترکی نویسی را نیز آورده اند. این وضعیت با رسم و سنت املاء زبان ترکی قدیمی آناطولی، املاء عربی- فارسی و یک مدت زمانی املاء ترکان اویغور ادامه داشته است.
در هزاره های XI-XII در آسیای میانه زبان ترکی قاراخانی که در آسیای میانه به عنوان تنهاترین زبان نوشتاری بوده است، زبان ترکی قدیمی آناطولی ک هبر پایه خصوصیات زبان ترکی اوغوزی بوده است مرحله گذرائی را فراهم ساخته است. به همین سبب در جغرافیایی آناطولی زبانی که به زبان ترکان سلجوقی نام می نهیم یکی از عوامل تاثیر گذار مثبت در روند مرحله گذار بوده است.
برای آنکه یک زبان نوشتاری بنا به هر شرایطی به زبان نوشتاری بعد از خود گذر کند، قسمتی از خصوصیات زبان گذشته و خصوصیات زبانی پایه زبان جدید در پروسه ای مختلط شده و ترکیب می شوند تا پروسه گذر زبانی تکامل یابد. زبان ترکی ترکان سلجوقی نیز به صورت عمومی در طبقه بندی زبان مختلط جای می گیرد. در اواخر هزاره XIII در زبان ترکی قدیمی آناطولی آثار و خصوصیات زبان نوشتاری قاراخانی رو به کاهش بوده در تقابل با این نظر خصوصیات و آثار زبان ترکمنی اوغوزی رو به فزونی بوده است. به همین سبب در اواخر هزاره XIII این پروسه گذر زبانی به زبان ترکی اوغوزی خلق حاکم منطقه ارتباط مستقیم داشته است.
در جغرافیای آناطولی برای اینکه زبان ترکی اوغوزی به زمره زبان نوشتاری منطقه ای درآید، فقط با زبانهای عربی و فارسی رو در رو نشده و به مبارزه برنخواسته، در همان زمان نیز با خصوصیات بجامانده از زبان نوشتاری آسیای میانه نیز به مقابله پرداختسه است. اثرهایی که در هزاره XIV-XV به صورت زبانی منطقه ای و محلی بوده طی پروسه ای که ذکر شد اکثرا به زبان ترکی نزدیک به امروزی ترجمه شده اند.
تاریخچه زبان ترکی اوغوزی از منظر زبانشناسی در اواسط هزاره های XI-XIII به سبب تغییرات، گسترش و نوآروی هایی که داشته و زبان ترکی آناطولی برای پیوستن به زبان ترکی نوشتاری آزاد و مستقل با زبانهای عربی-فارسی به مبارزه پرداخته و خاناهای ترکمن ساکن جغرافیایی آناطولی با سبب شعور ملی و اهمیتی که زبان منطقه ای داشته اند هزاران هزاران اثرا را به ترکی امروزی ترجمه کرده اند و در وادی کوتاهی زبانهای خارج از محدوده زبانی ترکی اوغوزی رو به اضمحلال بوده اند. به همین رو ساختار عمومی زبان ترکی قدیمی آناطولی در دوره ترکان سلجوقی و خانهای آناطولی و ادامه دهنده آن در دوران اول عثمانی طبیعی هست که در خارج از محدوده خصوصیات زبانی ترکی اوغوزی یک انشقاق بوجود آمده است. بنا به نطر محققینزبان ترکی آناطولی در اواخر هزاره XIII بر پایه ادبیات شفاهی که در خود و خلق خویش داشته به روند تکاملی زبان نوشتاری ادبی ترکی پیوسته است.
منبع مورد استفاده شده:
Selçulular Çağı Türkçesinin Genel Yapısı
Zeyneb Korkmaz
با توجه به روندهای سیاسی و اجتماعی که در جغرافیای آناطولی بوده زبان و گویشی که به عنوان آناطولی قدیمی (اسکی آنادولو) مورد بحث قرار می گیرد از سه زیر شاخه ی و دوره 1- ترکان سلجوقی 2- خاندانان ترک آناطولی 3- شروع عثمانی کلاسیک را می توان نام برد.
امروزه از دوره های خاندانان ترک و شروع عثمانی کلاسیک هزاران هزار منبع موثق قابل دسترس می باشد. ولی در مورد دوره سلجوقیان اینطور نمی باشد. در دیگر سو بنا به سبب الزامات سیاسی و اجتماعی دوره ترکان سلجوقی و امروزه به حد لازم در مورد زبان ترکی آن دوره کار علمی نشده و نکات تاریک فراوانی در مورد زبان ترکی آن دوره وجود دارد. در حالیکه دوره ترکان سلجوقی از نظر روند تاریخی زبان ترکی و نوع و نحوه نگارش زبان ترکی در آندوره از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد. طی 15-20 سال گذشته و اثرات مکتوبی که از آن دوران جمع آوری و کشف شده یک سری چهارچوبهایی را می توان بحث کرده و از لحاظ علمی از جهات مختلفی به زبان ترکی دور ترکان سلجوقی پرداخت.
در سالهای 1071 و در وانفسای جنگ مالازگرد و فتح آناطولی انواع مختلف طایفه ها و اقوام ترک به سوی آناطولی سرازیر شده و در آنجا سکنی گزیدند. و چون جمع کثیر این ترکان را طایفه و طایفه ها اوغوز تشکیل می داده اند زبان نوشتاری که اساس گرفته شده بر پایه زبان اوغوزها می باشد.
نظریات حول شکل گیری ترکی آناطولی بیشتر بر پایه تذکره نویسی ها بوده است. و با توجه به اطلاعات ناقص، عمومی و تحقیقات و دیده های مستشرقان خارجی ترکان کوچ کرده به جغرافیای آناطولی از رسم و روسوم ادبی ترکی نویسی تهی بوده اند. زبانی به جغرافیای آناطولی آورده بودند قواعد و خواص زبان نوشتاری را نداشته و برای اینکه زبان ترکی آناطولی را بسط و گسترش دهند مجبوراً به بهره گیری از زبانهای مثل عربی و فارسی که سالها در جنگ و رقابت بودند شده اند. از این رو زبان نوشتاری ترکی آناطولی مقداری دیر شروع شده است.
بر اساس تحقیقات شخصی به نام فوات کوپرولو نظریاتی که مبنی بر شروع و تداوم زبان ترکی آناطولی در ساحه علم بوده و زبان دیر شروع شدن زبان نوشتار با سوالات عمده ای روبرو شده است. بعدها او با تحقیقات علمی و زبانشناسانه نه تنها نظریه تاخیری زبان نوشتاری آناتولی را رد کرده بر اساس اسناد و مدارک معتبر از رسم و روسوم ترکانی که با مهاجرت خود به جغرافیای آناتوطی ادبیات شفاهی، خلقی و فولکلوریک با خود به جغرافیا آناطولی به ارمغان آورده اند سخن رانده است. او ترکان اوغوز را این طور توصیف کرده است که پلی فرهنگی، مدنیتی ما بین آسیای میانی و جغرافیای آناطولی بوده اند. کوپرولو با دلایل و استدلالهای خویش شروع ادبیات شفاهی ، ادبیات خلق یا فولکلوریک و زبان نوشتار ادبی را در هزاره XIII می داند.
در اینجا این نکته را نباید فراموش کرد که هر محقق بنا به منابع و امکانات علمی که در دسترس خویش دارد به موضوع نزدیک شده و می شود. بی شک تحقیقات علمی کوپرولو در مورد زبان ترکان آناطولی از نقاط قوت در مورد تحقیقات ترکان آناطولی میباشد. در صورتیکه پل ارتباطی زبان ادبی ترکان آناطولی و ترکان آسیای میانه باشد، ترکان اوغوز با خود رسم و رسوم ادبیات خلق را به جغرافیای آناطولی آورده باشند، ترکان سرازیر شده به آناطولی در هزاره XIII و حتی قبل از آن دارای زبان نوشتاری بوده باشند و زبان نوشتاری ترکی که در آناطولی بوده و پل ارتباطی آن با زبان ترکی نوشتاری ترکان آسیاسی دارای ارتباطی باشد در این بین نقاط تاریکی وجود دارد. زبان ترکی نوشتاری آناطولی در پروسه ای که داشته و بر اساس ادبیات شفاهی بنا نهاده شده است رفته رفته رو به گسترش و ترویج و تکامل بوده است. طی 15-20 سال گذشته بنا به اسناد و مدارک علمی که در دسترس قرار گرفته تا حدودی می توان با چراغ قوه ای به نقاط تاریک زبان ترکی آناطولی و نحوده پیدایش آن نگریسته و تحقیقات و نظریات علمی جدید قاطعی را مطرح ساخت. در این کار تحقیقی هدف زبان ترکی آناطولی را از هزاره به عقب تر بردن نبوده و نیست بلکه هدف خصوصیات زبان آن روز جغرافیای آناطولی مد نظر محقق می باشد و به عبارت دیگر این یعنی نگرشی بر زبان ترکان سلجوقی می باشد.
آثار ترکی زمان ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی
برای بررسی آثار زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی و بررسی جایگاه زبان ترکی در آن دوره اول باید به بودن یا نبودن سوالی در مورد زبان نوشتاری ترکی در آن دوره روبرو شد.
برپایی حکومت سلجوقیان از تاریخ 1077 شروع شده و تا هزاره XIII ادامه داشته است. زبان دینی، مدرسه، علم، روابط نوشتاری خارجی ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی زبان عربی بوده و زبان ادبیات و دیوان نیز فارسی بوده است. در سالهای XII مدارسی که اسلام را ترویج می داده و به نام حکمداران اثراتی را به زبانهای عربی و فارسی نوشته و ترویج می داده اند زیرساخت محصولاتی می باشد که در سال XIII به بار نشسته است. سلطانهای سلجوقی مثل خلفای عباسی، شاهان عیوبی و مملوکها با اثراتی که به زبان عربی نوشته و ترویج داده اند نام ور می باشند. با توجه به اثر بزم و رزم (اردشیر استرآبادی ) در هزاره XIVدر بعضی از نقاط جغرافیایی آناطولی منشورات، مکتوبات، حسابها، دفترها و حکم ها به فارسی نوشته می شده اند!. این یک حقیقت تاریخی هست! و قارامان اوغلو محمد به ی بعد از فتح و بازپس گیری شهر کونیا (قونیه) در سال 1277 طی فرمانی که صادر کرده است دستور داده تمام کارهای دیوانی به زبان ترکی شده و نشر و ترویج رسم ترکی نویسی جزء نام آوران ترک می باشد. در هزاره های XIII،XIV،XV اشخاصی که در جغرافیای آناطولی به زبان ترکی اثراتی را نوشته و منتشر ساخته اند، دور بودن جغرافیای آناطولی از زبان و ادبیات ترکی قدیمی، در تقابل با این ادعاها میراث و مدنیت اسلام – اعراب و ایران، فراموشی زبان ادبی و نوشتاری ترکان کوچ کننده به جغرافیای آناطولی ، و ترکان اوغوزی که به جغرافیای آناطولی مهاجرت کرده وسبب ایجاد زبان نوشتاری ترکی در این جغرافیا شدند از اسناد و اساسهای این نظریات می باشد.
در وانفسای سالها و هزاره های XII,XIV زبان ترکی که در جنگ و رقابتی تمام عیار با زبانهای عربی و فارسی بوده و تمام خصوصیات و قاعده های زبان ملی را زبان ترکی اوغوزی فراهم ساخته است. در دوره ترکان سلجوقی آناطولی در تقابل زبانهای عربی و فارسی که در حوضه های ادبی، علمی، و دولتی جایگاهی برای خود کسب کرده اند جایگاه زبان ترکی نیز مخصوص به خود می باشد. به سبب اینکه زبانی که مردم بدان سخن می گفته اند زبان ترکی بوده است روابط نوشتاری و زبانی بین دولت و خلق طبیعتاً به زبان ترکی بوده و موردی عادی می باشد. در دیگر سو یک سری از ملزومات دینی و ادبی که خلق را مورد خطاب قرار می داده اند به زبان ترکی بوده است و محصولات شناخته شده و نشناخته بجای مانده از آن دوران از دلایل این سخن می باشند. با مطالبی که بیان شد که هم زبان گفتاری مردم و هم زبان نوشتاری مردم زبان ترکی بوده است باید از زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی بحث کرد. ثبوت کردن این موضوع در این مورد نهفته است که از آغاز هزاره تا امروز اثرها و محصولات مکتوب و منظوم ترکی که بدستمان رسیده از دوره ترکان سلجوقی می باشد. از سوی دیگر همانطور که در بالا به صورت مختصر اشاره شد با توجه به اسناد و مدارک بدست آمده از آن دوران زبان ترکی نوشتاری در آن دوره را در هزاره XIIIرها نساخته بلکه یک هزار سال به عقبتر یعنی به هزاره VII نیز رانده است.
از اثرهایی ترکی دوره ترکان سلجوقی جغرافیای آناطولی که تا به امروز به دستمان رسیده می توان به اثرات احمد فقیه، خواجه دخانی، شیاد حمزه، ابیات و منظومه مولانا و سلطان ولد، بهجت الحدائق فى موضع الخلايق ، کتاب الافراضی و ... نام برد. اثرات ترکی قدیمی آناطولی که از هزاره XIV قبل وXIV, XV بعد بدستمان رسیده باشد محدود می باشد. این مورد به سبب شروع زبان نوشتاری ترکی در آن عصر ارتباط دارد. و به سبب گزار مغولها در XIII و معدوم و ناپدید شدن اثرات ترکی می توان رابطه برقرار کرد. چرا که مدارک معتبری مثل قوتادغوبیلیک، دیوان الغات ترک، آتئبه الحکایه و .. که امروز بدستامان رسیده اند در بعد هزاره و از کپی هایی که در دسترس بود شکل گرفته و حفظ شده است و بعد از گزار مغولها این اثرات و بیشتر اثراتی که شاید بوده باشد ناپدید و یا از بین برده شده است. در این اثنا اثرات چندی هم بدستمان رسیده که اطلاعاتی از زبان ترکی دوره ترکان سلجوقی به ما عرضه می کند. در این اثرات برای اینکه در پروسه زمان و مکان برای بسیاری از کلمات غیر ترکی کلمات ترکی ساخته و پرداخته نشده است و نویسندگان اثرات مجبور به استفاده از کلمات عربی، فارسی و دیگر زبانها شده اند. این مهم از یک سو سبب گسترش کلمات غیر ترکی در زبان دیوان و علم شده و از سوی دیگر محققین برای اینکه یک اثر را در زمره زبان دوره ترکی سلجوقی قرار دهند ملزم به این نکته بوده اند که آن اثر باید خصوصیات زبان ترکی اوغوزی را داشته باشد که هیچ بلکه باید در اثر مورد نظر زبان ترکی اوغوزی جایگاه و ارجحیت و سنگینی زبانی داشته باشد. و روند تاریخی زبان ترکی و اوغوزی در هزاره XI,XIII و گسترش و ترویج زبان ترکی که در آن هزاره بوده و سبب ایجاد و قوت گرفتن رسم و رسوم زبان نوشتاری بر پایه ادبیات شفاهی بوده است سبب شده است بیشتر نگاهها به هزاره XIII منعطف شود.
ترکان اوغوز و زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XI-XIII
برای اینکه تصوری درست از رسم و رسوم ادبی و بود و یا نبود زبان ادبی نوشتاری ترکی ترکان اوغوز اطلاعاتی بدست آریم اول باید بر ترویج و گسترش زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XI-XIII تاملی داشته باشیم.
بنا به اطلاعاتی که شاید داشته باشید زبان نوشتاری ترکی و روند ترویج ترکی نویسی در متون باقی مانده از هزاره های XI-XIII شروع شده و در هزاره XII زبانی ترکی که در آسیای میانه به عنوان زبان نوشتاری حاکم بوده است را می توان نام برد. زبان نوشتاری گوک تورکها (ترکان آسمانی)، اویغورها، قاراخانلی ها یکی از شاخه های رو به ترویج و گسترش زبان ترکی بنا به شرایط زمانی، سیاسی، مدنیتی، فرهنگی و بوده است و ادامه دهنده همان پروسه ای که نا مبرده شده است می باشد.
در هزاره XII در آسیای میانه و الخصوص در خارزم و ماوراءالنهر از نظر گسترش زبان ترکی و رسم ترکی نویسی دوره خاص و قابل توجهی میباشد. این دوره مرحله ای میباشد که زبان ترکی از ساحه زمان و مکان خارج شده و دارای زیر شاخه های متعددی زبانی شده است. در این وادی در خارزم و ماوراءالنهر و آسیای میانه در هزاره های XII و XII به سبب پروسه ها و مسائل پیش روی و حوادث سیاسی، تاریخی، اجتماعی، ائتنیک سرآغاز دروه ای جدید در زبان نوشتاری و تکامل مراحل گذشته می باشد. در حالی که هزاره های VIII–XI از نظر علم تورکولوژی جز کم تحقیق شده ترین دوره ها می باشند و زبان ترکی آناطولی در دورهای مذکور و زبان ترکی نوشتاری در آسیاسی میانه در همان هزاره نیز جز اصرار امیز ترین و تاریک ترین دوره ها قرار دارد. ترویج و گسترش رسم ترکی نویسی به صورت پارالل وار با اشتقاق زبان ترکی اوغوزی از شیوه ترکی نویسی قدیمی و گزار به رسم ترکی نویسی جدید مرتبط می باشد. به همین سبب برای اینکه تحلیل و نگرشی به قسمتهای تاریک شروع ترکی آناطولی داشته باشیم باید به صورت خلاصه وار به پروسه زبان ترک اوغوزی در هزاره های XIII– XI نظری بیاندازیم. امروز با توجه به اثرها و منابع باقیمانده از اوغوزها در هزاره XIتاXIII هزاره زبان ترکی اوغوزی آسیای میانه در هزاره XIو زبان ترکی اوغوزی در هزاره XIIIدر جغرافیای آناطولی به صورت پلی نمایان می شود که همه این پروسه ها سبب ایجاد زبان ترکی نوشتاری و رسم ترکی نویسی در دوره های مذکور خواهد شد.
برای اینکه از وضعیت زبان ترکی اوغوزی در هزاره های XIII–XI باخبر شویم بد نیست به تاریخ ترکان اوغوز در تاریخ ذکر شده نگاهی کوتاه داشته باشیم. بر اساس منابع تاریخی و جغرافیایی موجود ترکان اوغوز در آسیای میانه در هزاره Xو در کنار سواحل سردریا و دریای آرال دولتی را به نام دولت یعقوب تشکیل داده اند. در هزاره هایXI وX ترکان اوغوز که قسمتی از آنها کوچ کننده و مهاجر و قسمتی با میراث مدنی و تاریخی قابل تامل در کنار دریای آرال سکنی گزیده اند. با توجه به مدارک و منابعی که از استخری، حدودالعالم، مقدسی، مسعودی، محمود کاشغری و بنا به یافته های تاریخی و آرکولوژیک بسیاری از محققین از وجود کشوری در سواحل دریای آرال و دریای سر که توسط ترکان اوغوز شکل گرفته است خبر می دهند. از اسامی کشور و شهرهایی که در اسناد و منابع تاریخی مرتبط با کشوری بنا نهاده شده ترکان اوغوز به چشم می خورد از مهمترین این نامه می توان به نامهای یئنی کند (شهر جدید) و سوت کند، هاآره، جه ند، سپرن (سابران، ساوران)، سوغناک، قاراناک، قاراچوک (فاراب) اشاره کرد. بر طبق گفته های ادریسی، جوینی، و سیاحت نامهای مرتبط و بر مبنای یافته ها آرکولوژیک که در ارتباط با هزاره XII می باشند به لیست اسامی بالا نامهای زیر را نیز میتوان افزود: بارچینلیق کند، ائشناس، جه ند، اوزکند، سیرلی تام ... از یک سو شهرهای نام برده شده و مناطق نزدیک این شهرها، مهاجرت و سکنی گزیدن در اطراف سیحون، رو در روئی با اهالی محلی ماوراءالنهر، از یک سو همسایگی قسمتی از ترکان اوغوز با قارخانلی ها، چیگیل ها، آرگو و قارلوکها، بعدها با مهاجرت به بخارا در آنجا سکنی گزیده اند. و قسمتی دیگر از ترکان اوغوز با گذر از رود جیحون و از راه خارزم به خراسان کوچ کرده و در سال 1040 بعد از سقوط مسعود قزنعلی موفق به تشکیل دولت بزرگ سلجوقی شده اند.
در هزاره های XIII– XI ترکان اوغوز بهمراه قبچاقها در پروسه ترک شدن خارزم نقش مهمی ایفا کرده اند، این ترکان اوغوز می باشند که از کنار سواحل آرال، سیر دریا تا خارزم گسترده شده اند. در اصل موضوع ترک شدن جغرافیای خارزم در هزاره XIII–XI ارتباط عمیقی با دوره سلسله ترکان سلجوق دارد. خارزم، ماوراءالنهر، دریای سر، آلتین – اوردو (ارتش سرخ!)، و زبان ترکی نوشتاری که در منطقه خراسان توسط قاراخانلی ها ترویج و گسترش یافت بی شک ارتباط عمیقی با ترک شدن این منطقه داشته است. در پروسه و روند ترک شدن خارزم به غیر ترکان اوغوز و قبچاق، یئمیک، بایاووت، کالاچ، کانکلی و ... تاثیر بسزائی داشته اند. با توجه به مباحث گفته شده از شروع هزاره XII منطقه خارزم و منطقه های مرتبط با آن بر پایه و تاثیر زبان نوشتاری قاراخانلی ها و تاثیر کم و بیش لهجه های اوغوزها، قبچاقها، کانکلی و ..دوره جدید زبان نوشتاری ترکی شروع شده است و تا پایان هزاره XVI ادامه داشته است. بعد از هزاره XIII در خارزم و مناطق مرتبط به آن زبان ترکی خارزم که رو به گسترش و ترویج بوده عناصر مغولی هم جای گرفته است. آن طور که مشاهده می شود در هزاره X سکنی گزیدن اقوام ترک اوغوز از مناطق استپ های شمال سردریا شروع شده و تا ماوراءالنهر، خارزم و خراسان ادامه داشته است. در هزاره XI ترکان سلجوقی بر طبق کوچ ها و مهاجرتهایی که به غرب داشتند و فتح و فتوحاتشان نفوس ترکان اوغوز از تا آزربایجان، عراق، و مناطق مرتبط گسترش داده و سایه مدنیت و تاریخ خویش را تا شهر بغداد گسترانده اند. در هزاره های XIII–XI با توجه به پراکندگی ترکان اوغوز از آسیای میانه گرفته تا دنیای ترک و اهمیتهای سیاسی، و اجتماعی ترکان اوغوز امکان ندارد که از نقطه نظر تاثیر زبان ترکی بی بهره و بی نصیب بوده باشند.
بعد از مطالعه نسبی که در مورد ترکان اوغوز با هم داشتیم ، اکنون با هم گذری بر وضعیت ترکان اوغوز در هزاره های XIII–XI خواهیم داشت. از منابع مهم و قابل استنادی که در مورد ترکان اوغوز وجود دارد مربوط به اواسط هزاره XI بوده و کتاب دیوان لغات ترک محمود کاشغری می باشد. محمود کاشغری در اثر گرانبهای خویش در بخش های مختلف اطلاعات زیر را در دسترس ما قرار داده است:
اهمیت و جایگاهی که در علم آوا شناسی لهجه ها با بیان موارد فوق قابل تامل می باشد.
1- تغییر صدای حرف اول B->m- در کلمه، که در زبان ترکی اوغوز حرف B- قرار می گیرد. برای مثال:
Ben/men, Bün/Mün,Çorba,Baynak/ Maynak,pislik,
در اثر بعضی کلمات نیز به صورت ترکی اوغوزی نشان داده شده است. minar/pınar
2- محمود کاشغری در اثرش از لحاظ تغییر حروف t->d- به حروف و اصوات نزدیک به زبان ترکی اوغوزی را مورد استفاده قرار داده است.
Tevey>Devey
تغییر حرف و اصوات t->d- به یکدیگر یکی از اشارات تغییر در زبان ترکی اوغوزی می باشد. برای مثال
Takı,dahi,Daha/ tamak,damak/tamar,damar/tarıġ,Dari/Tavar,Davar/Tegül,Değil/Telü,Deli/Tokı,Doku-/Töl,Dōl /Tön,dön
3- تبدیل حرف و صدای b>v به یکدیگر: در اثر دیوان الغات الترک محمود کاشغری حرف صامتی(w) که مابین bوf در ترکان تلفظ می شود به حرف و صدائی مانند v که در ترکان اوغوز صدای آشناست تبدیل می شود. نمونه های مانند
Sawaş,Sawçı,Sewük,sewün,
که مانند زبان ترکی قاراخانلی تبدیل حروف و آواهای b>v به یکیگر امری عادی می باشد. در اثر نمونه هایی مانند
Var,bar-varmak,bir-vermek,bol-olmak
و تبدیل حروف و آوای b->v-به یکدیگر نمونه ای میباشد مبنی بر اینکه تبدیل و تغییر حروف و آوای مذکور در زبان ترکی اوغوزی هنوز آغاز نشده است. این نمونه بارز مصداق این می باشد که زبان ترکی اوغوزی با زبان ترکی قاراخانی مشترک شده و در هزاره XIVدر متنهای جغرافیایی آناطولی اشتقاق پیدا کرده اند.
4- یکی از معیارهایی که زبان ترکی قدیم در هزاره و زبان ترکی اوغوزی را از هم تمایز می کند در آواهای g/ġ خویش را بروز می دهد. در زبان ترکی قدیم آواهای صامت g/ġ که در هجا و حرف اضافه کلماتی با بیشتر از یک هجا وجود داشته اند در هزاره XIII در لهجه های ترکی جنوب-شمال در حال از بین رفتن و به فراموشی سپردن بوده است.
Kapıġ>kapu, Sevig>Sevü, belgür->Belür
محمود کاشغری در اثر خود به فراموشی سپردن آوای g/ġ در زبان ترکی اوغوزی مثالهای زیر را آورده است.
Çumġuk=Çumuk, tamġak=Tamak, Tavışġan=tavşan, Buşġak=Buşak
5- در ترکی قاراخانی وظیفه زمان آینده با –ġu/-gü مشخص و در ترکی اوغوزی با حروف اضافه –ası/-esi مشخص می باشد. مانند
Barġu yir= barası yir(Verəcək yer), Turġu oġur=Turası oğur(Duracaq zaman)
6- حروف اضافی -ġuçı/-güçi که اسماء فعل را ایجاد می کند در زبان ترکی اوغوزی حروف اضافه –daçı-deçi جای گزین شده اند.
Tutġuçu/tutaçı(Tutuncu) , satġuçı/sattaçə(Satıcı)
در دیوان الغات الترک ماحمود کاشغری حروف اضافه –taçı/-teçi حروف اشافه مشترک بین ترکی قبچاقی و ترکی اوغوزی بیان کرده است.
7- حروف اضافه –lık/-lik که از اسم، اسامی جدید تولید می کند و در زبان ترکی اوغوزی حروف اضافه –sak/-sek می باشد.
Tavratıġlık>Tavratġsak (Evdirmek həqıqıdır)
همانطور که مشاهده می شود محمود کاشغری چهارچوبی از زبان ترکی اوغوزی را در هزاره XI ارائه می دهد. همانطور که از قسمتی از مواردی که مطرح شد برمی آید روند تاریخی زبان ترکی اوغوزی در دوره هایی با زبان ترکی نوشتاری قاراخانی مشترک شده و خصوصیات مشترکی را ایفا می کند و در برحه هایی کاملاً از آن جدا شده و خصوصیات بارز خویش را عریان می سازد. محمود کاشغری این اثر گرانیها خویش را با سفر به مناطق و شهرها و کشورهای مختلف اقوام ترک جمع آوری و تدوین کرده است، طی مطالبی که در بالا اشاره شد به این معنا می باشد که در این هزاره زبان ترکی اوغوزی به عنوان زبان ترکی نوشتاری مورد استفاده قرار نمی گرفته است. در اواخر هزاره XI زبان نوشتاری ترکان اوغوز به زبان نوشتاری قاراخانلی ها وابسته بوده است. ما این خصوصیات را برای ارزیابی و تشریح خصوصیات زبان ترکی اوغوزی در اواخر هزاره XI مطرح ساخته ایم.
در دیگر سو محصولات زبان ترکی قدیمی آناطولی با تحقیق و بررسی زبان ترکی اوغوزی در اواخرXIII هزاره قابل تثبیت می باشد. در این محصولات زبان نوشتاری خصوصیاتی مثل زبان نوشتاری آسیای میانه هویدا شده و خصوصیات زبان ترکی قاراخانی کاهش یافته و بر خصوصیات زبان ترکی اوغوزی افزوده شده است. با توجه به مطالعه و تحقیق روی اسنادی که از هزاره XIII و قبل از آن بدستمان رسیده است پیوند مشترک زبان آسیای میانه و ترکی اوغوزی به چشم می خورد. در میانه ی هزارهای XIII-XI زبان ترکی اوغوزی به همراه خصوصیات زبان ترکی قاراخانی و مقداری قواعد ترکی قبچاقی نشان از پروسه ای گذرا جهت تبدیل شدن و پایه ریزی زبان ترکی نوشتاری می باشد.
واقعیت این می باشد که در پدید آوری و تولید زبانهای نوشتاری منطقه خارزم به عنوان گهواره زبانی عمل کرده است و زبانهای ساخته شده آرام آرام از زبان ترکی قاراخانی جدا شده اند. 1- قاراخانی خارزم 2- قاراخانی اوغوز-ترکمن 3- قاراخانی قبچاقی نمونه ای بارز این مدعا می باشند. بر اساس این نظریه پروسه ای حدودا 150-200 ساله منجربه پیدایش زبان نوشتاری جدید گشته است. تغییر و تحولات در داشته های اجتماعی مثل زبان طی پروسه هایی شکل می گیرد و به صورت آنی غیر قابل شکل گیری می باشد، بی شک این رفتار برای زبان ترکی اوغوزی نیز قابل تعریف می باشد. قابل تعریف و تصور می باشد که بین ترکی قاراخانی در هزاره XIV و زبان ترکی قدیمی آناطولی زبان ترکی اوغوزی نقطه مشترک و پروسه مورد نظر می باشد. در این دوره در آسیای میانه ترکان اوغوز خارزم را در خود جای می دهد. این دوره همزمان با دوره ترکان سلجوقی در جغرافیایی آناطولی می باشد. "اگر ما در آسیای میانه و جغرافیای آناطولی اثرات نوشته شده با خصوصیات فوق را بیابیم در آنصورت زبان ترکی اوغوزی در اواسط هزاره XIII و قبل آن تنها زبان گفتار نبوده، بلکه در عین حال خصوصیات و داشته های نوشتاری خویش را نیز ادامه داده است می باشد". این موضوع نیز با پیدایش مسئله های زبانهای متقابل مرتبط می باشد.
آثار زبانهای متقابل و مختلط
آثاری از زبان ترکی که امروز در دستمان می باشد و قسمتی از این آثار لابلای مطالب مذکور نامبرده شده از نظر زبانی ما بین زبان نوشتاری قاراخانی و اوغوز در تبادل بوده است و نوعی تقابل و اختلاط را ایفا می کند. در تحقیق بر روی این آثار تفاوت منطقه ای، دوره ها و ... مورد تحقیق واقع نشده و یا بی دقتی هایی صورت گرفته است. برای مثال در اواسط هزاره XIII اثر نوشته شده ولی با مشخصه منطقه نامعلوم اثر علی نین کیسائی یوسوف از نظر بروکلمن (C.Brockelman) مربوط به اولین آثار عثمانی مشخص شده، همان اثر را آ.ن. سامیلوویچ در زمره آثار ادبیات ترکمن در آسیای میانه رده بندی کرده است، آ.جعفر اوغلو اثر مذکور را اثر مشترک زبان ترکی آسیای میانه و شاخه ترکی غربی معرفی کرده است، این موارد ناشی از موضوعاتی می باشد که در بالا به آن اشاره شد. خوشبختانه در سالهای گذشته تحقیق بر روی این اثرها سبب شده تا نوع نگاهی متفاوت به این نوع آثار داشته باشیم و اهمیت فراوانی به آثار متقابل و مختلط زبانی دادشته باشیم. از پژوهشگرانی که در مورد آثاری مثل بهجت الحدائق و شرح المنار تحقیق کرده اند م.ارگین و م.منصور اوغلو می باشد، این دو این آثار را از آثاری که در هزاره XIII زبان ترکی قدیمی آناطولی بوده شمرده و در زمره آثاری بااهمیت زبانی طبقه بندی کرده اند. اثر شرح المنار گرچه از خصوصیات زبانی مختلف و متفاوت لبریز می باشد ولی این طور به نظر می آید که از نظر ساختار زبانی مربوط به هزاره XV و یا دورهای قبل از آن و مربوط به قبچاقها باشد. با توجه به نویسنده اثر و خصوصیات زبانی نهفته در اثر امروزه این اثر و امثال هم جزء آثار اثبات نشده قرار می گیرند. یکی دیگر از محققینی که در مورد آثاری که جزء طبقیه بندی زبانی مختلفی قرار گرفته است ر.ر. آرات می باشد. آرات در سال 1956 در اثر تبلیغی خویش موقعیت عمومی زبان ترکی آناطولی را بسیار قبلتر از هزاره XIII نام برده بود. بر اساس آثار محمود کاشغری در مورد زبان ترکی اوغوزی در هزاره XI اطلاعاتی موثق در دست می باشد. آرات با بیان اینکه زبان ترکی اوغوزی تا اواخر هزاره XIII در روند ترویج و گسترشی قرار داشته و تا به امروز ادامه داشته است و با بیان اینکه آثار مربوط به هزاره های XIII– XI پس کجا می باشد؟ این سوال را در ذهنمان پدید آورده و دقتمان را به خود جلب کرده است. تحقیقاتی که از آن روز تا به امروز صورت گرفته است آثار گرانبهایی در موضوع آثار متقابل زبانی از جمله کتاب گزیده، بهجت الحدائق فى موضع الخلايق ، کتاب الفراضی، قدرت ترجمه و آثار اینچنینی در کتابخانه سلیمانیه استانبول کشف و جمع آوری و نگه داری می شود. به آثار بالا یک ترجمه قرآن را نیز باید افزود. افزایش تعدد این آثار نیز ناممکن نمی باشد. چون در هزاره های XIV-XV کپی های بعضی از آثار به سبب این طرز فکر که زبان محلی- منطقه ای می باشد و ذوق محققین عصر مربوطه را کسب نکرده اند به گوشه ای رها شده و فراموش شده اند. برای مثال اثر دانشمند نامه، کتاب گزیده در هزاره XV از طرف محمد.ب به زبان ترکی دوره خویش برگردانده شده، نسخه استانبول و آنکارای با توجه به نسخه بورسای بهجت الحدائق به روز شده است و تماماً به زبان هزاره XV تبدیل گشته است. ما با بررسی کتابخانه های داخلی و خارجی ترکی موجود بر این باوریم که آثار کشف نشده و نامعلوم مربوط به هزاره XIII و یا قبل از آن از این کتابخانه ها خارج خواهد شد.آثاری مثل حکایت شیخ صنعان، صال صال نامه و اثرات اینچنینی که نسخه های دست نویسشان بدستمان نرسیده ولی منابع موثق تاریخی مرتبط اطلاعاتی در این موارد به ما می دهند.
آثار مذکور جزء آثاری می باشند که در حین پروسه گذر زبان ترکی نوشتاری قاراخانی و زبان ترکی قدیمی آناطولی واقع شده و به احتامل زیاد در بعضی مناطق آناطولی و آسیای میانه، مناطق خارزم نگاشته شده اند. از این آثار قدرت ترجمه تمثیل کننده زبان ترکی اوغوزی در منطقه خارزم می باشد . کتب بهجت الحدائق، کتاب الفرائظ و ... نیز مربوط به جغرافیایی آناطولی می باشند. آثار فوق در صورتیکه در جغرافیای آناطولی، آسیای میانه نگاشته شده باشند طی پروسه ی زبان ترکی اوغوزی که در هزاره XIII- XI صورت گرفته و مهاجرت، کوچ کردن، اشتراکات فرهنگی، مدنیتی، تاریخی مربوط به جغرافیایی خارزم، آناطولی، آسیای میانه بوده است هر کدام از این آثار با توجه به اشترکات فراوانی که دارند دارای نقاط تمایزی هم می باشند که از عوامل متعددی که در دوره خویش بر آنها گذشته حکایت دارند. به نظر ما هر کدام از آثار مناطق یاد شده خاصیت آثار گذرا را دارا می باشند.
توضیحاتی که در بالا بدانها اشاره شد محمود کاشغری در وصف زبان ترکی اوغوزی می باشد، و این بدان معنا می باشد که در اواخر هزاره XI نمی تواند به عنوان زبان نوشتاری مستقل بوده باشد. بر اساس منابعی که امروز در دستمان می باشد زبان ترکی اوغوزی در آسیای میانه به عنوان زبان نوشتاری در هزاره XII مورد قبول واقع شده و نسخه خطی می باشد که از آن دوران مانده در موزه لنینگراد آسیا مربوط به تفسیر قرآن می باشد.این اثر در دوره گذر از زبان ترکی قاراخانی به زبان ترکی خارزم می باشد و بیشتر به زبان ترکی نوشتاری قاراخانی نزدیک می باشد، لغت نامه ی این اثر توسط آ.ک.بورووکوف به رشته تحریر درآمده است او در اثر فوق به داشته های زبانی ترکی اوغوزی در اثر اشاره داشته است، و خصوصیات زبان ترکی اوغوزی را به دفعات در اثر تکرار کرده است و نشان داده است. بی شک در اثراتی به مانند اثر فوق که خصوصیات زبان ترکی اوغوزی به عناوین مختلف در اثر بارز شده است پیدایش اثر دیگر این چنینی در جغرافیای آسیای میانه و طبقه بندی زبان ترکی اوغوزی بدون شبهه می باشد. در اواسط هزاره XII اثری به مانند قدرت ترجمه با خصوصیاتی که دارد جز آثاری می باشد که می توان در ای نطبقه بندی جای داد. در حالت پارالل باید اثراتی که در بالا به عنوان تمثیل کننده زبان ترکی آناطولی برشمردیم را نیز بیافزاییم. بهجت الحدائق یکی از این اثرات توصیف کننده با اهمیت می باشد. با تمام این موارد شمرده شده اشتراکات آسیای میانه و جغرافیای آناطول و با توجه به منابعی که در دستمان می باشد می توان این چنین توصیف کرد که: آثار زبان تقابلی که در آسیای میانه و جغرافیای آناطولی در اواسط هزاره XII شروع شده و تا اواخر هزاره XIII ادامه یافته است قبول داشته های این آثار به عنوان آثار زبانی متقابل و دوره گذر خطا نبوده است. همانطوری که در بالا اشاره شد این دوره زبان ترکی ترکان سلجوقی آناطولی می باشد.
نتایجی که می توان از قسمتی از مباحثی که گذشت استنباط کرد:
زمان برپایی و پیدایش زبان نوشتاری ترکی آناطولی شروع شده در هزاره XIII و در منطقه خویش نبوده است.بلکه در همان دوره ارتباط گسست ناپذیری با پیدایش زبان ترکی نوشتاری آسیای میانه داشته است. ترکان اوغوز که به جغرافیای آناطولی سرازیر شده اند با خود نیز آداب و رسوم زبان نوشتاریی و به قولی ترکی نویسی را نیز آورده اند. این وضعیت با رسم و سنت املاء زبان ترکی قدیمی آناطولی، املاء عربی- فارسی و یک مدت زمانی املاء ترکان اویغور ادامه داشته است.
در هزاره های XI-XII در آسیای میانه زبان ترکی قاراخانی که در آسیای میانه به عنوان تنهاترین زبان نوشتاری بوده است، زبان ترکی قدیمی آناطولی ک هبر پایه خصوصیات زبان ترکی اوغوزی بوده است مرحله گذرائی را فراهم ساخته است. به همین سبب در جغرافیایی آناطولی زبانی که به زبان ترکان سلجوقی نام می نهیم یکی از عوامل تاثیر گذار مثبت در روند مرحله گذار بوده است.
برای آنکه یک زبان نوشتاری بنا به هر شرایطی به زبان نوشتاری بعد از خود گذر کند، قسمتی از خصوصیات زبان گذشته و خصوصیات زبانی پایه زبان جدید در پروسه ای مختلط شده و ترکیب می شوند تا پروسه گذر زبانی تکامل یابد. زبان ترکی ترکان سلجوقی نیز به صورت عمومی در طبقه بندی زبان مختلط جای می گیرد. در اواخر هزاره XIII در زبان ترکی قدیمی آناطولی آثار و خصوصیات زبان نوشتاری قاراخانی رو به کاهش بوده در تقابل با این نظر خصوصیات و آثار زبان ترکمنی اوغوزی رو به فزونی بوده است. به همین سبب در اواخر هزاره XIII این پروسه گذر زبانی به زبان ترکی اوغوزی خلق حاکم منطقه ارتباط مستقیم داشته است.
در جغرافیای آناطولی برای اینکه زبان ترکی اوغوزی به زمره زبان نوشتاری منطقه ای درآید، فقط با زبانهای عربی و فارسی رو در رو نشده و به مبارزه برنخواسته، در همان زمان نیز با خصوصیات بجامانده از زبان نوشتاری آسیای میانه نیز به مقابله پرداختسه است. اثرهایی که در هزاره XIV-XV به صورت زبانی منطقه ای و محلی بوده طی پروسه ای که ذکر شد اکثرا به زبان ترکی نزدیک به امروزی ترجمه شده اند.
تاریخچه زبان ترکی اوغوزی از منظر زبانشناسی در اواسط هزاره های XI-XIII به سبب تغییرات، گسترش و نوآروی هایی که داشته و زبان ترکی آناطولی برای پیوستن به زبان ترکی نوشتاری آزاد و مستقل با زبانهای عربی-فارسی به مبارزه پرداخته و خاناهای ترکمن ساکن جغرافیایی آناطولی با سبب شعور ملی و اهمیتی که زبان منطقه ای داشته اند هزاران هزاران اثرا را به ترکی امروزی ترجمه کرده اند و در وادی کوتاهی زبانهای خارج از محدوده زبانی ترکی اوغوزی رو به اضمحلال بوده اند. به همین رو ساختار عمومی زبان ترکی قدیمی آناطولی در دوره ترکان سلجوقی و خانهای آناطولی و ادامه دهنده آن در دوران اول عثمانی طبیعی هست که در خارج از محدوده خصوصیات زبانی ترکی اوغوزی یک انشقاق بوجود آمده است. بنا به نطر محققینزبان ترکی آناطولی در اواخر هزاره XIII بر پایه ادبیات شفاهی که در خود و خلق خویش داشته به روند تکاملی زبان نوشتاری ادبی ترکی پیوسته است.
منبع مورد استفاده شده:
Selçulular Çağı Türkçesinin Genel Yapısı
Zeyneb Korkmaz