۳/۲۷/۱۳۹۲

مسئله زبان ملی: زبان ترکی یا زبان آزربایجانی؟

اومود اورمولو
مسئله نام زبان ملی و نام ملت یکی از اصلی ترین مباحث مابین دو گروه از تفکرات عمده موجود در حرکت ملی ترک می باشد، گروهی با پیروی از ترمینولوژی و ایدئولوژی غالب موجود "آزربایجانگرائی" در آزربایجان شمالی نام پیشنهادی برای زبان و ملت را به ترتیب "زبان آزربایجانی" و "ملت آزربایجان" و گروه دوم با توجه به پیشینه تاریخی، علمی و اجتماعی نام های "زبان ترکی" و "ملت ترک" را پیشنهاد می کنند. به نظرم راقم این سطور بدون هیچ گونه پیش فرضی می باید در فضائی سالم، علمی و دوستانه تمامی مباحث از جمله نام ملت و نام زبان از زوایای مختلف مورد بررسی همه جانبه ای قرار گیرند تا به نتیجه ای مشترک برسیم. بنده به نوبه خود به مرور زمان مقالات متعددی در این مورد تحریر خواهم نمود و به طور خاص به منبع ایدئولوژیک، علل سیاسی ظهور و ترویج این مفاهیم و ... خواهم پرداخت. بدین منظور مهمترین منبع و علت ظهور هر دو مفهوم مذکور در پیشینه تاریخی - سیاسی آزربایجان شمالی می باشد، ما در آزربایجان جنوبی و دیگر ترکان ساکن ایران به غیر از طیف مشخصی چپ آزربایجان! که از بعد ایدئولوژیکی سمپاتی نسبت به مسائل تاریخی – سیاسی خاص آزربایجان شمالی داشته و دارند تاکنون از سوی هیچ یک از گروههای فکری و ایدئولوژیکی سمپاتی خاصی نسبت به مفاهیم "زبان آزربایجانی" و "ملت آزربایجان" مشاهده ننموده ایم. به همین سبب بنده نیز برای واکاوی مفاهیم موجود به پیشینه تاریخی و مسائلی که حول این مفاهیم در قشر الیت ترک آزربایجان شمالی در جریان بوده و می باشد رجوع خواهم نمود تا زاویه دید همه جانبه ای را نسبت به موضوع و چرائی بسیاری از سوالهای حول مسئله پاسخی درخور را ارائه کنم.
مسئله ایدئولوژی ملی اکنون در آزربایجان شمالی یکی از مهمترین بحث های چالش برانگیز روز میباشد که همراه موضوع ایدئولوژی ملی مباحث هویت ملی و زبان ملی نیز مطرح می گردد. گروهی که خود را برخواسته از ایدئولوژی "آزربایجان گرائی" می خوانند تفکر خود را بر اساس مولفه های "زبان آزربایجانی" و "ملت آزربایجان" بیان کرده و در تقابل با ملی گرایان ترک که اساس فکری شان بر دو مولفه "زبان ترکی" و "ملت ترک" استوار می باشد به پیش برده و بعضاً در تعاریف خود ماهیت ملی گرائی ترک را همراه با مولفه هایش در تقابل با آزربایجانی گرائی معرفی می نمایند. مسئله ایدئولوژی ملی بر مبنای هر یک از دو تفکر غالب یاد شده در نظر گرفته شود بدون تردید دو فاکتور نام ملت و نام زبان ملی از اهمیت بسزائی برخوردار خواهد بود. در حقیقت تعیین نام زبان ملی و نام ملت نقش مهمی در تعین ایدئولوژی ملی و چهارچوب هایش ایفا می کند، برای مثال نام و زبان ملی هر ائتنیکی هر چه باشد مهمترین عامل در تعیین کننده ایدئولوژی ملی آن ملت هست.
در آزربایجان شمالی بسیاری از سردمداران ایدئولوژی ملی همچون ن.جفراف، ا.داش دمیر اف، س.خلیل اوف و .. ماهیت "آزربایجان گرائی" را مترادف با مفاهیم "ملت آزربایجان" و "زبان آزربایجانی" معرفی می کنند. به نظر آزربایجان گرایان وجود نام زبان آزربایجانی در قانون اساسی و داشتن موقعیتی سیاسی و حقوقی یکی از مهمترین سلاح ها برای ایدئولوژی آزربایجان گرائی می باشد برای مثال صلاح الدین خلیل اوف می گوید: " زبان آزربایجانی" شاه رگ ایدئولوژی آزربایجان گرائی می باشد. نظامی جعفر اف از الیت های سال خورده آزربایجان شمالی نیز در جائی می نویسد: "نهادن نام زبان ترکی برای ترک زبانان سبب ایجاد حساسیت در ائتنیک های غیرترک آزربایجان شمالی می گردد، در عین حال کاربرد زبان ترکی برای دو زبان مستقل (منظور ترکی ترکیه و ترکی آزربایجانی) دلیلی بر اشتراک ریشه ای زبان های مذکور نمی باشد".
افراند داش دمیر اف که شخصیتی آکادمیک هست می گوید: بر اساس منابع تاریخی زبان مهمترین شاخص ملی گرائی در آزربایجان بوده و هر دو نوع تفکر برخواسته از زبان ترکی و زبان آزربایجانی هر دو صحیح اند، به نظر وی مسئله نام زبان و نام ملت در روندی طبیعی به ماهیت حقیقی خود دست خواهد یافت و برگزیدن نام زبان آزربایجانی و ملت آزربایجان به نفع منافع ملی آزربایجان گرائی بوده است. گرچه وی سعی در بی طرفی نسبت به دو تفکر عمده ملی گرائی دارد ولی با توجه به اعمال و گفتار ایشان وی جزء انسانهائی می باشد که از تفکر آزربایجان گرائی حمایت می نماید. نکته قابل تامل در سخنان ایشان آنجاست که برگزیدن نام زبان آزربایجانی را وی مترادف با پروسه طبیعی سیر شده ولی انتخاب مفاهیم زبان ترکی و ملت ترک که برخواسته از حقیقت ذاتی مردمان ترک زبان می باشد را به روندهای طبیعی پیش رو می سپارد. تغییر نام ائتنیکی و زبانی گروه ملی بدون تردید در سایه روندی طبیعی صورت نمی پذیرد و کاملاً با توجه به پیشینه مسئله روندی تماماً غیرطبیعی و معنادار سبب برگزیده شدن مفاهیم یاد شده گردیده است. در عین حال این سخن ایشان که تغییر زبان ترکی و ملت ترک به زبان آزربایجانی و ملت آزربایجان در راستای منافع آزربایجان گرائی بوده است این سوال را مطرح می نماید که زبان ترکی که زبان مادری میلیونها انسان که آزربایجان وطن آنها میباشد چرا در تضاد با ایدئولوژی آزربایجانی گرائی هست در دیگر سو اگر زبان ترکی مغایر با ایدئولوژی آزربایجان گرائی میباشد هویت ائتنیکی ترک زبانان نیز می باید متضاد با آزربایجان گرائی معنا یابد.
بعضی از شخصیت های آزربایجان شمالی نظیر ه.حسن اف، ی.قارایو، ک.عبدالله، آنار، ق.کاظیم اف، ر.احمد لی و ...که از سنتز آزربایجان گرائی و ملی گرائی ترک سعی در پاسخ دهی به مسئله دارند این گونه می گویند که: اگر زبان آزربایجانی به صورت ترکیب های "زبان ترکی آزربایجانی"، "زبان آذری ترکی"، "ترکی آزربایجانی" و ... می بود از بسیاری از جهات شاید بهتر می شد. برای مثال تاریخ نویس حسن حسن اف (عزیز اوغلو) و رافائیل احمد لی نظر خود را مبتنی بر لزوم استفاده از زبان ترکی در سطح زبان دولتی بیان می دارند، یا کمال عبدالله متضاد با این دو شخص خواستار بهره گیری از ترکیبات متعددی می باشد وی در مقاله ای می نویسد: زبان مادری ما بدون تردید زبان ترکی می باشد ... ولی شاید آن را به صورت زبان آزربایجانی بیان کنیم بهتر باشد؟ یا مثلاً زبان ترکی آزربایجان نیز قابل بررسی می باشد و این ترکیب نیز می تواند صحیح باشد. شاید در بعد اول یک زبان دارای چندین نام باشد و این کمی غیر معقول به نظر آید ولی به نظرم هیچ کدام از این نامها نفی کننده دیگری نیستند. 
به نظر اینگونه نگریستن به مسئله زبان ملی و نام ملت نمی تواند خالی از ایراد باشد، در وهله اول شاید برای نامیدن دولت، اراضی ملی و ... کاربرد چندین نام عادی می بود کاربرد چندین نام نیز برای نامیدن زبان ترکی شاید طبیعی جلوه می نمود ولی اینطور نیست و برای مثال در زمان شکل گیری جمهوری آزربایجان چندین نام از جمله خزر، آزربایجان، جنوب قفقاز، جمهوری ترک و ...بیان شد ولی تنها یکی از نامها برگزیده شد و این بدان معنا می باشد که اسامی توصیه شده اگر کاربرد معنا و مفهومی یکسانی داشت اکنون نیز می توانستیم از تمامی این نام ها بهره ببریم.
در عین حال کاربرد ترکیب زبان ترکی آزربایجانی نیز خود مناقشه برانگیز و مغایر با واقعیات می باشد، درهیچ دوره تاریخی ای ترک زبانان نام زبان مادری خود را بدین مفهوم نخوانده اند الا در زمانی که مسئله در مورد دو زبان و یا لهجه خانواده زبان ترکی بوده است. گوشه ای از حافظه تاریخی ملتها در آثار نویسندگان، شعرا و .. منعکس می گردد و بدون تردید بررسی نام زبان بکاربرده شده توسط شاعران ترک خود مشکل گشای این امر می باشد، تا قبل از ظهور مفاهیم ملت آزربایجان و زبان آزربایجانی در آزربایجان شمالی بدون استثناء هیچ کدام از شاعران، نویسندگان و ... ترک از این لفظ بهره نبرده اند و تنها پس از تغییر نام زبان ترکی به زبان آزربایجانی در آزربایجان شمالی می باشد که تنی چند از شاعران در مدح و ثنای دولت مداری و زبان آزربایجانی شعر سروده اند. در عین حال چه لزومی به تغییر نام زبان ترکی به زبان آزربایجانی برای تمایز هر چه بیشتر با کشورهای ترک زبان و الخصوص ترکیه وجود دارد؟ در حالیکه بسیاری از کشورها از جمله ایران سالیانه میلیارد دلار برای چاپ کتاب به زبان فارسی برای فارس زبانان افغانستان، تاجیکستان و... صرف می کند و از هیچ کوششی برای ترویج زبان فارسی دریغ نمی ورزد چرا بعضی از روشنفکران و طیف الیت ترک سعی در افزایش تمایز ها و به قولی محلی گرائی اند که در تاریخ ترک صدمات بسیاری را از این موضوع دیده ایم می باشند. در وهله بعدی با وجود دهها دولت عرب که دارای زبان رسمی و دولتی عربی اند چرا هیچ یک از این دولتها برای تمایز با دیگر دولت های عربی از نام کشورها برای نامیدن زبان خود بهره نبرده، در حالیکه انشقاق مابین زبانهای بکاربرده شده عربی در قیاس با زبان ترکی قابل مقایسه نیست. بسیاری دیگر از کشورهای متشابه به وضعیت ترکان نیز دقیقاً روشی به مانند دولت های عرب را برگزیده اند .ترکی ترکیه و ترکی آزربایجانی هر دو جزء زیرمجموعه زبان ترکی بوده و دارای شباهت های متعدد و تاثیرات متقابلی نسب به هم میباشند و اصرار برخی از الیت ترک نسبت به تمایز خود نشان از عدم درک روند جهانی زبانها، ماکیرو میکرو فرهنگ ها و .. از سوی اینان می باشد. در عین حال ترکیب زبان ترکی آزربایجانی نفی کننده دیگر ترکان ساکن متکلم به زبان ترکی در جغرافیاهای خارج از آزربایجان میباشد برای مثال متصور شوید یک ترک ساکن تهران به علت کاربرد ترکی آزربایجانی خود را طرد شده احساس می کند چون او در جغرافیای آزربایجان ساکن نیست در عین حال کاربرد این ترکیب سبب صدمه زدن به روند ملت شوندگی جامعه ترک در ایران می شود. یا حتی مناطق ترک نشینی به مانند بورچالی، دربند و....  نیز که از آزربایجان شمالی جدا شده اند در ترکیب ترکی آزربایجانی معنا نمی یابند. در دیگر سو در صورت کاربرد ترکیب "ترکی آزربایجانی" جامعه ترک از میراث معنوی و هنری بسیاری از شاعران، نویسندگان، ادبا، حکما و ... ترک همچون فضولی، مولانا و صدها مثال دیگر که ارتباطی با آزربایجان نداشته اند محروم می گردد.
در جمهوری های ترک استقلال یافته پس از اتحاد جماهیر شوروی اولین دولتی که نام ترک و زبان ترکی را به سطح دولتی ارتقاء داد و برای بیان ملت و زبان دولتی برگزید آزربایجان شمالی میباشد و عدم کاربرد نام زبان ترکی و ملت ترک ضربه ای غیرقابل جبران بر دولت مداری ترکی و حافظه تاریخی ملت ترک میباشد. تنی چند از پیش روان جامعه آزربایجان شمالی استفاده از زبان ترکی را مغایر با تفکر استقلال و دولت مداری آزربایجان شمالی معرفی می کنند می باید به این عزیزان فرمود که چرا در دنیای مدرن با وجود دهها کشور دارای زبان رسمی انگلیسی استقلال هیچ یک از دولت ها به زیرسوال نمی رود ولی در آزربایجان شمالی استفاده از نام حقیقی صاحبان اصلی این سرزمین سبب به خطر افتادن تفکر استقلال و دولت مداری می گردد؟ 
در تحریر مطلب فوق از مقاله فائیق علی اکبر اف (غضنفراوغلو) استفاده شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر