۱/۰۴/۱۳۹۰

تورك ديلينده يئدديجه گونلرى- روزهاى هفته به تركى

تورك ديلينده يئدديجه گونلرى- روزهاى هفته به تركى
مهران بهاری
به نظر بسياری از ايران‏شناسان اقوام ايراني زبان قديم هفته نداشتند و در ميانشان روزهاى هفته شناخته نبودּ از اينرو در منابع آن روزگار از هفته و روزهای هفته ذكری نشده استּ كلمه شنبه مستعمل در تاجيك- فارسى كه نام روزهای هفته تكرار ميگردد نيز از ريشه سبت عبرى-آرامى استּ استفاده از هفته و هفت روز هفته در ميان ايرانی زبانان٬ ريشه ای بين النهری (عراقی) دارد و با تقويم زرتشتی بعضي از اقوام ايرانی زبان پيش از اسلام كه هر روز ماه به نام يك خدای معينی اختصاص يافته بود سازگاري نداردּ اسلام و اعراب سال هجری و هفته هفت روزه را در ميان ايرانی زبانان رايج و رسمی ساخته اندּ
از سوی ديگر اقوام و ملل تركی از ديرباز روزهای هفته را مي شناخته و برای ناميدن هر كدام٬ اسامی گوناگونی بكار می برده اندּ از جمله  در ميان توركان آزربايجان نيز رسم  است كه هر روز هفته را بمناسبتى بنامند. اما متاسفانه  نه در ميان تركان آزربايجان و نه ديگر گروهها و ملل تركی٬ از يك طرف سيستم واحدی برای روزهای هفته وجود ندارد و در مناطق گوناگون نامهای تركی گوناگون مردمی بكار ميرود و از طرف ديگر اين نامهای گوناگون٬ به سطح دولتی و رسمی ارتقا نيافته اندּدر نتيجه تقريبا در همه كشورهای ترك مدرن نام روزهای هفته به فارسی-عربی-عبری و يا روسی است (باشقوردستان٬ آزربايجان٬ قاراقالپاقستان٬ قازاقستان٬ قيرقيزستان٬ تاتارستان٬ اويغورستان٬ ازبكستان٬ּּּ)ּمثلا در جمهوری تركيه و آزربايجان نامهای رسمی روزهاي هفته چنين اند:
در جمهوری تركيه و جمهوری قاقاوزيا (در مولداويا): پازارتئسی٬ سالی٬ چارشامبا٬ پرشمبه٬ جوما٬ جوارتئسی٬ پازار
در جمهوری آزربايجان: بازار ائته سی٬ چرشنبه آخشامی٬ چرشنبه٬ جومعه آخشامی٬ جومعه٬  شنبه٬ بازار
البته شايد اين وضعيت براي كشورهاي مذكور٬ كه به همه حال به لحاظ سياسي مستقل اند چندان مشكل ساز نباشد٬ اما در آزربايجان جنوبی و ديگر نقاط ترك نشين ايران٬ كه در معرض سياست رسمی و دولتی فارس سازی قرار دارد٬ گاهشماری فارسی-زرتشی و در اين ميان كاربرد روزهای هفته به فارسی٬ ابزاری در خدمت استحاله ملی و فرهنگی تركان ايران و فارسسازی آنهاستּ و هم از اينروست كه كاربرد گاهشماری تركی و در اين ميان روزهای هفته به تركی٬ علاوه به خدمت در روند ملت شوندگی گروههای ترك زبان ايران٬ يكي از موثرترين ابزارها در مقابله با سياست فارسسازی رسمی دولتی و از عناصر اصلی مبارزه منفی در مقابل راسيسم فارسی در ايران استּ
نمونه نامهای روزهای هفته در ديگر لهجه های تركی:
قارائيم: يئچ باش كون٬ اورتا كون٬ خان كون٬ كيچى باراسكى٬ باراسكى (جمعه٬ كلمه ای با ريشه بيزنتين-يونانی)٬ شابات (كلمه ای عبری-آرامی) كون٬ يئخ كون
كومان: آرنا باشی٬ اوردو كن (اورتا گون)٬ قان كن (خان گون)٬  كيچی آرنا٬ كوك آرنا٬ شامبات كن٬ يق كن (يئی گون)
بلقارى قديم: آرنا-آدنا باشى و يا توقاى كونو و يا يئخ باش كونو٬ آتلار كونو٬ قاب كونو٬ كيچى آرنا-آدنا كونو ويا اورتا كونو٬ آدنا كونو٬ آراكونو٬ ائگ(يئكه ؟ بزرگ)٬ يئخ (يئى؟)و يا اوروس آدنا كونو
چوواش: تونتى كون٬ ايتلارى كون (روز اسب سواران)٬ يون كون٬ كئشنئرن كون٬ ائرنه كون٬ شامات كون٬ ويرسارنى كون
قوموق: ايتنى گون٬ تالات گون٬ آربا گون٬ خاميس گون٬ ژوما گون٬ سونگو گون٬ قاتتى گون
قاراچاى بالكار: باش گون٬ گورگه كون٬ باراس كون٬ اورتا كون٬ بايريم كون٬ شابات كون٬ ايييخ كون
در تركی تووا: بير دوقار خون (دوقار كلمه ای مغولي به معنی شماره و عدد است)٬ اييی دوقار خون٬ اوش دوقار خون٬ دؤرت دوقار خون٬ بئش دوقار خون٬ چارتيق٬ اولوق خون
نامهای پيشنهادی تركمنباشي در تركمنستان: باش گون٬ ياش گون٬ هوش (خوش) گون٬ سوقاپ (صاواب) گون٬ آننا (آدينه) ٬ روح گون٬ دينچ گون
از نامهای پيشنهادی در ايران: (مجمع دانشجويان آزربايجانی٬ آناديلی سايتی٬ּּּ)
شنبه: يئل گونو- يكشنبه: سوت گونو٬ تورپاق گونو- دوشنبه: دوز گونو- سه شنبه: توزان گونو٬ آرا گونو- چهارشنبه: اود گونو- پنج شنبه: آننا آخشامی٬ سو گونو- جمعه: آننا٬ آدينا
روزشماری تركى- تورك گونگه نی
اصول كلی:
١-  جمهوری آزربايجان از جهت گاهشماری تركی و از جمله اسامی ماهها و فصلها و روزهای هفته به هيچ وجه نمی تواند و نبايد برای تركان آزربايجان جنوبی و ديگر نقاط  ايران مدل و منبع گرفته شودּ حتي می توان گفت كه زبان ادبی و رسمی رايج در اين جمهوری نيز٬ كه آكنده از كلمات فارسی و روسی و عربی است و به شدت تحت تاثير دستور زبان فارسی قرار دارد٬ نمی بايد به عنوان زبان معيار و ادبی تركی برای آزربايجان جنوبی و ديگر نقاط ترك نشين ايران قبول شودּ
٢- نامهای مركب از كلمات فارسی٬ عربی و عبری٬ּּּּ (مانند يك٬ دو٬ سه٬ چهار٬ پنج٬ شنبه٬ جمعه٬ بازار٬ آدينه-آينا-ارنا-آننا ּּּ)  غيرقابل قبول اندּ
٣- تركيباتی كه با كمك "– آخشامی" (چرشنبه آخشامی٬ּּּּ) و "- ائرته سی" ( جوما ائرته سی٬ּּּ) ساخته شده اند٬ به لحاظ طولانی و غير استتيك بودن٬ و همچنين تضعيف زبان (به جای كاربرد نامی يك واژه اي) غيرقابل قبول اندּ
٤- "ائرته" در تركی به معني زود و قبل و پيش و ּּּ غيره بكار مي رودּكاربرد آن به معنی بعد در جومارته سی و بازار ائرته سی (پازارته سی) نادرست استּ
٥- كاربرد "آرا" براي ناميدن روزی در ميان و وسط هفته (سه شنبه) نادرست استּ زيرا در تركي "آرا" به معنی فاصله و ميان دو چيز جدا از هم است نه يك چيز واحد٬ در حاليكه  ميان و وسط يك چيز واحد با كلمه "اورتا" ادا ميشودּ
٦- بعد از نام هر روز٬ كلمه "گون" به معنی روز٬ ميبايست به نام روز چسبيده نوشته شودּ مانند آراگون٬ اورتاگون٬ يئلگون و ּּּּ بنابراين فرمهای آرا گون٬ اورتا گون٬ يئل گون وּּּּּ نادرست اندּ
٧- نام هر روز هفته به كلمه "گون" ختم ميشود و ميبايد از نوشتن آن به شكل "گونو" اجتناب نمودּ مانند يئلگون٬ اودگون و ּּּ به جاي يئل گونو٬ اود گونو و ּּּּ
٨-  در انتخاب نامهای تركی برای روزهای هفته حتی المقدور ميبايد به ترتيب از ميان نامهای تركی تاريخی٬ لهجه های تركی رايج در ايران و قفقاز و آناتولی و يا رايج در ميان اقوام ترك معاصر استفاده نمودּ
با توجه به موارد فوق٬ در زير نامهای تركی روزهای هفته داده شده اندּ نخست نام روز هفته به زبان فارسى و در داخل پارانتز ريشه زبانى هر نام٬ سپس معادل آن به تركى قيد شده استּ در مورد هر روز هفته نمونه هايئ از اسامی تركی تاريخی و يا معاصر به همراه نامهای پيشنهادی آزبيلتوپ٬ سايت آناديلی و ּּּ نيز داده شده است:
دوشنبه (فارسى+ آرامى): باشگون- Başgün
١- از نامهای ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: ايكينجى گون٬ در آذربايجان بازار ائرته سى (فارسى+تركى)٬ در تركيه پازارتئسى (فارسى+تركى)٬ (مدآ: دوز گونو٬ آدس: دوز گونو )٬ آرنا-آدنا-آريا باشى ويا توقاى كونو (توقای= جنگل كوچك  ويا قرص ماه) ويا يئخ باش كونو (تركى بولقارى قديم٬ تركي قارائيم)٬ بنی اومه ييه (اورمو)٬ باش گون (قاراچای بالكار) ٬ تونتی گون (چوواش)
آناليز: بازار كلمه ای فارسی است٬ بنابراين بازار ائرته سی و پازارتئسی٬ غير قابل قبول اندּ علاوه بر آنكه ائرته به معنی قبل و زود است و كاربرد آن به معنی بعد و پس نادرست استּ آدنا-آرنا نيز از آدينه فارسی گرفته شده اندּ نام پيشنهادی دوزگونو نيز غير قابل قبول است٬ زيرا سبب اصلی اين نامگذاري تقدس نمك بوده است٬ حال آنكه روز دوشنبه از هيچگونه قداستی برخوردار نيستּ بنابراين بهتر است اين نام برای روزی مانند جمعه كه بين مسلمانان از نوعی قداست برخوردار است نگاه داشته شودּ از سوی ديگر در بسياری از لهجه های تركی مانند تركی بلغاری قديم٬ تركی قارائيم و تركی قاراچای مالكار٬ نام باش گون٬ به معنی روز اول هفته بكار رفته استּ اين نام اخيرا در تركمنستان نيز برای ناميدن دوشنبه انتخاب شده استּ با اين وصف٬ مناسبترين نام برای روز دوشنبه٬ اولين روز هفته ٬ باشگون مي باشدּ
 سه شنبه (فارسى+ آرامى): توزانگون- Tozangün
٢- از نامهای ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: اوچونجو گون٬ در آزربايجان چرشنبه آخشامى (فارسى+ آرامى+تركى)٬ در تركيه سالى (از عبراني و يا ثالث عربى به معنى روز سوم) ٬ (مدآ: آرا گونو ٬ آدس: تك گونو)٬ آتلار كونو (تركى بولقارى قديم٬ چوواشي)٬ يامچىيا گئت ويا بازاراگئت (يئكانات)٬ ده وير (اورمو=دؤور)٬ توزان گون (محلي آزربايجاني)٬ گورگه گون (قاراچاي بالكار)
 آناليز: چرشنبه كلمه اي فارسي-آرامي و كلمات سالي٬ دؤور عربي مي باشند٬ بنابراين غير قابل قبول اندּ نام پيشنهادي آراگون نيز غيرقابل قبول است٬ زيرا آرا به معني فاصل بين دو چيز جدا مانند دو هفته است٬ حال آنكه سه شنبه روزي در داخل هفته واحد مي باشدּ بنابراين اين نام مي بايد اورتاگون ميشد كه به معني روز ميان هفته مي باشد و آرا گون بايد براي روز يكشنبه كه روز بين دو هفته متوالي است نگهداشته شودּ در ميان نامهاي محلي در آزربايجان٬ نام توزان گون وجود دارد كه نشان از نظافت و آراستگي داردּ (توزان در تركي به معني ذره است)ּ بنابراين براي روز سه شنبه نام توزانگون پيشنهاد مي شودּ
 چهارشنبه (فارسى+ آرامى): اودگون- Odgün
 ٣- از نامهاي ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: دؤردونجو گون٬ در آذربايجان: چرشنبه (فارسى+ آرامى) ٬ در تركيه: چارشامبا (فارسى+ آرامى)٬  (مدآ: اود گونو٬ آدس: سود گونو)٬ در لهجه هاى آناتولى غربى (دنيزلى٬ اوشاق) ايشيقلى٬ ائشمه بازار٬  قاب كونو (تركى بولقارى قديم٬ قاب به معني خانواده و طائفه٬ اتحاد)٬ يامچى بازارى (يئكانات٬ اورمو)٬ خان گون (قارائيم)٬ باراس گون (قاراچاي بالكار)
آناليز: نامهاي چرشنبه و چارشامبا و آنهائيكه داراي كلمه فارسي بازار`اند٬ غيرقابل قبول اندּ نام اودگون كه معناي روز روشن است مناسب است٬ هم از اينرو كه مشابه آن در آناتولي شرقي (ايشيقلي گون) نيز بكار مي رودּ بنابراين براي روز چهارشنبه٬ نام اودگون پيشنهاد ميشودּ
 پنج شنبه (فارسى+ آرامى): اورتاگون- Ortagün
٤- از نامهاي ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: بئشينجى گون٬ در آذربايجان و لهجه هاى آناتولى: جومعه آخشامى (عربى+تركى)٬ در تركيه: پرشمبه (فارسى+ آرامى)  (مدآ: سو گونو٬ آدس: آينا گونو)٬ كيچى آرنا-آدنا كونو ويا اورتا كونو (تركى بولقارى قديم قاراچاي بالكار٬ چواشي)٬ بازار (اورمو)
 آناليز: نامهاي داراي كلمات فارسي و عربي پرشمبه٬ جومعه٬ آرنا-آدنا-آينا (از آدينه فارسي) و بازار غيرقابل قبول اندּ نام اورتا گون٬ به معني روز ميان هفته٬ مناسب به نظر ميرسد٬ اين نام در ديگر لهجه هاي تركي مانند تركي بلغاري قديم نيز عينا براي روز پنجشنبه و در تركي قارائيم براي روز سه شنبه بكار رفته استּبنابراين براي روز پنج شنبه٬ نام اورتاگون پيشنهاد ميشودּ
جمعه (عربى): يئيگون- Yeygün
٥- از نامهاي ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: آلتينجى گون٬ در آذربايجان: جومعه (عربى)٬  در تركيه: جوما (عربى)٬  (مدآ: آينى گونو٬ آدس: آدنا گونو)٬ آدنا كونو (تركى بولقار قديم٬ چواشي)٬ بايرام گون (قاراچاي بالكار)
آناليز: نامهاي داراي كلمات فارسي آدينه (آدنا٬ آرنا٬ آينا٬ּּ) و عربي جمعه غير قابل قبول اندּاز نامهاي موجود كه عطفي به قداست روز جمعه نيز داشته باشد٬ نام تاريخي يئيگون٬ بايرام گون و يا دوزگون است كه براي روزهاي ديگر هفته پيشنهاد شده استּنام يئي گون (به معني خوب و نيكو٬ فرمهاي ديگر آن يئگ٬ ييك٬ ايگ٬ ائگ٬ اييي٬ يئخ٬ ييخ٬ּּּּּּ) از سوي تركان بلغاري قديم٬ قومان٬ قارائيم و قاراچاي بالكار براي ناميدن روزهاي هفته بكار رفته استּ بنابراين براي روز جمعه نام يئيگون پيشنهاد ميشودּ
شنبه (آرامى): يئلگون- Yelgün
٦- از نامهاي ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: يئدينجى گون٬ در آذربايجان: شنبه (آرامى)٬ در تركيه: جومارتئسى (عربى +تركى)٬  (مدآ: يئل گونو ٬ آدس: خاس گونو) ٬ آراكونو ( تركى بولقار قديم)٬ هفته نين بيري (اورمو)٬ سونكو گون (تركي قاراچاي بالكار)٬ چارتيق (تووا)
آناليز: نامهاي داراي كلمات شنبه و جوما غير قابل قبول اندּ از نامهاي پيشنهادي نام يئلگون (و يا سونكو گون از تركي قاراچاي بالكار) مناسب به نظر ميرسدּ
يكشنبه (فارسى+ آرامى): آراگون- Aragün
٧- از نامهاي ديگر در لهجه ها و اقوام ترك: بيرينجى گون٬ در آذربايجان: بازار (فارسى)- در تركيه: پازار (فارسى)٬ (مدآ: سود گونو٬ آدس: خاسا ؟ گونو)  در لهجه هاى آناتولى غربى (دنيزلى٬ اوشاق) گيرئى٬ گيرئيى٬ ائگ(يئكه ؟- بزرگ)٬ يئخ (يئى)و يا اوروس آدنا كونو (تركى بولقار قديم)٬ بازار (يئكانات)٬ هفته نين ايكيسي (اورمو)٬ قاتتي گون (قوموق)٬ اولو گون (تووا)
آناليز: نامهاي داراي كلمات فارسي بازار٬ پازار و آدنا و ּּּ غيرقابل قبول اندּاز نامهاي تركي٬ آراگون قابل توجه استּ آراگون براي ناميدن آخرين روز هفته (روز بين دو هفته متوالي) در ميان اقوام ترك از جمله قارائيمها بكار رفته استּ بنابراين براي ناميدن روز يكشنبه٬ نام آراگون پيشنهاد ميشودּ
چند واژه پيشنهادي تركي مربوط به گاهشماري و تقويم
در زير چند كلمه تركي پيشنهادي خود ٬ براي كلمات فارسي و عربي مربوط به گاهشماري و تقويم كه معادل تركي ندارند را مي آورمּ در باره هر كدام از اين كلمات كه از طرف اينجانب ايجاد شده اند توضيح مختصري نيز داده امּ
١- هفته:
يئدديجه– Yeddicə
در تركيه و يوگسلاوي سابق سره نويسان در مقابل هفته فارسي كلمه "يئديل" (يئدي+ايل) را بكار ميبرندּ پسوند –ايل در تركي معادل پسوند –ه و يا –انه و –گانه فارسي استּمعادل يئديل در تركي آزربايجان "يئئديل" استּ اما از آنجائيكه در تركي آزربايجان ايل به معني سال مي باشد (در تركي تركيه ييل به معني سال است) شباهت بين دو كلمه يئدديل (هفته) و يئددي ايل (هفت سال)  باعث اغتشاش خواهد گرديدּ از اينرو كلمه "يئدديجه" را به عنوان معادل كلمه هفته پيشنهاد مي كنمּ علاوه بر آنكه پسوند –جه نيز تقريبا معادل پوندهاي –ه٬ -انه٬ و –گانه است٬ در ساخت بعضي ديگر از كلمات مربوط به گاهشماري مانند دؤنه نجه به معني فصل و موسم نيز بكار رفته استּ
٢- سال شمسى٬ قمرى٬ هجري٬ ميلادي:
گونش ايلى - Günəş İli٬ آيسال ايل - Aysal İl٬ كؤچسه ل ايل – Köçsəl İl٬ دوغون ايل - Doğuş İli
 به منظور استاندارد نمودن تعبيرات فوق٬ معادل سالهاي قمري و هجري كه به ترتيب از كلمات يك هجائي آي (ماه) و كؤچ (هجرت) ساخته ميشوند٬ با اضافه نمودن پوند –سال٬ -سه ل٬ تركيبات "آيسال ايل" (سال قمري) و "كؤچسه ل ايل" (سال هجري) ساخته شدندּ براي سالهاي شمسي و ميلادي كه از كلمات دو هجائي گونه ش (خورشيد) و دوغوش (ميلاد)  ساخته مي شوند  از پسوند –ي در آخر كلمه ايل استفاده شده استּ بنابراين براي سالهاي قمري٬ هجري٬ شمسي و ميلادي به ترتيب "آيسال ايل"٬ "كؤچسه ل ايل"٬ "گونه ش ايلي" و "دوغوش ايلي" را پيشنهاد مي كنمּ
 ٣- دقيقه٬ ثانيه و آنيه:
ايريمجيك – İrimcik٬ ايكينجيك İkincik ٬ قيرپيمجيك – Qırpımcıq
 -واژه پيشنهادي ايريم از كلمه ايري به معني درشت با اضافه نمودن پسوند –م ساخته شده (مانند بيريم = بير= ايم٬ به معني وآحد) و به معني دقت استּ با اضافه نمودن پسوند –جيك واژه ايريمجيك معادل دقيقه حاصل شده استּ
-واژه ايكينجيك از اضافه نمودن پسوند -ايك به ايكينجي حاصل شده و معادل ثانيه استּ
-واژه قيرپيمجيق از اضافه نموده پسوند –جيق به كلمه قيرپيم (قيرپ=يم) كه به معني آن و لحظه است ايجاد شده است و به معني آنيه استּ
بنابراين براي كلمات دقيقي٬ ثانيه و آنيه معادلهاي تركي ايريمجيك٬ ايكينجيك و قيرپيمجيق را پيشنهاد مي كنمּ
 ٤- ساعت مچي:
چولازيق – Çolazıq
 كلمه پيشنهادي "چولازيق" كه معادل ساعت مچي است به قياس كلمه بيله زيك به معني دستبند و النگو در تركي ساخته شده استּ فرم اصلي بيله زيك٬ بيله ك+اوزوك به معني حلقه مچ است كه در تركي معاصر به بيله زيك تغيير فرم داده استּدر تركي باستان كلمه  چولا – Çola به معناي ساعت (واحد زمان) بكار مي رفته استּ با اين قياس تركيب چولا+اوزوك به معني حلقه ساعتي و يا ساعت مچي را نيز به شكل چولازيق نشان داده امּ
 ٥- كرونولوژي:
چاغينسيرا – Çağınsıra
 در زبان تركي چاغ به معني وقت و هنگام و زمانه استּاما كاربرد كلمه چاغ به معني زمان بويژه در مقابل مفهوم مكان چندان صحيح نيستּ زيرا در تركي چاغين - Çağın (چاغ+ين) به مفهوم زمان٬ در مقابل اورون – Orun (اور+اون) به مفهوم مكان استּردپاي واژه چاغين در تركي آزربايجاني را در كلمه هاچان مي توان مشاهده كرد كه در آن حرف غ مانند تركي استانبولي٬ حذف شده استּ (هاچاغين= ها+چاغ+ين=ها+چا+=هاچان)ּ با حركت از اين نقطه براي كلمه كرونولوژي٬ تركيب چاغينسيرا (چاغين+سيرا) پيشنهاد ميشودּ چاغين به مفهوم زمان و سيرا به مفهوم رديف و نوبت و ترتيبּּּּ
 ٦- تاريخ (علم) و تاريخ (مورخه) :
اؤته ك - Ötək ٬ ايلايگون- İlaygün
 در زبان فارسي براي ناميدن دو مفهوم متفاوت علم تاريخ (به انگليسي History) و مورخه (به انگلسيي Date) مانند تاريخ تولد٬ هر دو كلمه واحد "تاريخ" بكار مي رود٬ اما در زبان تركي همچو كمبودي وجود نداردּدر نشريات دانشجوئي تركي در ايران به واژه ايلاي به معني تاريخ برخورد مي كنيمּ حال آنكه كاربرد كلمه ايلاي معادل تاريخ در هر دو معني آن (علم و مورخه) داراي اشكال استּ
در زبان تركي براي تاريخ به معني علم تاريخ واژه "اؤته ك" (اؤت+ ه ك٬ از اؤتمك به معني سپري شدن و گذر كردن)  پيشنهاد شده استּ بنابراين تعويض كلمه موجود اؤته ك با كلمه ديگري جهيت نداردּ و اما كلمه ايلاي به معني مورخه نيز نميتواند بكار رودּ زيرا مورخه مثلا قطعنامه مورخه فلان و يا تاريخ تولد٬ شامل سه بخش سال و ماه و روز استּ با توجه به اين نكته٬ معادل كلمه مورخه٬ به شكل "ايلايگون" (ايل+آي+گون) پيشنهاد ميشودּ 
در زير چند كلمه تركي مربوط  به تقويم و گاهشماري تركي– شامل موارد پيشنهادي خود در فوق به رنگ قرمز- را آورده ام:
 تقويم و گاهشماري تركي: تورك ييمي و چاغ بيريملري – Türk Yimi və Çağ Birimləri
 ساعت (واحد زمان): چولا – Çola
روز: گون –Gün
هفته: يئدديجه– Yeddicə
ماه: آى - Ay
دوره دو ماهه: كسين - Kəsin
فصل٬ موسم (سه ماهه): دؤنه نجه - Dönəncə
دوره شش ماهه: سوره م -Sürəm
سال: ايل - İl
سال شمسى: گونش ايلى - Günəş İli
سال قمرى: آيسال ايلى - Aysal İl
سال هجري: كؤچسه ل ايل – Köçsəl İl
سال ميلادي: دوغون ايل - Doğuş İli
سالنامه: ايلليك – İllik
سالگرد: ايل دؤنوم - İldönüm
سالنما: ايل گؤر - İlgör
دقيقه: ايريمجيك - İrimcik
ثانيه: ايكينجيك - İkincik
آنيه: قيرپيمجيك - Qırpımcıq
ساعت مچي: چولازيق - Çolazıq
روزشمار: گونگه ن - Güngən ٬ گونله ج – Günləc
تحويل سال: گون دؤنومو٬ ايل دؤنوشومو
وقايع نامه: ايلده ليك – İldəlik
كرونولوژي: چاغينسيرا – Çağınsıra
قرن-سده: يوزايلليك – Yüzillik
دهه: اون ايلليك – Onillik
وقت٬ هنگام: چاغ - Çağ
تقويم: ييم – Yim
تاريخ (علم):  اؤته ك - Ötək
تاريخ (مورخه) :  ايلايگون- İlaygün
مدت: سوره  - Sürə
مهلت: سوره و -Sürəv
عهد٬ دوره: دؤنه م -Dönəm
روند: سوره ج – Sürəc
پريوديك٬ ادواري: سوره لي – Sürəli
مزمن: سوره گن – Sürəgən
دائم٬ مداوم: سوره كلي – Sürəkli
ابدي: منگي – Məngi
ازلي: آشني – Aşnı
آخر: سون - Son
اول: ايلك- İlk
نهايت: بيتيم - Bitim
ابتدا: باشلانقيج - Başlanqıc
اوليه٬ نخستين: ايلكين – İlkin
نادر: اسئيره ك – Seyrək
زود زود: سيخجا - Sıxca
پياپي: آرديشيق - Ardışıq
قديم: اسكي - Əski
باستان: بايري - Bayrı
زمان (در مقابل مكان) :  چاغين - Çağın
مكان (در مقابل زمان) :  اورون - Orun

۱۲/۲۸/۱۳۸۹

مراسم و آئينهای التقاطی چهارشنبه سوری، نوروز ، هفت سين، سيزده بدر و يلدا

مئهران باهارلی
چهارشنبه سوري، اودگون سورو،Odgün Sürü : آخرين چهارشنبه قبل از ٢١ مارس- يئلين آي. كلمه "سور" كه با كلمات سورسات-سويورسات، سويورقا-سيورغ، سويورگه (ضيافت)، سورچو (مهماندار) و ... همريشه است، كلمه اي تركي-مغولي به معني جشن است. اين كلمه تركي ربطي به كلمه سور در زبان پهلوي و يا سرخ در زبان فارسي ندارد. كلمه تركي سور، در تركيبات زير وارد زبان فارسي شده است: سورچراني، سور دادن، ختنه سوران و .... .
خود مراسم چهارشنبه سوري نيز آنگونه كه امروز در ميان فارسان رايج است، قطعيا ربطي به زرتشتيگري، فارسيان، ايرانيت و آريائي گري نداشته، كلا داراي منشاء عربي است. چهارشنبه سوري در اساس مربوط به قيام اعراب شيعي و مختار در خونخواهي امام حسين در عراق ميباشد كه توسط مهاجرين عرب به خراسان منتقل شده است. چنانچه اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. در كوه هاي هندوكش يعني جايي كه آرياييان (در معني زبانشناسانه، يعني گروههاي متكلم به يكي از زبانها و لهجه هاي هند و ايراني) به گمان پان ايرانيستها اصيل زندگي مي كنند، كسي چهارشنبه سوري را نمي شناسد. بر عكس، اين گروهها همه آنرا كاملا بيگانه تلقي مي كنند. اين واقعيت به اين معناست كه اين آيين، هندي و اروپايي نيست. علاوه بر آن در زبان و فرهنگ گاهشماري اقوام ايرانيك قديم از روزهاي هفته خبري نبود. تقسيم‌ ماه ‌به‌ هفته و روزهاي هفته ‌اقتباس ‌از تقويم‌هاي ‌عربي ‌است ‌كه ‌آن‌ها نيز از تقويم عبري ‌اتخاذ كرده‌اند. بنابراين در ميان ايرانيكها، چهارشنبه اي نبود كه براي آن سوري گرفته شود. همچنين بسياري از سنن در ارتباط با آتش و فلسفه چهارشنبه سوري، صد درصد بر خلاف اصول و باورهاي زرتشتی است.
بر افروختن آتشها در اين روز براي جشن گرفتن پيروزي مختار بر قاتل امام حسين و هم‌دستان وي در كوفه و انتخاب روز چهارشنبه به سبب نحس شمرده شدن اين روز در باورهاي خرافي عرب بوده است. اعراب شب چهارشنبه پايان سال را با "سور" (جشن) به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيده اند تا نحسي چنين شب و روزي را بر كنار كنند. برخي از عناصر اين مراسم التقاطي نيز مانند اسم آن (كلمه تركي سور و نحو تركي تركيب چهارشنبه سورو) و فراهم آوردن آجيل متاثر از فرهنگ توركي است (آجيل خود كلمه اي تركي است). نكته ديگر آن كه فلسفه مراسم چهارشنبه سوري در ميان دو ملت ترك و فارس نيز از اساس متفاوت است. در فرهنگ تركي و آزربايجان، چهارشنبه سوري تنها يكي از روزهاي سيستم چهارشنبه ها (سو، اود، يئل، تورپاق) مي باشد. مراسم و سيستم چهارشنبه ها مختص آزربايجان است.
نوروز، ارگه‌نه قون، Ərgənə Qon: ٢١ يئلين-مارس (اول فروردين). به توركي ارگه‌نه Ərgənə = آريقينا Arıqına  به معني معدن و يا كوهپايه، قون Qon به معني محل سكونت است. در ميتولوژي تورك، ارگه‌نه قون موطن اوليه توركان جهان است و عيد نوروز روز خروج توركان از ارگه‌نه قون به راهنمائي بوزقورد است. معادل ارگه‌نه قون در اساطير مجاري "اؤرئك هون Örek Hun"  به معني وطن باستاني است.
هر چند آئينهاي نوروزي مراسمي فراملي و جهاني اند، با آنهمه عيد نوروز آنگونه كه امروز در ميان ملل ساكن در ايران و از جمله فارسها مرسوم است، ريشه در عيد "نيسسانو Nissanu" بين النهريني-سومري (در عراق كنوني) و سنن و گاهشماريهاي بابل-آكادي- آسوري- ايلامي داشته و ربطي به قوم فارس، زرتشتيگري، ايرانيت و آريائيان ندارد. نوروز در فرهنگ‏هاي منطقه و از جمله در ميان اقوام سامي از كهن‏ترين زمان‏ها شناخته شده بود و بسياري از جوامع عرب دوره جاهليت آن را جشن مي‏گرفتند. چنانچه الوسي در بلوغ‏ الارب نوروز و مهرگان را دو عيد مردم مدينه پيش از ظهور اسلام معرفي مي‏كند. اما در كتاب اوستا و ديگر متون كهن اقوام ايراني كوچكترين اشاره اي به عيد نوروز و آئينهاي نوروزي نشده است. از مراسم‌ نوروز در دربار شاهنشاهان‌ هخامنشي‌ و اشكانيان ‌نيز اطلاعاتي در دست نيست. بر عكس، كهنترين نشانه اي كه از نوروز به جاي مانده، متعلق است به نخستين خاندان سلطنتي "اور" كه در خاورميانه باستان و عراق فعلي زندگي مي كردند. در اين قديمي ترين نوروز، بنا بر آييني كه ازدواج مقدس محسوب مي شد، رابطه زناشويي ميان الهه آب و خداي باروري صورت مي گرفته است.
در تشكل هويت عيد نوروز آنگونه كه امروز در ايران شناخته مي شود تركان و آزربايجان سهم تعين كننده اي داشته اند. تثبيت نوروز در موقعيت كنوني آن ناشي از تدابير و زيجهاي امپراطوران و شاهزادگان تورك مانند جلال الدين ملكشاه سلجوقي، هلاكو، غازان خان، اولوغ بيگ، ... است. در روايتهاي زرتشتي نيز تشكل نوروز صراحتا با آزربايجان ارتباط داده شده است (ورود جمشيد به آزربايجان و سپس روز جلوس او بر تخت مرصع خود). علاوه بر تركيب نوروز كه بر نحو توركي است، برخي از سنن نوروز اين سنت التقاطي نيز مستقيما ايجاد شده در دربارهاي دولتهاي توركي مي باشند، مانند سنت هفت سين كه براي نخستين بار توسط درباريان دولت تركي آزربايجاني قاجار ايجاد شده است.
هفت سين: هرچند در خاورميانه از عهد بسيار کهن عدد هفت تقديس ميشده است، اما چيدن هفت سين، آنچنان كه امروز در ميان قوم فارس معمول است، رسمي كهن نيست. قديمي‌ترين اشاره‌ موجود به رسم چيدن هفت سين در زبان فارسي، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دست‌نوشته‌ي فارسي منسوب به دوران امپراتوري تركي آزربايجاني صفوي است. حتي سياحان و مورخان سده‌ ١٩ در گزارش‌هاي عيني خود از آيين‌هاي نوروز در ايران، به ندرت از وجود چنين رسمي در ميان قوم فارس ياد كرده‌اند. تنها هاينريش بروگش، كه در ١٨٦٠ در تهران پايتخت دولت تركي آزربايجاني قاجار حاضر بوده و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا مي‌كند كه در پايتخت اين دولت تركي و آزربايجاني- كه در آن هنگام اكثريت مطلق جمعيت آن ترك بوده است- مردم با كاشتن گل‌هايي با نام‌هاي آغاز شونده با حرف "س" در باغ‌هاي‌شان به پيشواز جشن نوروز مي‌روند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين. اين اشارات منفرد همه مربوط به تركان ساكن تهران و آزربايجانيان منسوب به دربار دولت تركي آزربايجاني قاجاري است. بدين ترتيب به نظر مي‌رسد كه سنت هفت سين تركي-دربار قاجاري در سده‌ي اخير و صرفا به سبب تبليغ و معرفي آن از سوي نهادهاي رسمي و رسانه ‌هاي دولتي ايران، در ميان قوم فارس مرسوم و متداول شده است. چنانچه اين رسم هنوز بين تاجيک ها آنگونه که در ايران جا افتاده، رواج ندارد.
سيزده بدر، گزي گونو،Gəzi Günü : دوم ماه قيرآچان- آوريل (١٣ فروردين). مراسم روز سيزده بدر و نحوست عدد سيزده و ... ارتباطي با فارسيگري و ايرانيت نداشته، منشاء بين النهريني- سامي- عبراني - بابلي (از كشور عراق فعلي) و يوناني دارد. در کتاب‌های تاريخی و ادبی گذشته فارسي از قبيل التفهيم، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه که تمامی آيين‌های نوروزی را با جزئيات شرح داده‌اند، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشاره‌ای در مورد آن نکرده‌اند. اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. و اما نحوست و شوم بودن عدد سيزده در فرهنگ نمادهاي تورات (سفر خروج باب ١١ و ١٢، روز سيزده‌ی فروردين ويا سيزدهم سال نو مصری، روز برخورد ستاره‌ی دنباله‌داری با زمين و فلاكتها و خرابيهاي متعاقب آن است)، مسيحيت (خيانت يکی از سيزده نفري كه بر سر سفره آخرين غذای حضرت عيسا و يا شام آخر بوده‌اند و موجب مصلوب شدن مسيح گرديد) و تاريخ يونان (كشته شدن فيليپ پدر اسكندر مقدوني به سبب نگذاشتن مجمسه سيزدهم در معبدي كه داراي مجسمه دوازده خداي ديگر بود) وجود داشته است.
شب يلدا، يلدا گئجه‌سي،Yəlda Gecəsi : ٢٢ آراليق-دسامبر (اول دي). يلدا كلمه اي سرياني –سامي است. مراسم شب يلدا آنگونه كه امروز در ميان فارسها و ديگر ملل ساكن در ايران مرسوم است ربطي به فارسيت و ايرانيت نداشته، كلا منشاء سامي-سرياني-آرامي (از سوريه فعلي)، مصر باستان و سپس روم دارد. برخي از عناصر متاخر اين سنت التقاطي مانند خوردن خربزه در شب يلدا منشاء توركي داشته از سنت توركي-چيني Hansıx رايج در ميان توركان باستاني اويغور گرفته شده است.
عيد فطر (رمضان)، اوروجلوق بايرامي،Orucluq Bayramı : عيدي اسلامي-عربي است.
عيد قربان، آداق بايرامي،Adaq Bayramı :عيدي اسلامي-عربي است.
برخي از كلمات مربوط به آئينها و اعياد مردمي خلق ترك و آزربايجان
آئين: تؤرهTörə
آداب: گؤره‌نه‌كGörənək
جشن: شؤله‌نŞölən ، تويToy ، دويونDüyün ، سورSür
جمعه: يئيگونYeygün
رسوم: گله‌نه‌كGələnək
شادماني: شنليكŞənlik
عيد: بايرامBayram
مراسم: تؤره‌نTörən
مهماني: قوناقليقQonaqlıq
 چله: قيرخجاQırxca
چله بزرگ: بؤيوك قيرخجاBöyük Qırxca
چله كوچك: كيچيك قيرخجاKiçik Qırxca
نيمه اول (٢٠ روز اول) چله كوچك: بالا قيرخجا  Bala Qırxca
نيمه دوم (٢٠ روز دوم) چله كوچك: بوز قيرخجا Boz Qırxca

۱۲/۲۶/۱۳۸۹

ملل ترک و یئنی گون بایرامی ، باهار بایرامی و یا عید نوروز

اومود اورمولو
ارگه نه قون بایرامی (عید نوروز) در میان ملل ترک دنیا از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده ، در دنیای ترک با توجه به اعتقادات و باورهای متفاوت ارگه نه قون نسبت به مراسم حاشیه ای که داشته هزاران سال بزرگ داشته شده و برای ملل ترک دارای ارزشهای معنوی، باور-اعتقادی، داستانی – اساطیری (میتولوژی)،  بوده است. آن چیزی که ملل ترک دنیا را بر بزرگ داشتن ارگه نه قون به یک جا جمع نموده ریشه در آئین ارگه نه قون، تاریخ، ارزشهای مادی و معنوی، و ... نهفته در ارگه نه قون بوده و می باشد.
در زمانهای گذشته انسان همواره در جستجو داشته های محیطی، تاریخی و محل سکنی گزیدن خود بوده، این جستجو و علت همواره با اعتقادات و باورها و به یک نوعی تقدس بودن همراه بوده است. اجتماعات زمانی که در جنگ بین طبیعت و انسان بود با غلبه و قدرت بی کرات طبیعت انسان مجبوراً سر تعظیم برده و راه آشتی با طبیعیت را برگزیده و در این راه در جستجوی نیروهای مافوق طبیعیت و بهره گیری از این نیروها و حتی جهت دهی به این نیروها بوده اند
.
از اولین اجتماعات بشری همواره بر پایه تغییرات ماه و فصول و ... بشر این تغییرات را بزرگ می داشت و آئینهایی مختلفی را بپا می داشته است. انسان ضعیف در مواجه با خطرات عالم طبیعت، نیروهای مافوق طبیعیت و ... از نیرویی شبیه به جادو کمک می طلبید و بعضاً کمک می دید .اجتماعات اولیه از تقلید، اعتراض به انواعی و حتی سحر را همیشه در تقابل طبیعت و انرژیهای آن بهره برده اند. این مراسمات و آئینها در زمانهای مختلفی با دعا و قواعد خاص به خود بوده و برگزار می شده است. جستجوهایی که در جهت شکل دهی به تفکر مدنیت ها بوده است سبب ظهور باورها و اعتقادات شده است.
قدمت این نوع مراسمات را تا قدمت آیئنهای مذهبی می توانیم مشاهد گر باشیم. انسان شکارچی زمانی که شکار خود را با مراسمی تناول می کرده و مراسم آئینی برای از بین بردن سحر و جادوی موجود در تن و محیط خویش  بهره می جسته می توا نشانه هایی از همین تقدسات و تفکرات اولیه را مشاهده نمود. انسان شکارچی در مدنیت شکار خود همواره در جستجوی برکت و افزایش روزی خویش به انواع مراسم و آئینه هایی در این رابطه شروع کرده است. در مراسم مذهبی گذشته شادی و هیجان، سحر، و برکت و افزایش روزی در هم تنیده شده است. هدف آئینهای مذهبی از یک سو آزمایش فیزیکی، نرمهای اجتماعات و از دیگر سوی ارتباط برقرار کردن اساس تفکر اجتماعات با دنیای دیگر بوده است.
در مراسم آیئین – مذهبی، معنای طبیعت همراه با توتم پرستی (Totemism) اختلاط شده است. مراسم آئینی جهتهای کشف نشده طبیعت را نشانه می پندارد. در مدنیتهای مختلف تغییر موسم و فصول با مراسم آیئینی مختلفی بزرگ داشته می شود. تا قبل از دوره اسلامیت و مسلمان شدن ملل ترک تغییر فصل زمستان به فصل بهار با عنوان باهار بایرامی (عید بهار) و جان گرفتن دوباره طبیعت بزرگ داشته می شده و در این مراسم مردم به انواع شادیها می پرداخته اند.
بایرامها (اعیاد) با توجه به ارتباط با اجتماعات و خلق ها به شکل یک الگو تغییر شکل داده و در تقویم ها منعکس و منتشر شده است. بایرامها با نیات متعدد و اشکال و رفتار مختلفی در مدنیت ملل به صورت فرم و شکل امروزی نهادینه شد است. با ورود اسلام و تقبل مدنیت اسلام بعضی از اجتماعات توانسته اند اعتقادات و باورها و رسوم و آئینهای گذشته خویش را  به اعتقادات جدید وارد سازند. آیئن، شادیها و مراسمی  که در گذشته بوده و اجرا می شده است بعدها با ورود به ادیان سماوی خصوصیت جدیدی به خود ظاهر گرفته اند. ترتیب ماهها، فصول و سالها و ارتباط بین اینها سبب ظهور تقویم ها در بین اجتماعات شده است.
در مدنیت تمام مللی که جشن آغاز بهار را بزرگ می دارند، مراسم سال جدید با توج هبه المانهای  طرز و شیوه زندگی، جغرافیای محل سکونت، زیربنای اقتصادی، اعتقادات و باورها، زمانهای مناسب، و ...  بزرگ داشته می شود. مراسمی که به باورها و اعتقادات وابسته بوده  در جغرافیای آسیا و ملل ساکن قبل در این منطقه در شراطی اقلیمی و جغرافیایی مشابه به همی بزرگ داشته شده است. مراسم و آیئنها که بر اساس باورها و اعتقادات دینی پایه ریزی شده اند به صورت یک نیرویی در برابرمان سد علم می کند. باور، میتولوژی، سحر و جادو. میتولوژی و میتولوژها داشته های اجتماعات را در گذشته می بینند.
مدنیت ترکان اویغور و باورهای آنان در مورد ارقه نه قون و یا باهار بایرامی نیز قابل ستایش و تامل می باشد. و حتی در بسیاری از اسناد و منابع بسیار قدیمی دست نوشته چینی از برگزاری آیئنها و مراسماتی هنگام تغییر فصول در بین ترکان اویغور در ترکستان شرقی در کشور چین خبر داده اند. در زبان ترکی اویغوری به اولین روز تبدیل فصول و آمدن و جان گرفتن طبیعیت نه (نو) بهار گفته می شود که در بین ترکان اویغور روزی مقدس می باشد. در بین ترکان اویغور جشن نو بهار یا ارگه نه قون امروزه جشن ملی به شمار می آید و بسیاری از اسناد تاریخی از شروع مراسم و آئینی که امروزه به نام نوروز در بین ملل مختلف آسیا و حتی دنیا بزرگ داشته می شود را مدیون مدنیت ترکان اویغور می دانند.
امپراطوری بزرگ هون توسط باهادیر (بهادر) اوغوز خان در سال 210 و با کشتن پدر خویش تئومن و نشستن بر تخت سلطنت شروع شد. در سال 209 تمام ترکان آنرا به عنوان تانری کوت (خدای مقدس) شناخته و قبول کردند. در سال 209 مراسم تاج گذرای انجام شد. این مراسم در فصل بهار بوقوع پیوست. برای اینکه به خاطر اعتقادات شامانی (Shamanism) این موقع از فصل سال به عنوان تقدسی که در بین شامانیستها داشت مورد قبول ترکان بود. در مراسم تاج گذاری خان اوغوز این مطالب را بیان می کند: عالم و  زمین هنگامی که ملت من با نیروی خدای آسمانها و خدای طبیعت و سرسبزی ها بوجود آمد، ملتم باید به شفقت خدای آسمانها دعا کند. برای اینکه ترکانم شاد شوند این روز را برگزیدم تا ایل و ملتم آغاز دوباره را تجربه کنند.
زبان شناس و تاریخ شناس برجسته روس باسکاکوف (Baskakov) در مقاله ها و تحقیقات خود برای شناختن و شناساندن ارگه نه قون (باهار بایرامی)، نوروز در جایی می گوید که تمام مللی که این مراسم را بزرگ می دارند یک قوم اند!. به نظر او این تغییر فصول و جان گرفتن طبیعیت برای اولن بار در بین ملل ترک در ترکستان شرقی با برگزاری مراسمها و تجمعات بزرگ داشته می شد.
در سنگ نوشته ای که در کنار رود یئنی سو (ینی سی)به نام ک یا داشی (Kıya Daşı) معروف هست در مورد مراسم باهار بایرامی سخنان زیر به چشم می خورد:        
آقایان هون، شاه نشین های هون، برای ما روز اول بهار روزی مقدس می باشد. از چین و ماچین گرفته تا غرب هندوستان در مناطق ترک نشین این روز را بزرگ داشته و به اشتراک گذاشتند.
گوک ترکان (ترکان آسمانی) در زمان امپراطوری خویش نیز به صورت رسمی در دولت اولین روز بهار را گرامی، بزرگ و تقدس می شماردند. و به خدای آسمان (گوک تانری) شکر گذاری می کردند. ترکان آسمانی برای آوردن فصل و موسم جدید برای خدای آسمان شکر گذاری و دعا می کردند. شبها آتش روش نمی کردند، غزل می خواندند، شادی و آواز خوانی می کردند، می رقصیدند و ... هر کس با توجه به توان مالی که داشت سفره ها حاضر کرده و بین دیگر انسانها به اشتراک می گذاشت. این مراسمات و آئین ها در کوههای تانری، تاریم و سواحل جونقار و در مناطقی که ترکان اویغور زندگی می کردند دیده می شود.
بعد از گوک ترکها (ترکان آسمانی) و ترکان اویغور امپراطوری قاراخانی نیز روز اول بهار با عنوان باهار بایرامی بزرگ داشته شده و بیشتر از پیش مورد استقبال و گسترش قرار گرفت. این مورد را در سخنان عالمان مثل کاشغرلی ماحمود (محمود کاشغری) و یوسف حاس حاجب نیز می توان به خوبی مشاهده کرد.
در بین ملل ترک آداب و رسوم ارگه نه قون (باهار بایرامی) از تنوع زیادی برخوردار می باشد. کاشغارلی ماحمود (محمود کاشغری) در اثر گرانمایه و ارزشمند خود به نام  دیوان لغات ترک باهار بایرامی را تغییر فصول، ذوب شدن برفهای کوهها و تشکیل رودخانه ها، فراوانی آب ها، تنوع شکفتن گل ها ، طبیع ت رخت سبز و سبزی بر تن کردن، و فزونی یافتن حیوانات و معانی این چنین زیبایی روز اول بهار را توصیف کرده است. این زیبایهای روز اول بهار در اشعار گرانمایه این عالم ترک بدین صورت منعکس شده است:
Türlüq Çeçek Yarıldı
تورلوق چیچه ک یاریلدی
Barçın Yadhım Kerildi
بارچین یادهیم کیریلدی
Uçmak Yeri Körüldi
اوچماک یئری کورولدو
Tumlug Yana Kelgüsüz
توملوگ یانا که ل گوسوز
معنی ابیات:
در فصل بهار گلهای متنوع و رنگارنگ شکوفه می دهند
به مانند این که ابریشم از قماش شکل گرفت.
جای بهشت مشخص شد
سردی هیچ نخواهد آمد
Kaklar Kamug Kölerdi
کاکلار کاموق کوله ردی
Tağlar Başı İlerdi
تاغلار باشی ایل له ردیر
Ajun Tını Yılırdı
آجون تینی ییل لاردی
Tütü Çeçek Çerkeşür
توتو چیچه ک چه رکه شور
معنی بیتها:
آبها فراوان شد، جاهای پست لبریز آب شد
نوک کوهها قابل روئیت شد
نفس دنیا تازه شد
گل های متنوع شکوفه داده و به صف کشیدند
Kolan Tükel Komıttı
کولان تکه ل کومیتتی
Arkak Sukak Yumuttı
آرکاک سوکاک یوموتتی
Yaylaq Taba Emitti
یایلاق تابو امیتتی
Tizik Turup Segreşür
تیزیک توروپ سه گ ره شور
معنی بیتها:
بهار پوشش، جوشش و آسایش را به دور هم جمع کرد
اینها را برای شروع بهار مرتب ساخت
به صف کشیده و شادیهایشان را منتشر کردند.
Yağmur Yagıp Saçıldı
یاغمور یاقیب ساچیلدی
Türlüg Çeçek Saçuldı
تورلوق چیچه ک ساچیلدی
Yinçü Kabı Açıldı
یینچو کابی آچیلدی
Çından Yapır Yağruşar
چیندان ییپار یاغروشار
معنی ابیات:
دانه های باران شروع به نورافشانی کردند
انواع مختف گل ها شکوفه دادند
شکوفه های داخل مرجانها شروع به شکفتن کردند
با وزیدن نیسم قایقها بوی مشک را سرازیر کردند.  
و اشعار فوق العاده قدیمی و گرانبهای دیگری در همین رابطه که در ابیات گرانبهای ماحمود کاشغری موجود می باشد.
اکنون چند بیت از یوسف حاس حاجب در اثر گرانبهای خویش به نام قوتادوگ بیلیگ برای نمونه ذکر می شود
کوریمیش ییغاچلار توناندی یاشیل
به زه ند ییپون آل ساریق کوک کیزیل
معنی:
درختان خشک شده لباس سبز پوشیدند
طبیعیت و  آسمان رنگهای زرد و قرمز خویش را ساکت ساختند
یاغیز ییر یاشیل تورکو یوزکه بادی
هیتای آرکیشی یادتی تاوقاچ ائدی
معنی:
بر روی زمین سیاه فرشی از ابریشم گسترده شد
چین فریاد می زند و کاروان نیز بر روی این سطوح قماش چینی گسترده ساخت!
در ازمنه قدیم ترکان مراسم اولین روز بهار (باهار بایرامی، ارگه نه قون) را به این صورت که اقوام به دیدار هم و بزرگان قوم رفته و زیارت می کردند. بعد از مراسم دیدن بزرگان شبها دور هم جمع شده و مومی که در دست چپ می سوخت و  در دست راست با موم علامت بوزقورد سعی می شد که سایه این علامت بر روی دیوار بیافتد. این بازی اگر چه به صورت بازی و مراسمی بوده  ولی در عین حال به صورت یک رسم و باور بروز کرده بود. این بازی و مراسم تا چند سال پیش در مرکز تورکستان شرقی در شهر اورموچی و شهرهای اطراف بازی شده و بزرگ داشته می شد. این مراسم را به نوعی شامانیم نیز می توان نام برد!      
ترکان اویغور باهار بایرامی را به معنای روز عید، شادی، خنده و تفریح و ...می دانند. با توجه به اسنادی و منابعی که از ملل ترک گذشته مثل هون ها وجود دارد در بین ملل ترک انواع و اقسام مراسم، عیدها و به قولی فستیوالها مرسوم بوده است. در کنار آبها و سواحل، در کوهها، جنگل ها، و ... این مراسمات و رسم و روسومها بجا آورده می شد. این تنوع رسم و رسوم از گذشته تا کنون یکی از علل به امروز رسیدن انواع و اقسام جشن های کهن در میان ملل ترک دنیا بوده است. شروع شدن این افکار بیشتر از روزه امپراطوری هون و هونها بوده و با به قدرت رسیدن گوک ترکها (ترکان آسمانی) و روندی ملت شوندگی که این آداب و رسوم در آنزمان بازی کرده جز خصوصیات این مراسمات بوده و شدت گرفته است.
در میان ملل ترک خصوصیات همراه با مراسم و آئین باهار بایرامی در پیرامون نوع بزرگداشت، باور ها و اعتقادات، ادبیتا، تئاتر، فلسفه، صنایع دستی، سمبول ها، مدنیت غذاها، طبابت، فال گیری، نقاشی، مینیاتور، موزیک، بازیها ، ورزش ، روند سیاسی، رنگها، میتولوژی، و موضوعات اینچنین می توان مشاهده کرد.  
در ترکستان شرقی در میان ترکان اویغور روز اول بهار به عنوان وداع از فصل سرما و شروع جان گرفتم طبیعت و شکرگذاری از نعمات خداوند و خواست برکت و روزی بوده است. در زمینه بارو و اعتقاد دینی در مورد باهار بایرامی این اساس در اعتقادات ترکان اویغور دارای ریشه بسیاری قوی می باشد. در این مورد سخنان محقق احمد ضیائی بسیار مفید می باشد: در کوه طلا در شهر اورومچی، در ساقه به مانند طلا بوته گندم نیز این باور مشهود می باشد. کوه طلا در مرکز شهر اورومچی قرار گرفته است در گذشته این محل مرکز بودیئزم ترکان اویغور بوده است. در گشذته و امروزه مراکز بودئیسم زیاد همراه با میادین آتش در اقصی نقاط این شهر قابل مشاهده و یافت می باشد. مسلمان شدن ترکان اویغور زیاد قدمتی ندارد و در حدود 130-150 سال می باشد. به احتمال زیاد ترکان اویغور از آخرین گروه ترکان مسلمان شده می باشند. با توجه به تحقیقات انجام شده در شهر اورومچی ترکستان شرقی در چین در اکثر قبرها و سنگ مزارها نشانه های باور شامانیزم و کمتر موردی با نشانه های اسلامیت مشاهده می شود.
بعضی از بازیهایی که در مراسم باهار بایرامی در ترکستان شرقی بازی می شوند عبارتند از: لئی له ک (اوچورتما)، ایله ن گوچ، ایپ آتلاما، اوردیکاما (یک نوع بازی با توپ)، بوره کوی (گرگ و میش)، ته پمه – ته ل په ک، گوز باغلاش (گوره به)، موکوشمه ک، کوکله ش – کوکله (نوعی بازی پریدنی)، دورام دورامچیلیک(بازی تقلید)، کوقلاشماک (قوالاما)، تارتیشماک (چه کیشمه اویونو)، دوم دوم – دوم (ته که رله مه اویونو)، لاچین گه لدی (شاهین گه لدی اویونو)، و در کنار همه این بازیهای بازیهای که با اسب و مهارت اسب دوانی همراه بوده جز رسوم بازی باهرا بایرامی ترکان اویغور می باشند.
یکی دیگر از رسوم ترکان اویغور مبارزه حیواناتی مثل خروس، شتر، گوورچین، قوچ و ... می باشد.
یکی دیگر از عرفها و عادات ترکان اویغور زمانی که مردم اویغور به پیشواز باهار بایرامی می روند این پیشواز همراه با خواندن شعری (باهار بایرامی قوشاغی) در وصف این بایرام (عید) می باشد. شعر فوق بدین مضمون می باشد:
به زبان ترکی اویغوری قدیم:
Davarlar Yugalok!
Yirt Kişler Kartayok!
Yyegiden Balalar Tudi, Tudi.
Bizinğ Yul Elde
Acep Diggizge Elde Yırak mı?
Ağaçlar Yeşerdi,
Kuzular Tudi,
Çeçekler Açti
Hazır Yaz Kildi,
Bikün Biznig Beyram Künü
Nevruzga Barırga Telim
Çünki Anda Çeçekle İsli
Yeller Yahşi İsli,
Tavlardan, Çeyirlerden Ballar Aga,
Sini Yirakdan Kürgenler,
Üldig Kibi Üylarlar,
Nige Ayag Astında Yatıb Turasığ,
Turmak için Törükler mi Kütesiğ,
Ullarığ, Kızlarığ Tutkun Olduğ,
Bikün Beyram,
Lâkin Bizniğ İçin
Kaygı Künüdür.
Mutiyi: 1983-1984B
 ترجمه به زبان فارسی:
گوسفندان گم شدند!
مردان بزرگ اند!
دوباره کودکان زاده شدند و زاده خواهند شد.
قدرت و نیروی به اتما منرسید.
آیا دریا در فاصله زیادی قرار دارد؟
درختان مسن شدند.
گوسفندان زاده شدند.
گل ها شکوفه دادند.
اکنون بهار آمد
امروز روز بایرام (عید) ما می باشد.
می خواهم به بایرام بپیوندم
برای اینکه در آنجا گلها بوی زیبا می دهند.
بادها زیبا می وزند.
از کوهها و دامنه ها عسل ها سرازیر شده اند.
آن کسی که تو را از دور می بیند.
مرده می پندارند.
برای چه در جلوی در خوابیده و منتظرید.
آیا برای بیدار و بلند شدن منتظر ترکان اید؟
دخترانم، پسرانم اسیر شدند.
امروز بایرام (عید) است.
لکن برای ما
روز ماتم می باشد.  
نمونه مشابه شعری که در شهرهای خوی، مرند و بسیاری دیگر از شهرهای آزربایجان و مناطق ترک نشین زمزمه می شود:
گه لیر نوروز بایرامی
آچیلار گول له ر هامی.
ساخلا گه لین آنامی
آنامی هم آتامی.
نوروز گه لیر، یاز گه لیر
نه غمه گه لیر، ساز گه لیر
باغچالاردا گول اولسون!
گول اوسته بولبول اولسون!
نوروز، نوروز خوش گه لدین
خوش گه لدین، بوش گه لدین
بوش گه لدین، دولو گه لدین
بول گه لدین، سولو گه لدین
معنی ابیات:
عید نوروز می آید
گلها شکفته می شوند
ای تازه عروس مواظب مادرم باش.
مواظب مادرم و پدرم.
نوروز می آید، یهار می آید
نغمه می آید و ساز می آید
در باغچه ها گلها برویند
در روی گل بولبولها بنشینند
ای نوروز خوش آمدی
خو ش آمدی و دست خالی آمدی
دست خالی آمدی ولی آبدار و همراه با برکت آمدی
در هنگام مراسم باهار بایرامی در آزربایجان شخصی به نام ته که مچی که ندا دهنده آغاز بهار و بایرام می باشد می آید و با رقصاندن ته که م (عروسک قوچ چوبی) مردم موشتولوق می دهند.
نمونه ای از اشعاری که ته که م چی می خواند:
ته که م گه لدی، قیشین عومرو قوتاردی،
چوبان توتدو اونو داغدا اوتاردی.
گه لیر بایرام، دالیسینجا یاز گه له جه ک
سیزین بئ تازا بایرامینیز موباره ک
ته که مین ده که ند وار،
اویناتماغا فه ندی وار ...
هر قاپیدا اویناسا.
بیر نه لبه کی قه ندی وار.
ت کهم گئتدی مئشگینه
وعده وئردی بئش گونه.
گه لمه دی اون بئش گونه
ته که می اولدوردوله ر
آتدیلار خان کوشگونه.       
در اکثر منابع که اینجانب به سبب نوشتن مقاله فوق از طریق اینترنت بررسی کردم در ملل ترک دنیا از ازمنه قدیم تا کنون روز اول بهار به نامهای مختلفی از جمله باهار بایرامی، ارگه نه قون، بایرام، نِوروز، یئنی گون ، ناوروز، قورتولوش گونو، اولوس گونو (قرقیز)، در ترکان قاراچای – مالکار به نامهایی از قبیل گوللو (Gollu)، قوتان (Gutan) - سابان توی(Saban Toy) – تئگری توی (Tegri Toy) ، حایدار (Haydar) و ... نامیده شده و بکار رفته است. به سبب بعضی منابع قدمت این بایرام تاریخی به 5000 سال نیز می رسد. از نظر زبانشناسی کلمه اول ناو یا نو یا نِو به معنای تازه و جدید بوده و در اکثر زبانهای دنیا به اشکال مختلف وارد شده است. از زبان ترکی گرفته تا زبانهای اروپایی و زبانهای خانواده ایرانیک. در زبان روسی نوُوی (Novi) ، در آلمانی نویه (Noye)، شکل لاتینی نوه(Noe)، یونانی نئوس(Neos) و ...بکار برده می شود.
ارگه نه قون نیز از دو ترکیب ارگه نه به معنای کمر کوه و قون نیز به معانی آبشار، جای برای نشستن و ...بکار رفته است. ناگفته نماند ترم دیگری با این مضمون وجود دارد که ارگه (صورت قدیمی ارکه ن که امروز در زبان ها و لهجه های ترکی کاربرد دارد)+ قون (گون) به معنای روز جدید می باشد.در کتاب تورکیه تورکجه سینده تورکجه سوزجوک له رین کوکه ن بیلگیسی سوزلو ارگه نه کون به معنی نام محلی که در افسانه ها آمده است آمده است.(ارگه نه = کمر کوه + کون= زود رد شو). متاسفانه به دلیل نبود منابع مختلف در دست راقم این سطور فقط چندین مورد از نامهای این بایرام را توانسته ام جمع آوری کنم.  
در ملل ترک آسیا باهار بایرامی در 4 روز متوالی بزرگ داشته می شود. در روز اول اوجاقهای بزرگی حاضر کرده و گوشت می پزند. در جایی که به نام بایرام یئری (مکان عید) مشخص می شود همه فامیل و اقوام دور هم جمع شده و دید و بازدید می کنند. در روز دوم حیوانهایی که از قبل برای سربریدن آماده شده اند را سربریده و بعد از پخت غذا ضیافتی شروع می شود. چادرهایی از جنس کئچه برافراشته می شود. این چادر برای مسافرانی که از دور می آیند آماده می شود. در روز سوم زمانی که مسافران از راه دور رسیدند همراه با گردش، غذاهای متنوع اکرام می شود. در روز چهارم زمانی که خورشید طلوع کرد به ورزشهایی از قبیل اسب دوانی، گوره ش (کشتی) و ...شروع می کنند. همراه با این فعالیتها خواننده ها موسیقی اجرا کرده و ترانه می خوانند و مسابقه ای نیز اجرا می شود. در آخر نیز مراسم دعا و شکر گذاری از نعمات برپا می شود.  
باهار بایرامی از نظر علوم اعتقادی و باورهای مختلف با افسانه ها و روایات گوناگونی که در زیر چند مورد از آنها بیان می شود در اکثر دینها به چشم می خورد:
روز که خداوند انسان و حوا را آفرید.
بعد از اینکه حضرت آدم و حوا از جنت گریزان شدند، دیدارشان در روز عرفه
روزی که حضرت نوح از کشتی نجات خویش به زمین قدم گذاشت.
روزی که حضرت یوسف به چان انداخته شد.
روزی که حضرت موسی از مصر بیرون رانده شد.
روزی که حضرت یونس بعد از ماجرای خوردن شدن توسط ماهی بزرگ به خارج از دهن ماهی و دریا قدم گذاشت.    
در مذاهب علوی – بکتاش
روز تولد حضرت علی
روز ازدواج حضرت علی و فاطمه
روزی که حضرت علی از طرف پیامبر به خلافت برگزیده شد.  
در روز 21 مارس مدت شب و روز یکسان می شود. روزی که منطقه ای شامل ملل آسیا تا ترکان بالکان و دیگر نقاط دنیا به سبب جان دوباره گرفتن طبیعت و همراه با آئین چند هزار ساله که امروزه به سبب تغیرات و تحولات جوامع امروز به انواع مختلف بزرگ داشته می شود هدیه ترکان اویغور به مدنیت بشریت می باشد. رواست که ملل ترک این مراسم را با نامی که در یکی از زبانها و لهجه های ترکی آمده است بنامند، چون نامیدن چنین مراسمی با یک کلمه بیگانه تاریخ و هویت این مراسم را زیر سوال می برد.
مراسمی که امروزه در ملل ترک و دیگر ملل منطقه و دنیا به نام نوروز مشهور می باشد در طی روندی چند هزار سال به شکل امروزی مبدل شده است  و هر یک از ملل ترک و ملل غیر ترک با توجه به باورها و اعتقادات، روش زندگی ، سیاست، نوع جغرافیا، محل زندگی ، و ... این مراسم کهن را بزرگ داشته اند.          
منابع استفاده شده در نوشتن مقاله:
نوروز در بین ترکان اویغور، نوشته علیمجان ضیائی – محقق دانشگاه قاضی ترکیه و استاد زبان شناسی ترکی:
http://www.acikarsiv.gazi.edu.tr/dosya/UYGURTURKLERINDENEVRUZ.pdf 
نوروز در مدنیت ملل ترک:
http://turkoloji.cu.edu.tr/.../erman_artun_turk_halk_kulturunde_nevruz.pdf
http://turkoloji.cu.edu.tr/HALKBILIM/bascetincelik_nevruz.pdf
مقاله چنگیز قیرقز با عنوان یئنی گون ارگه نه قون 
مقاله ارگه نه قون در مدنیت ترکان نوشته آیشه باشچه تین چه لیک  
ارتباط ارگه نه قون – قربان نوشته شده توسط صلاح الدین به ککی     
تورک خلق ادبیاتی نویسنده علیرضا صرافی   

۱۲/۲۲/۱۳۸۹

بلي، آري، ائوئت، هه، هن، هه‌يه، هه‌يا، هي، ايله‌ل

بلي، آري، ائوئت، هه، هن، هه‌يه، هه‌يا، هي، ايله‌ل
مئهران باهارلي
 بلي: آزه‌ربايجان بودونجونون (جومهورييه‌تينين) توغرالي (رسمي) ديلي و يا آزره‌بايجانجادا دوغرولاما و اونايلاما، گرچه‌كله‌مه دوروملاريندا (هن، ياخشي، اولدو، ائله‌دير، تامام، پئك اييي، اولور، اولدو، دوغرو، كسين، قوشقوسوز، .... آنلاملاريندا) ايشله‌ديله‌ن "بلي" دييه بير كلمه واردير. بو كلمه فارسجادان ديليميزه گيريپ توركجه "ائوئت" كلمه‌سينين قارشيليغيدير. "بلي" كلمه‌سينين "ائوئت"ده‌ن باشقا ديليميزده بير نئچه باشقا قارشيليغي دا واردير. او جومله‌ده‌ن "هن"، "هه"، "هه‌يه"، ...
بلي كلمه‌سينين، فارسجادا "بله"، "بعله"؛ كوردجه‌ده "بلئ" (Belê)؛ تاجيكجه‌ده "بالئخ" (Балеҳ) بيچيمله‌ري واردير. آزه‌ربايجان توركجه‌سينده ايشله‌ديله‌ن "بهBə " اداتي دا، فارسجا بليˊنين ده‌ييشگه‌سيدير. بيزجه توركجه‌ده، نه يازيلي ديلده و نه دانيشيق ديلينده، فارسجا "بلي" كلمه‌سي و ده‌ييشگه‌له‌ري ("به") قوللانيلماماليدير.
هريHəri : آزه‌ربايجاندا بير سيرا تورك لهجه‌له‌رينده ايشله‌ديله‌ن "هري" كلمه‌سي، فارسجا "آري" كلمه‌سينده‌ن كؤكه‌ن آلميشدير. بو كلمه‌نين فارسجادا "آره"، كوردجه‌ده "ارئ" (Erê)، و تاجيكجه‌ده "اورئخ" (Oреҳ) بيچيمله‌ري ده واردير. بيزجه توركجه‌ده، نه يازيلي ديل و نه دانيشيق ديلينده، فارسجا "آري" كلمه‌سي و ده‌ييشگه‌له‌ري ("هري") قوللانيلماماليدير.
ائوئتEvet : فارسجا بلي و آري آنلاملاريندا ايشله‌ديله‌ن توركجه بير كلمه‌دير. گونوموزده "ائوئت" كلمه‌سي يالنيز توركييه و آزه‌ربايجان توركجه‌له‌رينده قوللانيلير. آزه‌ربايجان توركجه‌سينين بيرسيرا لهجه‌سينده "ائوئت" كلمه‌سي، "اه‌وه‌ت" (Əvət) اولاراق سؤيله‌نير.  ائوئت كلمه‌سي اسكي ياغما، توخسي، قيپچاق توركولل.ه‌رينده "ائووئت" (Ewet)، اوغوزلاردا "ائمئت" (Emet, Evet) و اؤته‌كي توركولل.ه‌رده يئمئت (Yemet) اولاراق سؤيله‌نيردي. چاغاتايجادا عئيني آنلاملاردا "اووات" (Uvat)، "اووات" (Ovat) و قاراخانليجادا "اووا" (Uva) كلمه‌له‌ري وار اولموشدور. چاغداش توركمه‌نجه‌ده "هاوا" (Hawa) و "خاوا" ايله بير سيرا توركول ديلله‌رينده ايشله‌ديله‌ن "اوباOba " كلمه‌له‌ري ده "ائوئت"ده‌ن پوزمادير.
ائوئت كلمه‌سينين كؤكه‌ني حاققيندا ده‌ييشيك گؤروشله‌ر اورتايا آتيلميشدير. بير گؤروشه گؤره يانيتلاما اوچون قوللانيلان ياه (Yah) اونله‌مي و "مات" (Mat) بركيشديريجينين بيرله‌شمه‌سينده‌ن يانيتلاما اونله‌م (ندا) و ايلگه‌چي (اداتي) اولان ائوئت و يان بيچيمله‌ري اولوشموشدور: ياه+مات = يامات = يئمئت = ائمئت = ائبئت = ائوئت. (ذكي اه‌يوب اوغلو توركجه ائوئت كلمه‌سينين اسكي ايراني پهله‌وي ديلينده‌كي آواثا (Avatha, Avad)دان آلينديغيني ساولاميشدير. آنجاق بو گؤروش هئچ بير كؤكه‌ن بيليمچي ساريسيندان قبول ائديلمه‌ميشدير).
ههHə : ائوئت (فارسجادا بلي، آري، دهه، ياللاه، زود باش) آنلاميندا ايشله‌ديله‌ن تمه‌ل اونله‌م-ايلگه‌چدير. آزه‌ربايجان و توركييه توركجه‌له‌رينده ههˊنين چئشيتلي ده‌ييشگه‌له‌ري واردير: "ههHə -هئHe " (اورفا، اوردو، آدانا، آفيون، ايسپارتا، بوردور، مانيسا، باليكئسير، كوتاهيا، اسكي شئهير، ساقاريا، قوجا ائلي، بولو، قاستامونو، چانقيري، توقات، اوردو، گيره‌سون، تيرابزون، گوموشخانا، ريزه، آرتوين، قارس، ارزينجان، وان، بيتليس، آلازيغ، مالاتيا، خاتاي، سيواس، قايسئري، نئوشهير، قونيا، نييده، ايچ ائل، موغلا، قيرخلار ائلي، كركوك، قيبريس)؛ "هئئHee " (دنيزلي، مانيسا، چاناق قالا، بيله‌جيك، اسكي شهير، قوجاائلي، آماسيا، توقات، اوردو، گيره‌سون، تيرابزون، ريزه، آرتوين، ارزينجان، قازييانتئپ، سيواس، قايسئري، نيييده، آنكارا، ايچ ائل، موغلا، ارزروم)؛ "هئهHeh "  (دنيزلي)؛ هه هه Hehe (كوتاهيا، ريزه، آرتوين، قاستامونو)؛ هي (Hı)؛ هاHa ؛
اويقورجادا (H̡ə) اولاراق قوللانيلير. آزه‌ربايجان توركجه‌سينين قازاق لهجه‌سينده "هه كيHə ki " بيله‌شگه‌سي آخير كي، نهايه‌ت، سونوندا آنلاميندادير.
هنHən : هه ايلگه‌جينه تاكيد سون اكي اولان –نˊنين آرتيريلماسي ايله اولوشموشدور. هن؛ هه كلمه‌سينده‌ن داها كيبار و اينجه اولاراق قبول ائديلير. بو كلمه گونئي آزه‌ربايجان و توركييه آزه‌ربايجانيندا ايشله‌كدير (ارزرومدا Hien)
هه‌يه Hәyә: ائوئت آنلاميندا اولان ايكينجي تمه‌ل كلمه‌دير. هه‌يه، گونئي آزه‌ربايجانˊين بير چوخ بؤلگه‌سينده (باتي آزه‌ربايجان اوستاني)، ايرانˊين گونئيينده (قاشقاي ائلي آراسيندا) و توركييه آزه‌ربايجانيندا (قارس، ارزروم، ...) يايقيندير. هه‌يهˊنين ده چئشيتلي لهجه‌له‌ريميزده چوخ ساييدا ده‌ييشگه‌سي واردير: هه‌يه Heğe Heye, (آنكارا، آفيون، ايسپارتا، دنيزلي، آيدين، باليكئسير، توقات، گوموشخانا، قارس، قازييانتئپ، ماراش، خاتاي، سيواس، يوزقات، قايسئري، نييده، قونيا، آدانا، ايچ ائل)؛ هه آ Hea (ارزروم)؛ هگه Hege (گوموشخانا)؛ هه‌يه‌ك Heyek (زونقولداق)؛ هك Hek (زونقولداق)؛ هكي Heki (گوموشخانا)؛ هنگيه Heñye (يوزقات)؛ هيييا Hıyya (دنيزلي)؛ ...
تاتارجادا (Äye) اولاراق سؤيله‌نير. آزه‌ربايجان توركجه‌سي لهجه‌له‌رينده هه‌يه بلي (Hәyә bәli)  (بلي، آري) و آدانا لهجه‌سينده "هه‌ياHəya " تركيبله‌ري واردير. ناخجيواندا ايشله‌ديله‌ن هه‌يه (اه‌يه) تركيبي ايسه، ائوئت آنلامينداكي هه‌يه ايله ايلگيسيز اولوب، فارسجا "اگر" كلمه‌سينده‌ن پوزمادير.
 هويHoy : بو كلمه بيرينه خطاب ائده‌ركه‌ن، بيريني جارلاركه‌ن، و يا بيرينين خطابي و جاريني يانيتلاركه‌ن ايشله‌ديلير (جواب هاي، بلي، از علائم خطاب، اي، آهاي). قاراچاي بالكارجادا "هوو"، "هاو"، هو"، "هووا" بيچيمله‌ري واردير (hav, ho, hovva, hov). توركجه ميزده "هوي وئرمه‌كHoy vermək " بيرينين جارينا يانيت وئرمه‌ك آنلاميندادير.
يا، ياه، يئه(Ya, Yah, Yeh) : اسكي توركجه‌ده ائوئت آنلاميندا ايشله‌ديلميشديرله‌ر. 
ايله‌لİləl : اسكي توركله‌ر آراسيندا، به‌يله‌ره و خانلارا يانيت وئريله‌ركه‌ن ائوئت يئرينه سؤيله‌نيردي.
اييي، اييا، ائيي(İyi, İya, Eyi) : چئشيتلي توركول ديلله‌رده ائوئت آنلاميندا قوللانيليرلار. 
سونوج: يوخاريدا آنلاتيلانلارا داياناراق بيزجه گونئي آزه‌ربايجان و ايراندا تورك خالقينين گؤركول (اده‌بي) و دانيشيق ديلله‌رينده فارسجا بلي و آري كلمه‌له‌ري و اونلارين ده‌ييشگه‌له‌ريني (بعلي، بله، آره، هري، به، ...) كسينليكله قوللانماماسي، و بونلارين يئرينه توركجه "ائوئتEvet "، "هنHən "، "هه‌يهHəyə " و "ههHə " اونله‌م-ايلگه‌چله‌ريني ايشله‌تمه‌سي اويقوندور.

۱۲/۱۶/۱۳۸۹

Urmiye Şəhərində Heyvanlarla ilgili işlədilən Türkcə yerlı sözlər

Urmiye Şəhərində Heyvanlarla ilgili işlədilən Türkcə yerlı sözlər
Yəhər – Özəngi – Yəhərin Qaşi – Qoyruq Altı – Qarın Altı – Mamız(Məhmiz) – Cilov – palan – Qoşqun – Örkən – milçəkdan(Gözün Dörük) – Noxta – Törba – təvlə Mixi
Atqılı = Atın Qoyruğunun Tükü . Atqılıdan Ələk toxunar.
Atda olmaq = Atın Cütləşmə zamani
Aralıq = yükün arasında qoyulan artıq şey
Eşələnmək = toyuğun dırnaqlarila yerı deşməsi
Əvələnmək = Eşşəyin yumuşaq torpaq üstündə yatmasi
Buğaz olmaq = Malın boylu olmasi
Buğaya gəlmək = inəkin cütləşmə zamani
Pıslaşmaq = toyuğun yerə çöküb xoruz atılmasına icazə verməsi
Fışqıraq çalmaq = yekanda at və ya Eşşəkin suvaranda özəl bir ahəng çalarlar.
Qoça / təkəyə Gəlmək = Qoyun ya geçinin erkəyə gələn vaxti
Geçi Qılı = Qəzil
Gəvşəmək = çeynəmək
Kürk yatmaq = Toyuğun yumurta üstündə yatmaq və cücə çıxarmay ahazir olamsi
Mirrova Gəlnək = pişiyin cütləşmə zamani
Heyvanlar Sayırısı
Pey olmaq = Eşşək və Atın bir tür Sayırısı
Çərləmək = Eşşək və ata soyuq dəymək
Çömbəlmə = bir Tür toyuq Sayırısı. Toyuq yerə yapişib və hərəkət etməz.
Ağaranti
Ağız = pişirib və yeyilər. Üç – dört günədək bizova və ya balağa verilsə sayırı tutar.
Eyran aşı = bişirəndə bulanilamsi çürüyər
Bərkə Qatıq = Torba Qatığı
Torba Qatığı = Torbadan sözülmüş qatıq
Sözmə Qatıq = Bərk Qatıq – suyu sözülmüş qatıq
Şor = Eyran Qaynayıb, çörüdülüb, sözülsə şor olur.
Qatıq = Yuğurt
Qərə Qurut
Qurut = Zərdab
Qəymaq = Süd pişdikdən sonra 24 saat Saxlayıb, üzü yığıla Qəymaq olur.
 Kala Süd = Əvvəl Süd
Küpə şor = Torba Qatığı bir Gün kül arasında saxlanılsa küpə şoru olur. Küpə şoruna bir az da kərə vurulsa çox yeməli olur.
Lor = Çörümüş süd sözülsə Lor olur.
Çörəklər
Arpa Çörəyi = Bununda yanlız Əlçörəyisi çıxar, Qarnı köpürdər – qaılçıqları da bəzən Buğazı incidər.
Ərdək = Balaca lülələnib Xəmirlə yağ və sarıkük və ... qatılıb, yağ içində bişirilir.
Əl çörəyi = Girdə və kiçik çörək
Tap tapan = Əl çörəyindən bir az iri. Lavaşdan qalın və sadə olur. Ona heç zad vurmazlar.
Cad = Darı çörəyi . çətinliklə buğazdan gedər. Bahalıq illərində yeyilirdi.
Sac çörəyi = Sac üstündə bişirilən çörək
Sütlü kökə(çöçə) = üzünə süd vurulmuş kökə
Fətir = xəmiri yetişməmiş yayılan çörək. Çöldə çox bişirilir.
Lavaş = Nazik və böyük açılmış çörək
Məkə çörəyi = içi çox ağ olur, dadı şirinə çalar və lavaşı çıxmaz. Bahalıq illərində yeyilər.
Küt = təndirin soyuqluğunda bir səbəbə görə təndirdən qopub od, kül içində bişən, şəkli bəlli olmayan çörək.
Kökə = girdə Qalın çörək, Əl çörəyi
Köməş(köməc) = indiki keyk deyilən kömacdan bişirilir xəmirini sarı küklə, yağ və ... vurarlar.
Yağlı kökə = üzünə və xəmirinə yağ vurulmuş kökə
Davarla ilgilə sözcüklər
Öd = Davarin Su kisəsi, öd kisəsi
Qurd Yeməz = Boynun Başa yapişan yerındə olan yumuru və çox bərk Sümük
Qovluq = Südük kisəsi, sidik
Sözcüklər:
Sayırı = xəstəlik
BağırSaq = Qızıl Bağırsaq) yem borusu), Acı Bağırsaq – Yoğun Bağırsaq – şirin Bağırsaq Yeyilər.
Gəlin Boğan = Bir Tür Qığırdaqdır(Cartilage).
Yuxuluq = Davarin ən yeməli və incə ətidir.
It(Köpək)
Qancıq = Dişi it
Köpək = it – normal biçimdə ərkək it
Küçük = it balasi
Külə it = Quyruqsuz – Quyruğu kəsilmiş it
Qərə Mal
AğTük = Qoyun Türü
Öküz
Inək
Iki diş = üç diş ... ildə bir diş çixartdiğina Görə belə də deyilir.
Balax = Camış balasi
Buğa = Cavan Öküz. Xədım olmasa Saxlamaq olamz
Bir Diş= iki illik
Bizov = Öküz Balasi
Camış = Gamış(Dişi)
Xadım = Börülmüş Kəl
Xədim = Börülmüş Axta Ölmüş öküz
Dana = Bir yaşı Tam olub iki Yaşa Girmiş bizov
Deylağ = Dəvə Balası
Dəvə = Elatalrda Saxlayarlar
Düyə = iki yaşa girmiş dişi Biovu – ilkə dəfə Buğaz olan inək.
Qərətük = Geçi Türü
QərəMal = bir Tür Öküz
Kəl = ərkək Camış
Kəlçə = iki yaşa girmiş Ərkək Balax
Köşşək = Dəvə Balası
Göncə = Börülmüş Buğa (Gənc Öküz). Cöngə
Maya = Dişi Dəvə
Nər = Ərkək Dəvə
Yəvərə = iki yaşa Girmiş Camış
Davar
Öyəş (Öyəc) = Börülüb , Axta olmuş Qoç (Qoyun)
Iki Yaşar = üçü Yaşar ... Qoyunun üstdə Dişi olamz. Altda isə hər il iki dişi Qabaq Dişlərinin Çevrəsində Çixardar iki yaşar (şişək) iki Diş – üç Yaşar (dörd diş)... Çixartmiş olur.
Toxlu = Bir Yaşı Qortarib, iki Yaşa girmiş Ərkək Quzu
Dört Yaşar= Dört Yaşlı Qoyun. Davar Saxlayanlar bundan Artıq Qoyunu Saxlamazlar buna Görə ki Qoca Sayılar.
Şişək = iki Yaşa Girmiş Qozu (Bəzən Ərkək Şişək və dişi Şişək Deyilir)
Qoç = Ərkək qoyun
Quzu = Qoyun Balası
Qısır Əmər = Nəbəsi Doğmadığına Görə Ananı əməm şişək
Gəzyarma = Üç Yaşa Girmiş Qoyun
Azman = Altı Yaşa Girmiş Geçi
Ovlax = Geçi Balası
Təkə = Ərkək Geçı
Çəpiş = iki Yaşa Girmiş Ovlax
Dübür = Börülmüş . Təkə(üç Yaşlı?)
Dizman = Yeedi Yaşa Girmiş Geçı (Ərkək)
Səbir = dörd Yaşlı Börülmüş Təkə
Eşşək
Çal Eşşək = dərisi Ağ, Göy, qərə Xalları olan Ulağ
Supa = iki Yaşa Girmiş Qoduq
Şam ulağı =   Misri ulağ kimidir
Qancıq Eşşək = Dişi ulağ (Maçada Deyilir)
Qoduq = Ulağ Balası
Qızıl Ulağ = Tükləri qəhvəyi və Sarı və dərisi Qər Qəhvəyi olan Ulağ
Qısırəmər = Anasını Əmən Supa (iki yaşlı Qoduq)
Misri Ulağ = Uca və Güclü irqdan olan bir Tür ulağ
Yarım Tay = üç Yaşa Girməmiş Ulağ
Yük Lük = Dörd Yaşa Girməmiş Ulağ
At
Iki Minik = Dörd Yaşl girmiş At
Bir minik = Üç Yaşa girmiş At
Day (Daylağ - Dayça) At Balası
Səmənd = Rəngi çox sarı olan At
Kəhər = Sarı Qırmızı çalan At
Maydan = Dişi At
Toyuq
Beçə = Ərkək Cücə
Papıllı Toyuq = Çıl Toyuq – Lümə Toyuq
Cücə = Fərik – Dişi Cücə (gənc Toyuq)
Xoruz
Ları = xoruz Savaşdirmaq üçün bir yaxşı Tür xoruz
Qaynaq: El dili Ədəbiyyatı 4-Cü Sayı
Ərəb Əlifbasindan Latincə çeviən Urmulu Umid
Çalışmışam ki Yazıda Ərəb və başqa dildə olan sözləri Türkcəmizdə olan Sözlərlə dəyişəm

۱۲/۱۴/۱۳۸۹

Azərbaycanli və Azərbaycan Dili, bir millətin iki dili?!

Tarixi ən azından üzdən oxumuş hər bir kəs bilir ki, milləti yaşadan ünsürlərdən biri də onun dilidir. Hər bir millətin dili əsrlər boyu formalaşır, daha da inkişaf edir və müasir görkəm alır. Türk dili də əsrlər, minilliklər ərzində formalaşmış, zənginləşmiş və inkişaf edərək dünyanın ən zəngin, asan mənimsənilən, şirin dilləri içərisində birincilər sırasına yüksəlmiş, deyərdim ki, birinci olmuşdur.
Sovet imperiyası yaranmamışdan əvvəl Azərbaycanda millətin adı türk, dili də türk dili adlanırdı, təbii ki, rəsmi olaraq. Çox təbii haldır, çünki millət türkdür. Azərbaycan Xalq Cümhuriyyəti dönəmində də bu ənənəyə sadiq qalındı. Dilimizin türk dili olması ilə bağlı qanun qəbul olundu. 1920-ci ildə AXC Sovet bolşevikləri tərəfindən işğal olunduqdan sonra belə 1939-cu ilə qədər rəsmi dairələrdə millətə “türk”, onun dilinə isə “türk dili” deyilirdi. Lakin İ.Stalin sovetlərə başçılığa başladıqdan sonra 1939-cu ildə Azərbaycan Türklərinin adının azərbaycanlı, dilimizin isə Azərbaycan dili olması ilə bağlı qərar qəbul etdi. Bununla da özümüz azərbaycanlı, dilimiz isə rəsmi olaraq Azərbaycan dili adlanmağa başladı. Məqsəd isə bir idi, bizlərin canımız, qanımız olan Anadolu türkləri ilə bir adlandırılmasına son qoymaq, bir sözlə bizləri onlardan hər cəhətdən ayrı salmaq idi. O vaxtdan etibarən yetişən nəsillərə bu, aşılanmağa başlandı. Məlumdur ki, Osmanlı dönəmində Anadolu Türkləri “osmanlı milləti” deyə anılırdı. Əlbəttə bu, kökündən yanlış bir deyim idi. O dönəmdə isə bizlər Türk adlanırdıq. Belə olduğu halda bizim türk adlanmağımızın Sovetlər (ruslar) üçün heç bir sakıncası yox idi. Çünki Anadolu Türklərinin “osmanlı” adlanması onların bizimlə eyniyyət təşkil etdiyimizi kölgəyə salırdı. Belə ki, hətta Osmanlı`da insanlardan birinə “sən türksən” deyildiyində buna etiraz edir, “Xeyr biz türk deyiliz, osmanlıyız. Türklər Qaqfqaslarda yaşayırlar” deyirdilər. Amma 1923-cü ildə Osmanlı devrilib yerində Türkiyə Cumhuriyyəti qurulandan sonra, M.K.Atatürk`ün öndərliyi ilə başlanan milliözünü dərk yüksək səviyyəyə qalxdı və millət əslində kim olduqlarını anlamağa başladı. Dolayısı ilə, bir neçə müddət öncə özünə “osmanlı” deyənlər indi özlərinə “Türk” deməyə başladılar. Belə olduqda isə həm Anadolu insanının və həm də Azərbaycan insanının “türk” adlanması Sovetlər üçün təhlükə idi. Belə ki,onlar bu iki türk toplumunun birləşə bilmə ehtimalından ehtiyatlanaraq bizə yeni ad verməyə çalışdılar. Məlumdur ki, tarix ərzində Azrbaycan türklərinə ruslar tərəfindən fərqli adlar qoyulmuşdur. Ya “tatar”, ya sadəcə “müsəlman” deməklə bizim türklüyümüzü unutdurmağa çalışmışlar.
1991-ci ildə Azərbaycanın Quzeyi müstəqillik əldə etdikdən sonra 1992-ci ildə mərhum prezident Əbülfəz (Əliyev) Elçibəy millətin adını özünə qaytardı. 1995-ci ilə kimi rəsmi olaraq adımız “türk”, dilimiz “türk dili” adlandı. Amma çox təəssüf ki, 1995-ci ildə referendumla qəbul olunmuş Azərbaycan Respublikası Konstitusiyasının 21-ci maddəsində adımız yenidən təhrif olunaraq “azərbaycanlı”, dilimiz də “Azərbaycan dili” kimi qeyd olundu.
Bu, YAP (Yeni Azərbaycan Partiyası)-ın iqtidara gəlməsindən sonra baş verdi. YAP-ın qurucusu, mərhum prezident Heydər Əliyev Türkiyə ilə əlaqələrin genişləndirilməsinə çox böyük önəm verirdi. Hətta o dərəcədə ki, o, haqlı olaraq Türkiyə və Azərbaycanı bir millətin iki dövləti adlandırdı. Bu, hamı tərəfindən, istər Türkiyə, istərsə də Azərbaycan ictimaiyyəti tərəfindən çox müsbət qarşılandı. “Biz bir millət, iki dövlətik” deyimi həqiqətən türklük düşməni olan erməni-rus-fars birliyini çox hiddətləndirdi. Buna alternativ olaraq bizə və dilimizə vaxtilə İ.Stalinin etdiyi kimi yeni ad axtarmağa başladılar. Bu adı iki əsrə yaxındır öz istiqlaliyyəti uğrunda savaşan türklərə (Azərbaycan türklərinə) qan udduran farslar “kəşf etdilər”- AZƏRİ. Toplumumuz da xaricdən gələn səslərə tez reaksiya verdiyi üçün bu deyimi “azərbaycanlı” deyiminin qısaldılmış forması kimi qəbul etdi. Özünə və dilinə “azəri” deməyə başladı. Bundan əlbəttə ki, ən çox fars-molla rejimi faydalanmağa başladı, çünki işğal etdiyi Azərbaycan torpaqlarında 35-40 milyon türk yaşayır. Amma həqiqətən çox təəccüblüdür ki, bu söz (azəri) Azərbaycanın güneyində deyil, quzeyində daha çox qəbul olundu. Güney Azərbaycanda yaşayanlar (türklər) bu sözü heç cür qəbul etmirlər. Hətta bu sözə qarşı aksiyalar, mitinqlər düzənləyərək “Haray, haray, biz türkük” deyirlər, dilimiz türk dilidir deyirlər. Özü də müəyyən qrup halında yox, hamılıqla.
Dünyada xeyli sayda ərəb dövləti var. Bu ölkələrdə yaşayanlar özlərinə ərəb, dillərinə də ərəb dili deyirlər. Baxmayaraq ki, (məsələn) Misir Ərəb Respublikası və Səudiyyə Ərəbistanında yaşayan ərəblər ünsiyyət zamanı bir-birilərini çox çətinliklə anlayırlar, bununla belə adlarına və dillərinə “ərəb” deyirlər. Amma biz Türkiyədə, Türkmənistanda, Quzey Kıbrıs Türk Cümhuriyyətində, Balkanlarda, Qaqauz Yerində, Krımda yaşayan türklərlə heç bir zorluq çəkmədən ünsiyyət zamanı bir-birimizi anladığımız halda adımıza və dilimizə “azərbaycanlı” və ya “azəri” deyirik. AZƏRBAYCAN sözü burada yaşayan hər bir kəs (özüm də daxil) üçün müqəddəs və əzizdir, lakin əziz qardaş və bacılarım, bu söz sadəcə olaraq bizim məmləkətin adıdır. Özümüzün və ya dilimizin yox. Biz türk millətiyik, dilimiz də türk dilidir.
Sizcə, bir millətin iki (və ya daha çox) adda dili ola bilərmi?!
__________________
Rəşad Cavad TÜRKAY
Qaynaq

۱۲/۱۰/۱۳۸۹

نحوه صحیح نوشتن زبان ترکی و مسائل زبانشناسی زبان ترکی

محقق مئهران باهارلو
مترجم: اومود اورمولو 
الفبای لاتین
لحاظ الفبای لاتین برای ترکان ایران باید پوشش دهنده تمام زیر گروههای زبان ترکی  در مناطق آزربایجان جنوبی، افشار یورد (خراسان)، قاشقای یورد (ترکان قشقائی)، ترکمانان عراق باشد. باید در انتخاب الفبای لاتین از تجربیات آزربایجان شمالی و الخصوص ترکیه بهره ببریم.  
گذر آزربایجان شمالی به استفاده از الفبای لاتین در سال 1991 صورت گرفته است. در نحوه قرارگیری حروف الفبای لاتینی که امروزه در آزربایجان شمالی استفاده می شود ردپای نحوده قرار گیری حروف  زبان روسی – کریل به چشم می خورد. در این الفبا بر خلاف دیگر الفباهای لاتین جای حرف (X) در;ld lhkni fi  آخر و بعد از حرف (V) نمی باشد. و حرب (Q) بعد از حرف (P) نمی باشد و در وسط حروف بعد از حرف (K) قرار گرفته است.
Aa, Bb, Cc, Çç, Dd, Ee, Əə, Ff, Gg, Ğğ, Hh, Xx, Iı, İi, Jj, Kk, Qq, Ll, Mm, Nn, Oo, Öö, Pp, Rr, Ss, Şş, Tt, Uu, Üü, Vv, Yy, Zz 
این نحوه قرار گیری حروف از لحاظ دیکشنری (سوزلوک) و علم کامپیوتر دارای موارد متعددی مشکل می باشد. بدین جهت نحوه قرار گیری حروف در الفبای ترکان ایران بر اساس نحوه قرار گیری حروف الفبای لاتین بین المللی خواهد بود.  
نحوه قرار گیری حروف لاتین برای ترکان آزربایجان جنوبی و دیگر ترکان ایران که در قسمت بالا ذکر شده است به قرار زیر می باشد.
الفبای متشکل از 34 حرف و یک اشاره
Aa, Bb, Cc, Çç, Dd, Ee, Əə, Ff, Gg, Ğğ, Hh, Iı, İi, Jj, Kk, Ķķ, Ll, Mm, Nn, Ññ, Oo, Öö, Pp, Qq, Rr, Ss, Şş, Tt, Uu, Üü, Vv, Xx, Yy, Zz, ‘ 
چرایی استفاده از حرف (Ññ) در این می باشد، که حرف خاص ملل ترک می باشد. این حرف که یادگار ترکان باستان تا به امروز می باشد یکی از علل اثبات کننده ارتباط ترکان باستان به ترکان امروزی بوده و یکی از نشانه های زبان و هویت ترک بوده است.در گذشته این حرف با (ڭ) نشان داده می شد ولی امروزه بر اساس حروف الفبای ترکی بر پایه حروف الفبای عربی به صورت (نگ) نشان داده می شود.در حروف الفبای آزربایجان شمالی به این حرف جای داده نشده است. در حالیکه این حرف در دوره مساوات و دوره بعد از آن جای خود را در الفبای لاتین باز کرده بود. در حالیکه صدای حرف (Ññ) در متون قدیم زبان ترکی، زبان پروتو ترکی مثل سومری، ادبیات کلاسیک ترک و ادبیات مدرن ترک، زبان ترکی آزربایجانی و در بسیاری از لهجه های زبان ترکی در قازاخ، قاراباغ، گنجه، آیریم، نوخا، زاقاتالا، قاخ و .. خراسان (سرولایات)، بم (سفید آباد)، جولگه رخ،  گریوان، بجنورد، جوین، چاغاتای، ...دارای کاربردهای متعددی می باشد. به عبارتی استفاده از حرف (Ññ) در زبان قدیم ترکی، متون قدیم ترکی، متنهای ایجاد شده به زبان ترکی در ایران و فولکلور و متون ادبی به  لهجه های آزربایجانی برای آسانی و دقیق خواندن زبان ترکی استفاده شده و بی شک باید برای الفبای زبان ترکان ایران مورد استفاده قرار گیرد.
نبود حرف (Ķķ) در الفبای امروزی آزربایجان شمالی. در زبان ترکی دو نوع صدای "ک" وجود دارد یکی "k " و دیگری " ķ " می باشد . برای مثال صدای ک در کلمات (Kader) و (Kənd) . صدای ک ضخیم در کلمات اروپایی بیشتر کاربرد داشته و کلماتی که از زبانهای اروپایی به زبان ترکی وارد شده اند مشاهده می شود. در بعضی موارد استفاده از این صدا معانی مختلفی را ایفا می کند. مانند کلمه (Kola) که معنای باغ کوچک را می دهد در حالیکه کلمه (Ķola) بیانگر یک نوع نوشیدینی مثل کوکاکولا (ķoķaķola) می باشد. در الفبای امروزی آزربایجان شمالی این دو نوع صدا با یک حرف نشان داده می شود. این دو نوع صدا که در زبان ترکی وجود دارد باید در الفبای لاتین آینده ترکان ایران و آزربایجان جنوبی قرار گیرد.
مثالهایی از دو نوع صدا:
Kk: Börk, Buradakı, Kakıl, Kal, Kamaş, Kağaz, İki, Kəleybər, Kənd, Kərəm, Kilim, Kişi, Kola, Kor, Kosa, Kömək, Kömür, Küçə, Küt, Ördək, Təkər, Üzük
همانطور که قبلاً عرض شد بیشتر کلمات اروپایی می باشند. در حالیکه کلمات جایگزین در زبان ترکی باشد باید از بکاربردن اتین کلمات بیگانه دوری جست.
Ķķ: Aķord, Doķtor, Eķonomi, Folķlor, Ķabinet, Ķadr, Ķampanya, Ķanada, Ķaraķter, Ķarmen, Ķazino, Ķolombiya, Ķomando, Ķontrol, Ķosmos, Ķuçuq, Ķulub   
کاربرد نداشتن صدای (ââ) در زبان نوشتار. در زبان ترکی معاصر، و لغتنامه های ترکی صدای " uzun â " وجود ندارد ولی این صدا در لغتنامه های عربی و فارسی وجود دارد و از این زبانهای وارد زبان ترکی شده است و عیناً در زبان ترکیمان کاربرد دارد. در الفبای لاتین امروزی آزربایجان شمالی این صدا نادیده گرفته شده و در زبان نوشتار به کار برده نمی شود. به مانند الفبای ترکیه باید این صدا در الفبای ترکی دیده شده و در زبان نوشتار مورد استفاده قرار گیرد. 
برای مثال کلمه (Nâminə) در زبان ترکی با وجود اینکه با صدای آ کشیده تلفط می شود ولی در زبان نوشتار به صورت (naminə) نوشته می شود.( در زبان ترکی مان کاربرد این گونه کلمات بیگانه که کلمات مشابهی در زبانمان ترکی وجود دارد باید دوری جست. کلمه مشابه نامینه = آدینا) . به مانند این مورد کلمات “nâmə”, “-xânə”, “-zâdə”, “-vâri” با توجه به استفاده از تلفظ آ کشیده ولی با آ کوتاه نوشته می شود. 
این دو نوع صدا آ در بعضی کلمات معنای متفاوتی را ایفا می کنند. به مانند:
کلمه (asan) در زبان ترکی که از ریشه کلمه آسماق می باشد، کلمه (âsân) که در زبان فارسی به معنی آسان می باشد.
کلمه (bala) در زبان ترکی به معنای کوچک می باشد، کلمه (bâlâ) در زبان فارسی به معنای بالا می باشد.
کلمه (alam) در زبان ترکی از ریشه آلماق می باشد، کلمه (âlâm) در زبان فارسی از ریشه عربی به معنای درد می باشد.
کلمه (yar) از ریشه ترکی یارماق می باشد، کلمه (yâr) در زبان فارسی به معنای دوست می باشد. 
کلمه (azar) از ریشه ترکی آزماق (گم شدن) می باشد، کلمه (âzâr) به معنای اذیت در زبان فارسی می باشد.  
در دیگر سو در الفبای امروزی آزربایجان شمالی اسامی عربی، فارسی که با صدای (â) می باشند به اشتباه با صدای آ کوتاه نوشته می شوند. مانند:
Babək (Bâbək), Adil (âdil), Cavid (Câvid), Hadi (Hâdi), …
دیگر نمونه ها. کلمات داخل پرانتز نحوه صحیح نوشتن این کلمات می باشد و کلمات بیرون پرانتز اشتباه می باشند.
adət (âdət), adi (âdi), Adil (âdil), alam (âlâm), ali (âli), аlim (âlim), asan (âsân), azar (âzâr), Babək (Bâbək), bala (bâlâ), Cavid (Câvid), dahi (dâhi), Hadi (Hâdi), hakim (hâkim), halə (hâlə), kafi (kâfi), malik (mâlik), naminə (nâminə), qanun (qânun), sabiq (sâbiq), tabe (tâbe), tarix (târix), vasitə (vâsitə), xanəndə (xânəndə), yar (yâr)
نبود کسره (آپستروف) در زبان نوشتار. یکی از بزرگترین اشتباهات در الفبای امروزی آزربایجان شمالی جای نداند به اشاره کسره می باشد. این اشتباه در زبان ترکی مان سبب بروز اشتباهات و خطاها می شود.
در نمونه های زیر کلمات عیناً نوشته می شوند. در حالیکه نحوه صحیح نوشتن این کلمات و معنای آنها متفاوت از هم می باشد.
bədən (بدن)-bə’dən (بعدا); bəzən (Türkcə bəzənməkdən)-bə’zən (بعضا); ələm (علم، الم)-ə’ləm (اعلم daha bilgili), əza (عزا)-ə’za (اعضا), mədəni (uyqar anlamında)-mə’dəni (معدني); məlul (ملول)-mə’lul (معلول); mən (من)-mən’ (منع); mərəz (مرض)-mə’rəz (معرض); şer (شئر aslan)-şe’r (شئعر); təmir (dəmirin əski söylənişi)-tə’mir (تعمير), tən (تن)-tə’n (طعن); tənə (تنه)-tə’nə (طعنه)
نمونه های دیگر. کلمات داخل پرانتز صحیح می باشند. 
کسره در داخل کلمات
bədən (bə’dən), bəzən (bə’zən), bəzi (bə’zi), dava (dâ’va), dəvət (də’vət), edam (e’dam), élan (e’lan), etina (e’tina), etibar (e’tibar), etibarən (e’tibarən), etiraf (e’tiraf), etiraz (e’tiraz), ezam (e’zam), əla (ə’la), istеdаd (iste’dad), istefa (iste’fa), löbət (lö’bət), meyar (me’yar), məbəd (mə’bəd), mədəni (mə’dəni), məlul (mə’lul), məlum (mə’lum), məlumat (mə’lumat), məmur (mə’mur), mən (mən’), mənа (mə’na), mənalı (mə’nalı), mənəvi (mə’nəvi), məni (mə’ni), məsud (məs’ud), mərəz (mə’rəz), mərifət (mə’rifət), məruz (mə’ruz), məruzə (mə’ruzə), məşəl (məş’əl), məyus (mə’yus), məzun (mə’zun), möcüz (mö’cüz), mömin (mö’min), mötəbər (mö’təbər), nəşə (nə’şə), səy (sə’y), sürət (sür’ət), şer (şe’r), şöbə (şö’bə), tabe (tabe’), təbir (tə’bir), təcili (tə’cili), təlim (tə’lim), təmin (tə’min), tə’minat (təminat), tən (tə’n), tənə (tə’nə), təsir (tə’sir), tətil (tə’til), təxir (tə’xir), təyin (tə’yin), yəni (yə’ni)
کسره در آخر کلمات: به سبب جای ندان به اشاره کسره در الفبای امروزی آزربایحان شمالی بعد از اسامی خاص و حروف اضافه ای که بعد از این کلمات می آید سبب اشتباه نوشتن و خطا نویسی می شود. مثال: کلمات زیر به مانند هم نوشته می شنود در حالیکه باید اینگونه نباشد.
“Bâbək’i” (Baybək’i öldürdülər) və “Bâbəki” (Baybək’ə mənsub, Baybək’ə bağlı), “Əli’ni” (Əli’ni gördüm) və “əlini” (əlini tutdum), “Təbrizi” (soyadı) və “Təbriz’i” (Təbriz’i özlərdim)
خطاهای املائی
با توجه به تاثیر زبان روسی در الفبای آزربایجان شمالی کلماتی که با حروف (Iı) آغاز می شوند بعضاً به صورت (İi) نوشته می شوند که از نظر املائی تماماً خطا و اشتباه می باشد.
işıq (ışıq), ildırım (ıldırım), ilxı (ılxı)
متاسفانه تاثیر زبان روسی در گرامر امروزی استفاده شده در آزربایجان شمالی به حدی هست که کلمه ای مانند (Texas) را به صورت(Tekzas) تلفظ می شود. 
در زبان ترکی دو حرف صامت در کنار هم قرار نمی گیرند. متاسفانه در زبان امروزی ترکی آزربایجان شمالی دو و حتی 3 حرف صامت در کنار هم قرار می گیرند، که تماماً اشتباه و سهو می باشد.
Avstriya (Avusturya), konfrans (ķonferans), plаn (pılan), plov (pilov, pılav), prinsip (pirinsip), prioritet (piriyoritet), problem (pıroblem), proqram (pıroqram), qrаmmаtik (qıramatik), qrup (qurup), Rzа (Rıza), srağa (ısrağa), stəkan (istəkan), strateji (istirateji), struktur (ısturuktur), Tbilisi (Tibilisi), Nyu-York (Niyu York), Vyana (Viyana), Хristiаn (Xırıstiyan)
در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی با کلماتی مواجه می شویم که حروف (Aa) و (iİ) در کنار هم قرار گرفته اند. شکل و نحوه صحیح این کلمات باید یک حرف (y) مابین این دو حرف قرار گیرد. (بسیاری از این کلمات، کلمات بیگانه و خاریجی اند و اکثراً دارای کلمات متشابه ترکی می باشند، لزومی به استفاده از این کلمات در زبانمان ترکی نمی باشد).
aid (âyid), auksioner (aķsiyoner), biоqrаf  (biyoqraf), dair (dâyir), dialekt (diyalekt), dialoq, (diyaloq), diaspor (diyaspor), fiasko (fiyasķo), funksioner (funķsiyoner), institusional (institusiyonal), İordaniya (İyordaniya), kаinаt (kâyinat), konfedensial (ķonfedensiyal), konvension (ķonvensiyon), material (materiyal), media (mediya), nail (nâyil), potensial (potensiyal), prioritet (piriyoritet), prоfеssiоnаl (pırofesiyonal), radiasiya (radiyasiya), region (regiyon), social (sosiyal), tualet (tuvalet), variant (variyant), vəsait (vəsayit), zəif (zəyif), Xətai (Xətâyi)
تکرار حروف که در کلمات اکثراً خارجی و بیگانه وارد شده به زبان ترکی وجود دارد و امروزه در زبان ترکی آزربایجان شمالی بر اساس گرامر زبان روسی به صورت اشتباه نوشته می شود که سبب به هم خوردن ترکیب زبان ترکی مان می شود. صورت صحیح این کلمات استفاده از یک حرف می باشد(اکثر این کلمات بیگانه بوده و کلمات جاگزین در زبان ترکی وجود دارد که لزومی به بهره گیری از این کلمات نیست).
akkord (aķord), assambleya (asambleya), assosiasiya (asosiyasiya), attaşe (ataşe), brüssel (Bürüsel), dollar (dolar), effektiv (efektiv), hobbi (hobi), intellektual (inteleķtual), klassik (ķılasik), kollektiv (ķolektiv), komissar (ķomisar), komissiya (ķomisiya), korrupsiya (ķorupsiya), lobbi (lobi), missiya (misiya), professor (pırofesor), prosse (pırose), qrammatik (qıramatik), rejissor (rejisor), repressiya (represiya), sessiya (sesiya), ssenari (senari), terror (teror)
استفاده نادرست از اشاره تیره (-):  در زبان ترکی امروزی استفاده شده در آزربایجان شمالی اشاره تیره – در بساری از موارد کاربرد بی مورد دارد که لزومی به استفاده از این اشاره نمی باشد.
1- اشاره تیره را در آخر اسامی که تمام می شوند استفاده کردن که نادرست می باشد. در زبان ترکی آزربایجان شمالی در ترکیبات فارسی که به صدای (i) ختم می شوند به کلمه اول اضافه شده و یک علامت تیره افزوده می شود. (tərzi-hərəkət) این کلمات از نظر منقطی نادرست بوده و علاوه بر آن سبب ظهور کلمات بلند می شود. به چشم خوردن این کلمات بیشتر در کلمات سه عبارتی مثل (“pənbeyi-daği-cunun”, “tarixi-ali-osman”) به چشم خورده و ظاهر زبان ترکی را غیر ادبی و ناخوشایند می نمایاند. این اصل اشتباه می باشد و اسامی که بعد از کلمه می آید باید به صورت جدا نوشته شوند و اشاره تیره – بعد از کلمه اول و بعد از صدای (i) که بعد از کلمه اول  می آید بین صدای (i) و کلمه اول باید بکار برده شوند.  
مثال
bərgi-gül (bərg-i gül), həddi-buluğ (hədd-i buluğ), nəzmi-nazik (nəzm-i nâzik), nöqteyi-nəzər (nöqte-yi nəzər), pənbeyi-daği-cunun (pənbe-yi dâğ-i cunun), qeyri-adi (qeyr-i âdi), qeyri-bərabər (qeyr-i bərâbər), qeyri-fars (qeyr-i Fars), sui-istifadə (su-i istifâdə), tarixi-ali-osman (Târix-i âl-i Osman), tərcümeyi-hal (tərcümə-yi hal), tərzi-hə rəkət (tərz-i hərəkət)
2- استفاده از اشاره تیر در کلمات ترکیبی مشابه: در آزربایجان شمالی در بسیاری از موارد که لزومی به استفاده از اشاره تیره نیست از اشاره تیره استفاده می شود:
ola-ola (ola ola), düsüb-düsməyəcəyi (düşüb düşməyəcəyi), edilib-edilməməsi (edilib edilməməsi), bir-biri ilə (birbiri ilə),
3- استفاده از اشاره تیره در اسامی کوتاه شده یا مخفف: در زبان ترکی آزربایجان شمالی امروزه در مابین کلمات مخفف یا کوتاه شده تیره استفاده می شود. برای مثال کلمه دکتر در زبان انگلیسی (doķtor) را عوض اینکه به صورت صحیح (dr) نوشته شود یک اشاره تیره ما بین حروف گنجانده می شود که هیچ کاربردی ندارد و بدون استفاده و اضافه می باشد. 
4- در جایی که اشاره تیره – باید کاربرد داشته باشد،  استفاده نمیشود: در بعضی موارد در زبان ترکی آزربایجانی شمالی به جای اینکه اشاره تیره – به کار برده شود استفاده نمی شود.
Noqteyinəzərindən (Noqte-yi nәzәrindәn)
اسامی خاص را با حروف کوچک نوشتن: باید تمامی اسامی خاص (کشور، دریاها، اقیانوسها، رودها و ...) با حروف بزرگ آغاز شوند. 
azərbaycan (Azərbaycan), ərəb (Ərəb), fars (Fars), ingilis (İngilis), islаm (İslam), rus (Rus), türk (Türk), türkiyə (Türkiyə)
اسامی تاریخی، القاب، رتبه و ... : در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی اسامی تاریخی () و القاب زمانی که قسمت دوم این اسامی و القبا نوشته می شود  با حروف کوچک نوشته می شوند. در حالیکه قسمت دوم اسامی و القاب جز لاینفک جدانشدنی قسمت اول اند و باید با حروف بزرگ نوشته شوند.
Abbas mirzə (Abbas Mirzə), Nadir şah (Nâdir Şah), Abbasqulu ağa (Abbasqulu Ağa), Fətəli xan (Fətəli Xan), Heyran xanım (Heyran Xanım)
اسامی تاریخی به صورت اشتباه نوشته می شود: برای مثال اسم (Bâbək) که با حرف آ بلند تلفظ می شود در حالیکه با آ کوتاه نوشته می شود. در حالیکه نحوه صحیح اسم (Bâbək) به صورت (Bâbək) می باشد.کلمه ترکی این اسم به صورت (Baybək) می باشد. و مثالهای متعدد که اسن اسامی تاریخی، ملی ، دولتی بر اساس زبان فارس یاشتباه نگارده می شود. 
مثال:
“Səlcuqi” (Səlcuqlu yerinə), “Qəznəvi” (Qəznəli yerinə), “Səboktəkin” (Sübək Tigin yerinə)
Babək (Bâbək, Baybək), Börküyarıq (Bәrk Yaruq), Еlхаni (Elxanlı), Səboktəkin (Sübək Tigin), Səlcuqi (Səlcuqlu), Qəznəvi (Qəznəli), Yusif (Yusuf), Yunis (Yunus)
اشتباه نوشتن اسامی جغرافیایی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمال بسیاری از نامها به تبعیت از زبان روسی به شکل ناصحیح نگاشته می شوند و هم خوانی با زبان ترکی ندارند. حتی اسامی ترکی هم اشتباه نوشته می شوند.
Bolqarıstan (Bulqarıstan), Musеl (Musul), Qəzza (Qəzzə), Urmiyа (Urmu), Yerevan (İrəvan)
در اسامی کوتاه شده فاصله ندادن: در اسامی کوتاه شده که بعد از نقطه می آید امروزه در زبان ترکی آزربایجان شمالی فاصله داده نمی شود. این اشتباه می باشد و در اسامی کوتاه شده بعد از کلمه اول که نقطه قرار می گیرد باید یک فاصله ایجاد شود.
A.Əmrahoğlu (A. Əmrahoğlu), Ə.Sеyidоv (Ə. Sеyidоv), H.Əhmədоv (H. Əhmədоv), N.Mоllаyеv (N. Mоllаyеv)
حرف (Qq) را به شکل (Ğğ) نوشتن و تلفظ کردن: در زبان ادبی امروزه که در آزربایجان شمالی به کار برده می شود به سبب تاثیر فونئتیک فارسی به اشتباه حرف " Q "  به صورت " Ğ " تلفظ شده و نوشته می شود.   
Kаşğаri (Ķaşqarlı), sayğı (sayqı), sorğu (sorqu), uyğun (uyqun), Uyğur (Uyqur), vurğu (vurqu)  
حروف " Kk " به صورت " Hh " و یا " Yy "، حروف " Qq " را به صورت " Xx " و یا " Ğğ " تلفظ کردن: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی در زبان تلفظ حرف " K " به " H " و یا به " Y " تبدیل می شود. این اشتباه سبب می شود که زبان ادبی ترکی به سمت لهجه های محلی سوق داده شوند و سبب غیر ادبی شدن زبان ادبی می شود. 
برای مثال 
“etmək” yerinə “etməy”, “demək” yerinə “deməy”, “yüksək” yerinə “yüksəh”, “böyük” yerinə “böyüh”, “bilmərik” yerinə “bilmərih”, “gəldikdən” yerinə “gəldihdən”, “istirik” yerinə “istirih”, “eyləməliyik” yerinə “eyləməliyih”, “maraq” yerinə “marax, marağ”.
در لهجه های محلی کلمه " bunnan " و در زبان ادبی ترکی به صورت " bundan " نوشته می شود. به مانند " isti " که در لهجه محلی " issi " و یا " ısı" تلفظ می شود.  
جدا نوشتن افعال مرکب: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی افعال مرکب به صورت جدا نوشته می شوند. این تماماً خظا می باشد به خاطر اینکه کلمه " bilmək " اگر به صورت فاصله دار نوشته شود به معنای" bilgili olmaq " می باشد در حالیکه در فعل " bilmək " حرف اضافه " ək " از حدود خود فراتر رفته و در معنای یادگیری می باشد. افعال ترکیبی این گونه به مانند زبان ترکی ترکیه به صورت چسبیده باید نوشته شوند.
ola biler (olabilər), verə bilmir (verəbilmir)
در کلمات اروپایی که به زبان ترکی وارده شده است استفاده نابجا از حزب " a " : در بسیاری از موارد در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی در آخر کلمات بیگانه که اکثراً کلمات اروپایی می باشند حرف" a " افزوده میشود که برای ترکان آزربایجان جنوبی شیوه ای غیرآشناست.  
akademiya (aķademi), forma (form), formula (formul), norma (norm), partiya (parti),
مشکلات زبانشناسی
زبان امروزی ترکی آزربایجان شمالی تحت تاثیر زبانهای مثل عربی - روسی – فارسی بوده است. این تاثیر در بسیاری از موارد  برعکس صفات و قوانین زبان ترکی می باشد و سبب به هم خوردن نظام زبان ترکی می شود. این تاثیرات در استفاده از کلمات " ki " و " bə-be " ، استفاده نکردن از کلمه ترکی " mi " ، از لحاظ صدایی ناهماهنگ و نا متوازن بودن و ...می شود.(این تاثیرات عمده در لهجه ها و زبانهای رایج در آزبایجان جنوبی قابل مشاهده بوده و سبب فارسیزه شدن ملت ترک بوده و خواهد شد.).
استفاده از ادات " ki " فارسی: ادات " ki " فارسی به سبب تاثیر زبان فارسی در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی کاربرد پیدا کرده است. این اشتباه نابخشودنی سبب بهم خوردن ترکیب زبان مادریمان ترکی شده و از نظر زبان ادبی وجه ای خوش به زبان ترکی نمی بخشد. به جز موارد نادر استفاده از " ke " فارسی در زبان ترکی لزومی نداشته و ندارد.  
برای مثال:
به جای عبارت اشتباه (Gəldim ki sizi görəm) باید صورت ترکی این عبارت که (Sizi görməyə gəldim) بکار برده شود.
به جای عبارت اشتباه (Nâzir təkzib etdi ki hâdisədən xəbəri yoxdu) باید صورت ترکی صحیح این عبارت که (Baxan olaydan xəbəri olmadığını yalanladı) می باشد بکار برده شود.
در دیگر سو استفاده نادرست و نابجا از " ke " فارسی سبب بلند شدن مطلب و غیر ادبی شدن جمله می شود. مانند:
به جا ی عبارت (Qеyd еtmək lаzımdır ki) می توان اینگونه (Qeyd edək ki) ادبی و ترکی نوشت.
به جای عبارت (Bunu dа xatırladaq ki) می توان اینگونه (Demək olar ki) ادبی و ترکی صحیح نوشت.
استفاده از ادات " be " یا " bə " فارسی : استفاده از ادات های مذکور سبب از به هم خوردن ترکیب زبان ترکی می شود و باید از کاربرد آنها پرهیز کرد. اکثر کلمات دارای موارد مشابه در زبان مادریمان ترکی می باشند و لزومی به استفاده از کلمات بیگانه نمی باشد.
cürbəcür (türlü, çeşitli), günbəgün (gündən günə), ilbəil (ildən ilə), növbənöv (türlü, çeşitli), tekbetek (təkətək)  
استفاده از ادات " ta " فارسی: در بعضی موارد در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی ادات مذکور فارسی به کار می رود. برای مثال:
جمله (tа ХХ əsrin əvvəlinə qədər) به زبان ترکی اینچنین (XX inci yüzilin başlanqıcına dək) نباید نوشته شود.
استفاده نابجا از کلمات ترکی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی بعضاً کلمات ترکی در معنایی دیگری به کار برده می شود. برای مثال 
استفاده نادرست از کلمه (sayı) ترکی که از فعل امر سایماق ترکی می باشد به جای کلمات " say " و " bildiri " و استفاده نادرست کلمه فارسی" azuqə " به جای کلمات ترکی " bildiriş " و " azıq " و ...
ترکیب صدایی زبان ترکی را به هم زدن: ترکیب صدایی یکی از اساسی ترین ستونهای زبان ترکی می باشد. با توجه به این اصل زبان ترکی کلمات بیگانه و خارجی که وارد زبانمان ترکی می شوند به قولی ترکی می شوند. اما در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی کلماتی بیگانه ای که از زبانهای عربی ، فارسی و .. وارد زبان ترکی شده اند به همان شکل ادا شده و سبب به هم خوردن ترکیب صدایی زبان ترکی شده و هماهنگی اصوات ترکی را به هم می زنند. نادیده گرفتن قانون اصوات ترکی سبب  ورود کلمات بیشمار بیگانه به زبان ترکی می شوند. 
büllur (bulur), büruz (buruz), çünki (çünkü), divar (duvar), dosye (dosya), hаzırki (hazırkı), hökumət (hökümət), hücum (hucum), hüquq (huquq), güruh (quruh), lаzımi (lâzimi), lüzum (luzum), mövcud (movcud), mövhumаt (movhumat), mövzu (movzu), müasir (muasir), müayinə (muayinə), nöqsan (noqsan), nücum (nucum), nüfuz (nufuz), nümayəndə (numahəndə), nümunə (nümünə), qürur (qurur), qüsur (qusur), rüsum (rusum), sübut (subut), sükut (sukut), şüur (şuur), ümum (umum), ünvan (unvan), üsul (usul), üsyan (usyan), xüsusi (xususi), хüsusiyyət (xususiyyət)
استفاده نکردن از ادات " Mi " ترکی: در زبان ادبی امروزی ترکی آزربایجان شمالی ادات سوال که ادات ذکر شده در زبان ترکی می باشد به کار برده نمی شود. و بعضاً هم در صورت کاربرد در جای اشتباه بکار می رود.
1- نمونه های از استفاده نکردن ادات " Mi " ترکی:  ادات مذکور بعد از علت سوال باید ذکر شود برای مثال: 
عبارت "Sən də?"  که شکل صحیح ترکی آن به صورت "Sən də mi?" می باشد.
2- نمونه هایی از کابرد نادرست ادات " Mi " ترکی : مثال: عبارت " Bilərikmi?" که شکل صحیح ترکی آن به صورت" bilərmiyik " می باشد زیرا ادات ترکی مذکور در افعال باید بعد از اولین مصدر بیاید. در مثال فوق باید  بعد از " bilər " باید بیاید. 
استفاده نادرست حرف اضافه "-sa " :  در بعضی موارد حرف اضافه مذکور در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی به صورت ناصحیح استفاده می شود. برای مثال:
"gedirəmsə" (doğrusu “gedirsəm”dir); “içmirsənsə "(doğrusu “içmirsən”dir. 
در جمله فوق کلمه " İçmirsən " فعل شرطی می باشد و برای بار دوم نمی تواند حرف اضافه شرطی " sa " را بپذیرد. این رفتار زبانی در زبان ترکان  آزربایجان جنوبی هم موجود می باشد. 
مثال:
“anlayırıqsa” (doğrusu “anlayırsaq”dır), “səhv etmirəmsə” (doğrusu “səhv etmirsəm, yanılmırsam”).
استفاده از کلمات در معانی مفرد: در زبان ادبی ترک امروزی آزربایجان شمالی کلمات بیگانه عربی و .. به صورت اشتباه به شکل مفرد بکار برده می شوند و به همین سبب برای بار دوم به کلمه افزوده می شود.
برای مثال:
bəyanatlar (bəyanat), əcdadlar (əcdad), hüquqları (haqları), ləvazimatlar (ləvazim), luğatlar (lüğətlər), mənafеlər (mənfəətlər), mәlumatlar (mə’lumat), tədqiqatlar (tədqiqlər), tələbаtlar (tələblər), təqdimatlar (təqdimat), tәsiratlar (tә’sirat) , təşkilatlar (təşkilat)
کلمه سازی جدید بدون در نظر گرفتن قواعد زبان ترکی: در زبان ادبی  ترکی امروزی آزربایجان شمالی بعضاً کلمه سازی های شده که به هیچ وجه با قواعد زبان ترکی، صرف و نحو زبا نترکی، گرامر، نوع مفاهیم، و .. تطابق ندارد. برای مثال:
به جای عبارت " qılavuz " ترکیب ترکی - فارسی " bələdçi " بکار می رود.  
به جای عبارت " çarpı " کلمه بی مفهوم " vurulsun " بکار برده می شود. مثال: به جای عبارت" üç çarpı iki " عبارت اشتباه " üç vurulsun iki " بکار می رود.  
به جای کلمه " sözlük " به اشتباه کلمه " lüğət " بکار می رود. مفهوم " lüğət " معنای کلمه را می باشد.
به جای کلمه " əksi " به اشتباه عبارت " çıx " بکار می رود. برای مثال به جای عبارت " beş əksi iki " به اشتباه عبارت " beş çıx iki " بکار می رود.
به جای عبارت " artı " به اشتباه کلمه " üstəgəl " بکار می رود. برای مثال: به جای عبارت " dörd artı beş " به اشتباه عبارت " dörd üstəgəl beş " بکار می رود.
به جای کلمه " yüzdə " به اشتباه کلمه " faiz " بکار می رود.
به جای کلمه " yırçı " به اشتباه کلمه " yırar " بکار می رود.
به جای کلمه " müqənni " به اشتباه کلمه " xanəndə " بکار می رود.
به جای کلمه " uydu " به اشتباه کلمه " peyk " بکار می رود.
به جای کلمه " aday " به اشتباه کلمه " namzəd " بکار می رود.
به جای کلمه " başkənd " به اشتباه کلمه " paytaxt " بکار می رود.
به جای کلمه " göstəri " به اشتباه کلمه " nümayiş " بکار می رود.
به جای کلمه " öyrənci " به اشتباه کلمه " tələbə " بکار می رود. که محل جمع شدن ملاها می باشد به اشتباه بکار می رود.
به جای کلمه " oxul " به اشتباه کلمه " məktəb " بکار می رود. که محل اجماع مولاها می باشد به اشتباه بکار می رود.
ساخت ترکیبات طولانی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی به جای بهره گیری از کلمات کوتاه و ادبی از کلمات و اصطلاحات طولانی بکار برده می وشد که زیبایی زبان ترکی و ادبی بودن آن را به هم می زند.
به جا استفاده از حرف اضافه " ək " کلمه ای طولنی مثل " şəkilçi " بکار می رود.  
مثالهای متعدد:
“duraq” yerinə “dayanacaq”, “darqınc” yerinə “huzursuzluq”, “adıl” (zəmir) yerinə “əvəzlik”, “qızılay” yerinə “qırmızı aypara”, “tarım” yerinə “kənd təsərrüfatı”, “ayrım” yerinə “ayrı seçkilik”, “özgün” yerinә daha uzun olan “özünә mәxsus”...
اشتباهات نئولوژیسم: در زبان ادبی ترکی امروزی آزربایجان شمالی بعضاً کلمات اشتباهی ساخته شده است.
در مورد مفهوم " Uluslararası "  به اشتباه کلمه " Beynəlxalq " ساخته شده است که کلمه صحیح باید کلمه " Beynəlxalqlar " باشد.
در مورد مفهوم " olanaqsız " به اشتباه کلمه " Mümkünsüz " ساخته شده است. این کلمه نادرست می باشد و به جای آن کلمات " olanaqsız " و " İmkansız " باید بکار برده شوند.
در مورد کلمه " sinirlәnmәk " به اشتبه کلمه " Əsəbləşmәk " ساخته شده است. این کلمه نادرست می باشد کلمه یا به صورت " әsəbiləşmәk " و یا باید کلمه ترکی معادل " sinirlәnmәk " بکار برده شود.
beynəlxalq (uluslararası, beynəlxalq), әsəbləşmәk (sinirlәnmәk, әsəbiləşmәk), mümkünsüz (olanaqsız, imkansız)
استفاده از کلمات نابجا برای گروهها و تشکیلات: زمانی که در زبان ادبی ترکی امروزی آزربایجان شمالی برای شخصیتهای معرف و نامدار گروهی شروع بکار می کند، اسم شخصیت تاریخی را به نام گروه اضافه می کنند که سبب تخریب چهره زبان ترکی و غیر ابدی جلوه کردن زبان ترکی و کلمات طولانی می شود. برای مثال تشکیلات " Nəsimi Dilçilik İnstitutu " به اشتباه با عبارت " Nəsimi Adına Dilçilik İnstitutu " بکار برده می شود. که در عبارت فوق کلمه نسیمی را هر شخصی می تواند تشخیص بدهد که صاحب این گروه شخصی به نام نسیمی نمیباشد بلکه شخصیتی تاریخی مد نظر می باشد. برای مثال در ترکیه: Atatürk Dil və Tarix Qurumu
مثالهای متعدد:
Nəsimi adına Dilçilik İnstitutu (Nəsimi Dilçilik İnstitutu), M.Maqomayev adına Azərbaycan Dövlət Filarmoniyası (M. Maqomayev Azərbaycan Dövlət Filarmoniyası), Heydər Əliyev adına Bakı Beynəlxalq Aeroportu (Heydər Əliyev Bakı Uluslararası Havaalanı), M.Mirqasımov adına Respublika Klinik Xəstəxanası (M. Mirqasımov Respublika Kilinik Sayrıevi)
مشکلات خزینه کلمات
در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی ساخت کلمات با قواعد زبان ترکی متوقف شده و از دیگر سو بسیاری از کلمات ترکی زبانمان مهر تاریخ گذشته خورد و در حال حذف شدن می باشند. در چنین حالی هجوم و ورود بسیاری از کلمات بیگانه از دیگر زبانها به زبانمان ترکی قابل اجتناب خواهد بود. به همین سبب م یباشد که زبان ترکی امروزی استفاده شده در آزربایجان شمالی تحت تاثیات زبانهای روسی، عربی، فارسی و ... بوده است و از دایره زبانی زبانهای ادبی، ژورنالیسمی، علمی، هنری و ... دور گشته است. 
استفاده از ادات دیگر زبانها: زبان ترکی امروزی آزربایجا نشمالی به سبب تاثیر پذیرفتن از دیگر زبانها به شکل افراطی با بکاربردن ادات دیگر زبانها قواعد و هماهنگی و ساختار زبان ترکی را به هم می زند. بسیاری از ادات زبان امروزی ترکی آزربایجا نشمالی از زبانهای بیگانه به عاریه گرفته شده است. در حالیکه اکثر این ادات دارای چندین مشابه ترکی می باشند و در ثانی با کلمه سازی جدید نیز می توان این مشکل را رفع کرد.
برای مقال:
bahəm (birgə, birlikdə), bundan əlavə (artı, ək olaraq), çünki (uçra), halbuki (oysa), həmçinin (bir də, habelə), hərgah (qalı), istiqamətdə (doğrultuda), munasibətilə (dolayısıyla), nəinki (deyil), xeyli (çox), yaxud (azı)
کاربرد لغات بیگانه روسی به جای کلمات ترکی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی با وجود کلمات ترکی برای جلوگیری از ورود کلمات اروپایی و بیگانه متاسفانه از کلمات روسی - اروپایی بهره گرفته میشود که سبب از بین رفتن زبان ترکی خواهد شد. برای مثال:
aksiya (eyləm), aktual (güncəl), alpinist (dağçı), aparat (ayqıt), aptek (əmçi), astronomiya (göybilimi), avanqard (öncü), destruktiv (yıxıcı), diametr (çap), diaqnoz (tanı), direktor (yönətmən), diskont (indirim), diviziya (tümən), efekt (etgi), ekstremizm (aşırılıq), ekvivalent (eşdəyər), elastik (əsnək), etnologiya (budunbilim), fauna (doğay, direy), fonetika (səsbilim), form (biçim), harmoniya (uyum), histologiya (toxubilim), improvizasiya (doğaç), informasiya (bilgi), instinkt (içgüdü), investisiya (yatırım), jurnal (dərgi), komissiya (qurum), konservativ (tutucu), konstitusiya (anayasa), krılo (çamırlıq), krossvord (bulmaca), kurort (qaplıca), marşrut (dolmuş), material (gərəç), memuar (anıt), modern (yenicil), monopoliya (təkəl), narkotik (uyuşdurucu), nevrologiya (sinirbilim), okeanoqrafiya (dənizbilim), orbit (yörüngə), original (özgün), pansion (yatılı), paralel (qoşut), paştet (əzmə), piroq (börək), planet (gəzəgən), plomb (dolqu), plüralizm (çoxulçuluq), pоеmа (qoşaq), pоеziyа (qoşuq), prinsip (ilkə), problem (sorun), profilaktik (önləyici), prokuror (savcı), qalstuk (boyunbağı), qrammatika (dilbilgisi), radiasiya (ışınım), radius (yarıçap), reaksiya (təpki), respublika (budunc), resenziya (ələşdiri), seysmologiya (tərpəm bilimi), sinonim (eşanlamlı), sistem (düzgə), situasiya (durum), stajer (yetişmən), struktur (yapı), terapiya (toxtatı), treninq (eyitim), velosiped (yelatı), vizual (görsәl), xroniki (sürəgən),
استفاده نابجا از کلمات عربی- فارسی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی با وجود کلمات ترکی در ادبیات قدیم زبانها و لهجه های ترکی و در عین حال استفاده همین کلمات اصیل ترکی در بین ملت ترک متاسفانه به جای کلمات اصیل ترکی کلمات بیگانه از سایر زبانها بکار برده می شود و به صورت یک آداب زبانی درامده است.
abidə (anıt), alim (bilgin), aşkar (aydın), avadanlıq (bayındırlıq), ахırıncı (sonuncu), ахırlаrındа (sonlarında), bərаbər (birgə, birlikdə), bəyanat (deməc), cavab (yanıt), dаvаmiyyət (sürəklilik), daxili (iç), digər (başqa, ötəki), düşmən (yağı), еlm (bilim), əhаtəli (qapsamlı), əhəmiyyət (önəm), əhəmiyyətli (önəmli), əleyh (qarşı), əmin (arxayın), ənənə (gələnək), ətraf (çevrə), əyani (açıqca), faiz (yüzdə), fikr (düşüncə), günah (suç), güzəran (geçim), hаdisə (olay), həyat (yaşam), hiss (duyu), hissə (pay, bölük), hörmət (sayqı), inkаrеdilməz (danılmaz), inkişaf (gəlişim), istehsal (ürәtim), istintaq (soruşdurma), istiqraz (borclanma), kаmаn (yay), kəmər (qayış), kənar (qıraq), kifаyət (yetər, yetərli), matəm (yas), məhəbbət (sevi), məhz (yalnız, iştə), məhlul (çözәlti), məktəb (oxul), məna (anlam), mənbə (qaynaq), məqsəd (amac, erək), mərasim (törən), mərtəbə (qat), məsələ (sorun), məşhur (ünlü, adlım), mərtəbə (qat), mətbuat (basın), mətləb (qonu), məxfi (gizli), mis (paxır), möhtəşəm (görkəmli), mövqe (qonum), müasir (çağdaş), müdrik (bilgə), müəllim (öyrətmən), münaqişə (çəkişmə), mübadilə (deyiş-toqquş), müdərris (oxutman), müddət (sürə), müəssisə (qurum), müharibə (savaş), mühаsirə (quşatma), mühit (çevrə), müqabilində (qarşılığında), müraciət (başvuru), müşahidəçi (gözləmçi), mütəfəkkir (düşünür), mü­tə­rəqqi (ilərici), mütəхəssis (uzman), mütləq (salt), müvаfiq (uyqun), müvəffəqiyyət (başarı), müvəqqəti (geçici), nailiyyət (qazanım), namizəd (aday), nazirlik (baxanlıq), nəhəng (qocaman), nəsihət (öyüd), nəticə (sonuc), nizə (süngü), nümayiş (göstəri), pаdşаh (xaqan), pаytахt (başkənd), prоsеs (sürəc), pul (aqça), qanunsuz (yasadışı), qədər (dək, dənli), qələbə (utqu), qiymətli (dəyərli), qüvvə (güc), sabiq (geçmiş), sahə (alan), saziş (anlaşma), səhhət (sağlıq), sәhim (pay), səhiyyə (sağlıq), səhv (yanılqı), sənəd (bəlgə), səy (çaba), səyyah (gəzgin), sitаyiş (övgü), sual (soru), sülh  (barış), şərik (ortaq), şərq (doğu), şərt (qoşul), təbiət (doğa), tədqiqаt (incələmə), təfərrüаt (ayrıntı), təhlükəsizlik (güvənlik), təkаmül (evrim), tələbə (öyrənci), tərcümə (çeviri), təsir (etki), təşəbbüs (girişim), təхminən (yaxlaşıq), təyyarə (uçaq), töhfə (sovqat), üzv (üyə), vəziyyət (durum), хаrici (dış), xatirə (anı), xərçəng (yengeç), xәstә (sayrı), хətа (yanlış), xizək (qayaq), xoşbəxt (mutlu), хudbin (məncil), yаddаş (bəllək), zəfər (utqu), zəlzələ (tərpəm), zəruri (gərəkli)
کاربرد مصدرهای بیگانه در حالیکه مصادر ترکی وجود دارد: زبان ترکی به خاطر مصدرهایش در عالم زبانشناسی معروف می باشد. ولی متاسفانه در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی مصدرهای ترکی را بکار نبرده و به عوض آن مصادر دیگر زبانهای بیگانه کاربرد پیدا کرده اند.
- کاربرد نابجا افعال مرکب: در حالیکه در زبان ترکی افعال ساده بی شماری وجود دارد متاسفانه در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی از افعال قروقاطی دیگر زبانهای بیگانه به کار می رود. برای مثال:
bərpa etmək (dikәltmәk), bəxş etmək (bağışlamaq), dахil оlmaq (girmək), əhatə etmək (qapsamaq), əks оlunmaq (yansımaq), əksini tаpmaq (yanqılanmaq), fəаliyyət göstərmək (çalışmaq), fəxr etmək (qıvanmaq), hеsаb еtmək (saymaq), həll etmək (çözmək), həsr etmək (adamaq), həyata keçirmək (gerçəkləşdirmək), ilhamlanmaq (əsinlənmək), imtina etmək (boyun qaçırmaq), istehsal etmək (ürətmək), iştirak etmək (qatılmaq), ithaf etmək (armağan etmək), izah etmək (açıqlamaq), mühаcirət еtmək (köçmək), müəyyən etmək (bəlirləmək), nəşr еtmək (yayınlamaq), sübut etmək (qanıtlamaq), təsis еtmək (qurmaq), tədqiq еtmək (incələmək), təngnəfəs olmaq (bunalmaq), təqdim etmək (sunmaq), təşkil etmək (oluşdurmaq), tətbiq etmək (uyqulamaq), vаqе оlmaq (bulunmaq), xəbərdarlıq etmək (uyarmaq), zənn etmək (sanmaq), ……
اضافه کردن حرف اشافه ترکی به افعال زبانهای بیگانه: در بعضی موارد بجای استفاده از افعال ترکی با اضافه کردن حروف اضافه ترکی به آخر کلمات بیگانه بدون علت و دلیل مصادر جدید ساخته شده است.       
aşkarlanmaq (aydınlanmaq), bəhrələnmək (yararlanmaq), əlaqələndirmək (ilgiləndirmək), əzizləmək (ağırlamaq), fikirləşmək (düşünmәk), fоr­mа­lаşmaq (biçimlənmək), kifayətlənmək (yetinmək), mənzillənmək (qonuşlanmaq), məskunlаşmaq (yerləşmək), müqəddəsləşmək (qutsallaşmaq), nəticələnmək (sonuclanmaq), qidаlаnmaq (bəslənmək), qiymətləndirmək (dəyərləndirmək), rastlaşmaq (qarşılaşmaq), rеаllаşmаq (gerçəkləşmək), sadalamaq (səsləndirmək), təqsirlənmək (suçlanmaq), xahiş etmək (ötünmək), xatırlamaq (anmaq), ……
کلمات بیگانه دیگر زبانها مثل فارسی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی تعدادی کلمات بیگانه از دیگر زبانها مثل زبان فارسی وجود دارد. در حالیکه کلمات مشابه ترکی در زبان ترکی به تعدد وجود دارد. برای مثال:
Çirkin (görksüz), dəstəkləmək (umuqlamaq), zəngin (varsıl)
کاربرد حروف اضافه ترکی همراه با کلمات عربی- فارسی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی به جای استفاده از کلمات ترکی اصیل که در زبانمان به وفور یافت می شود از ترکیب حروف اضافه ترکی با ترکیبات قروقاطی از دیگر زبانها عربی- فارسی کلمات جدید ساخته می شود.
1- با استفاده از حرف اضافه "-lik " : 
həmrəylik (dayanışma), müxtəliflik (çeşitlilik), mövcudluq (varlıq), rəhbərlik (başxanlıq), səfirlik (elçilik),
2- با استفاده از حرف اضافه "-çi " : برای مثال
bələdçi (qılavuz), mühafizəçi (qoruma), müşahidəçi (gözləmçi), numayişçi (göstәrici), təqaüdçü (əməkli), tərcüməçi (çevirmən)
3- با استفاده از حرف اضافه "-li" : برای مثال   
mübahisəli (tartışmalı), təsirli (etgili)
استفاده از کلمات و حروف اضافه بیگانه دیگر زبانها مثل زبان فارسی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی به جای استفاده از کلمات ترکی استفاده از کلمات و حروف اضاقه زبانهای بیگانه مثل فارسی به یک اصل تبدیل شده است. این عمل سبب هجوم کلمات زبانهای بیگانه مثل فارسی به زبانمان ترکی خواهد شد. 
مثالها:
حروف اضافه " Na-" و " Bi-" برای مثال: این حروف اضافه پیشوند فارسی بوده و در مقابل این حروف اضافه بیگانه، حرف اضافه پسوند ترکی عبارت است از"-siz " . در بعضی موارد در کلمه سازی جدید اضافه کردن این پسوند به کلمات اجباری ندارد. چون بسیاری از این کلمات بیگانه دارای کلمات مشابه متعدی در زبان ترکی می باشند. مثال:
biabır (abırsız), bitərəf (çəkinsər), nadinc (darqınc), nahaq (haqsız), naməlum (bəlirsiz), narahat (rahatsız), natəmiz (kifir, pis, kirli)
حرف اضافه" Həm-"
həmfikir (dayanışıq), həmkar (əməkdaş), həmkəndli (kənddəş), həmrəylik (dayanışma),
دیگر مثالهای فارسی: در زبان ترکی امروزی آزربایجان شمالی حروف پیشوند فارسی مثل" bəd-"، " kəm-"، " sər-" و ..بکار برده می شود.
bədxassəli,  kəmşirin, sərlövhə, sərnişin, xoşagəlməz (dadsız), xoşbəxt (mutlu, qutlu)
پسوندها فارسی:
پسوند (حرف اضافه) "-i " : این کلمات استفاده شد در زبان ترک امروزی آزربایجان شمالی از کلمات فارسی گرفته شده اند. تمام این کلمات دارای کلمات مشابه در زبان ترکی میباشند و لزومی به  استفاده از لغات بیگانه در زبان ترکی نیست.
bənövşəyi (ipgil), çəhrayı (al), dünyəvi (bundalı), gəncəvi (Gəncəli), ilxani (İlxanlı), qəhvəyi (qonur), qəznəvi (Qəznəli), səciyyəvi (özyapı), səlcuqi (Səlcuqlu), şaquli (dikey), üfüqi (yatay)
پسوند "-xana" (xânə) : بیشتر کلمات استفاده شده در مقابل این پسوند با "-evi " شروع می شوند. 
heyvanxana (ılxıevi), ibadətxana (tapınaq), kitаb­ха­nа (pitikevi), mehmanxana (qonuqevi), mərizхаnа (sayrıevi), meyxana (çaxırevi), quşxana (quşevi, quşluq), rəsədxana (gözləmevi), yeməkxana (yeməkevi, yegievi)
پسوند"-şünas " (şenas) : بیشتر کلمات استفاده شده در مقابل این پسوند بیگانه به پسوند های ترکی "-çi " یا "-bilimci " ختم می شوند. 
dilşünas (dilçi, dilbilimçi), nəbаtаt­şü­nаs (bitkibilimçi), sənətşünаs (uzluqçu, uzluqbilimçi), şərqşünаs (doğubilimçi), təbiətşünаs (doğabilimçi), .....
پسوند "" : پسوندهایی که با پسوند کار فارسی ساخته شده است در بسیاری از موارد ریشه در زبان فارسی دارد و بعضاً هم کلمات ساخته شده مخصوصاً آزربایجان شمالی می باشد.
cinayətkar (câni), fədakarlıq (özveri), günahkar (suçlu), həvəskar (özəngən), inadkar (danqaz), peşəkar (uzman), sənətkar (uzlu), təcavüzkar (saldırqan), təşbbüskar (girişimci), təvazökar (alçaqkönüllü), xəyanətkar (satqın), xilaskar (qurtarıcı), …..
پسوند "-dar " : پسوند متقابل این پسوند بیگانه فارسی در زبان ترکی پسوند "-li " می باشد. 
cazibədar (çәkici), әlamətdar (bәlirgin bәlli), əlаqədаr (ilgili), әməkdar (әmәkçi), məhsuldar (verimli), minnətdar (könülborclu), səhimdar (), xəbərdarlıq (uyarı), ….
پسوند "-vari" (vâri) : پسوند متقابل این پسوند بیگانه فارسی در زبان ترکی پسوندهای "-imsi " و "-si " و "-imtil " می باشند. 
Buynuzvari (boynuzumsu), qalxanvari (qalxansı), silsiləvari (ardışıq), yüngülvari (yüngül), üzükvari (üzükümsü),….
پسوند "-keş " :
tərəfkeş (yanlı), zəhmətkеş (əməkçi), qayğıkeş (qayqılı), təəssübkeş (), …..
دیگر پسوندهای فارسی: در کلمات جدید ساخته شده در زبان ترکی آزربایجان شمالی متاسفانه بسیاری از پسوندهای بیگانه فارسی مثل “-xor”, “-deh,” “-gah”, “-pəz”, “-namə”, “-pərvər”, “-pərəst”, “-gər”, “-güzar”,  “-bəxş” , “-amiz”, “-avər” به عنوان کلمه مورد بهره برداری قرار گرقته در حالیکه تمام این پسوندهای دارای ترکیبات متعدد ترکی می باشند.  
aşpaz (aşçı), atəşpərəstlik (odatapan), cаdugərlik (büyücü), cavabdeh (sorumlu), cəngavər (alp), düzəngah (ova), әsraramiz (gizәmli), işgüzar, kargər (işçi), müftəxor (bələşçi), müraciətnamə (diləkçə), nəyşəxor (bağımlı), qənaətbəxş (inandırıcı), qonaqpərvər (qonaqsevər), tərəqqipərvər (ilərici), xaçpərəst (xaçlı)
به جای پسوند ترکی "-cıq " استفاده از پسوند بیگانه فارسی "-ça " : کلمه سازی در آزربایجان شمالی از پسوند فارسی ذکر شده به وفور استفاده شده است. (البته این پسوند در نظر بسیاری از اشخاص پسوند ترکی در نظر گرفته می شود،ولی بسیاری از صاحب نظران این پسوند را از ریشه فارسی می دانند). در حالیکه بر فرض بیگانه بودن این پسند پسوند متقابل ترکی "-cıq " باید بکار برده شود. 
kitаbçа (kitabcıq)
ترکیبات هیبریدی فارسی-عربی-ترکی: در بعضی از موارد در کلمه سازی زبان ترکی آزربایجان شمالی از کلمات فارسی-عربی-ترکی بهره برده شده است. برای مثال:
کلمه " həmrəylik " که از ترکیب " həm" فارسی+" rəy" عربی + پسوند " -lik" ترکی ساخته شده است. کلمه متقابل ترکی این واژه کلمه " dayanışma " می باشد.
کلمه " hərtərəfli " که از ترکیب " hər " فارسی+" tərəf " عربی+" li " ترکی ساخته شده است. کلمه متقابل این واژه در زبان ترکی کلمه " çoxyönlü " می باشد.
کلمه" vətənpərvərlik " که از ترکیب " vətən " عربی+" pərvər "فارسی+"-lik " ترکی ساخته شده است. کلمه متقابل این لغت بیگانه کلمه " yurdsevər " می باشد.
کلمه " digər tərəfdən " که از ترکیب " digər " فارسی+" tərəf " عربی+"-dən " ترکی ساخته شده است. کلمه متقابل این ترکیب بیگانه در زبان ترکی کلمه " ötə yandan " می باشد.   
Digərtərəfdən (ötə yandan), həmrəylik (dayanışma), hərtərəfli (çoxyönlü), radioqəbuledici (alıcı), vətən­pər­vər­lik (yurdsevərlik), özünəməxsus (özgün)
استفاده کلمات فارسی-روسی برای لغتنامه ها: در لغت نامه های امروزی آزربایجان شمالی اساس لغت نامه های بر مبنای کلمات روسی-فارسی بنا نهاده شده است.  برای مثال:
ılxı (heyvan) adlarından (“aslan” yerinə “şer”, “qaflan” yerinə “pələng”, “bars” yerinə “bəbir”, “doğan” yerinə “şahin”), boyalardan (“qonur” yerinə “qəhvəyi”, “ipgil” yerinə “bənövşəyi”, “al” yerinə “çəhrayı”), günlük yaşamda ən çox işlədilən kəlimələrə dək (“evet” yerinə Farsca “bəli”, “Tanrı qorusun” yerinə “xudahafiz”), 
که بیشتر کلمات فارسی-عربی و مقداری کلمات روسی می باشند.
نامهای ماهها، روزهای هفته، اسامی برج ها: در منطقه و میان ملت مان اسامی تقویمی ترکی مختلف وجود دارد. متاسفانه در آزربایجان شمالی اهمیتی به نامهای تقویمی داده نشده است. این نامهای بیشتر مربوط به اسامی تاریخی روسی-مسیحی می باشد. در آزربایجان شمالی استفاده از تقویم روسی - مسیحی یک نوع مدرنیسم، برتریت، گلوبالیزاسیون و ... شمرده می شود. نامهای روزهای هفتگی استفاده شده در آزربایجان شمالی اسامی روسی بوده و چندین کلمه فارسی- عربی نیز کاربرد دارد. این تقویم از هر نوع هویت ، تاریخ، فرهنگ وملی،  ... ملت ترک ، آزربایجان تهی می باشد. بی شک تقویم استفاده شده در آزربایجان شمالی نمی تواند الگویی برای ملت ترک ساکن ایران باشد و همانند تقویم زرتشتی – فارسی با هر گونه هویت، تاریخ، فرهنگ، ملی و ... ملت ترک بیگانه می باشد. 
در زیر اسامی ترکی روزهای هفته، برج ها، اسامی دوازده گانه حیوانی، تقویم ترکی پیشنهادی برای ملت ترک ساکن ایران که بر مبنای هویت، تاریخ، فرهنگ، ملی و ... ملت ترک بنها نهاده شده است تشریح شده است. و همین طور اسامی استفاده شده در آزربایجان شمالی
روزهای هفته:
Başgün) bazaar ertəsi), Tozgün) çərşənbə axşamı), Odgün) çərşənbə), Ortagün) cümə axşamı), Yeygün) cümə),  Elgün) şənbə), Aragün ) bazar)
اسامی ماهها:
Ocaq) yanvar(, Boz) fevral), Yelin) mart), Qıraçan) aprel), Köç) may), Çiçək) iyun), Oraq) iyul), Biçin) avqust), Sıxman) sentiyabr), Əkim) oktiyabr), Ulusoyuq) noyabr), Aralıq) dekabr)
اسامی فصل ها:
Yay (Bahar, İlkbahar), Yaz, Güz (Payız, Sonbahar), Qış
اسامی برجها (اسامی داخل پرانتز کلمات متقابل عربی، فارسی و لاتین می باشند) :
Qoç (ariesحمل، بره، ), Boğa (taurusثور، گاو، ), İkizlər (geminiجوزا، دوپيكر، ), Yengeç (cancerسرطان، خرچنگ، ), Aslan (leoاسد، شير، ), Başaq (virgioسنبله، خوشه، ), Ülgü (libraميزان، ترازو، ), Çayan (scorpioعقرب، كژدم، ), Oxçu (saggitariusقوس، كمان، ), Oğlaq (capricorn جدي، بزغاله،), Qova (aquariusدلو، دول، ), Balıq (piscesحوت، ماهي، )  
تقویم دوزاده گانه ترکی (اسامی داخل پرانتز اسامی فارسی و انگلیسی می باشند) :
Sıçan (ratموش ), Sığır (oxگاونر ), Bars (يوزپلنگ tiger), Dovşan (خرگوش rabbit), Kəltə (مارمولك dragon), İlan (snakeمار ), Yunt (horseاسب ), Qoyun (ramگوسفند ), Piçin (monkeyميمون ), Toyuq ( مرغ خانگي rooster), İt (dogسگ ), Donuz (pigخوك ).
اسامی عیدها (بایراملار): اسامی عیدهای آزربایجان شمالی بیشتر اسامی فارسی- عربی می باشند. این مشکل در آزربایجان جنوبی هم قابل لمس می باشد. در عین حال حتماً باید اسامی عیدها تماماً ترکی و بر اساس علم زبان شناسی ترکی باشند. بالفرض مثال اگر نامهای عیدها در زبان ترکی ترکیمان موجود نباشد باید اسامی جدید ترکی مطابق با دستور زبان ترکی ساخته شوند. 
Ərgənəqon Bayramı (Novruz Bayramı), Adaq Bayramı (Qurban Bayramı), Odgünü Sürü (Çərşənbəsuri), Orucluq Bayramı (Fitr Bayramı), Gəzi Günü (Sizdəhbedər), Qırxca (Çillə), Dayanışma Günü (Həmrəylik Günü).....
سیستم موجود نامهای غیر ملی: عموماً اسامی فامیلی هر یک از ملتها بر طبق زبان ملی، علم ملی، تاریخ، فرهنگ، سیاست، روانشناسی، روحیه و ...می باشد. نامهای فامیلی ملت ترک نیز باید بر اساس عشق و احترام به زبان و هویت خویش بنا نهاده شوند. این مهم در بین ملت ترک نهادینه شده و اسامی فامیلی ترکی بر اساس نوع  و محل زندگی، اعتقاد، رسوم ملی، تاریخ، فرهنگ، و ...می باشند. متاسفانه در 200 سال گذشته بر پایه مسائل غیر طبیعی داشته های هویت و ... ترکی را گم و فراموش کرده است. نامهای فامیلی استفاده شده در آزربایجان شمالی اکثراً تهی از هویت ملی، زبان ترکی ، تاریخ، فرهنگ، و ...می باشند. 
اسامی فامیلی امروزه استفاده شده در آزربایجان شمالی بیشتر با پسوندها "–ov " و "-ev " روسی و پسوند "-zadə " فارسی می باشند. برای مثال:
Əliyev, Mərdanov, Əlizadə
اکثر نامها تهی از ریشه ترکی بوده و حتی بعضی نامها متاسفانه پان ایرانیسمی اند مثل: 
Daryuş, Pərviz, Zərdüşt, Səyavuş...
و  در مقاطع آخر روسی شده اند.
این اسامی فامیلی بی شک نمی توانند الگویی برای ملت ترک آزربایجان جنوبی و ایران باشند و باید اسامی ترکی فامیلی انتخاب شده در بین ملت ترک ساکن ایران تطابق با مفاهیمی ذکر شده در بالا را داشته باشند.
لغت نامه:
Abece: Əlifba
Ad tamlaması: İzâfi tərkib
Alan: Sâhə
Arasıra: Bə’zən
Aşal: Rütbə
Axın: Hucum
Ayırac: Parantez
Ayrıq: Fərqli
Azı: Ya da, vəya, yâxud
Bağılsız: Müstəqil
Bağılsızlıq: İstiqlal
Bayrı: Arxayik
Belin: Təhlükə
Bətik: Mətin
Biçik: Hərf
Biçim: Şəkil, form
Bilə: Hətta
Biləşik: Mürəkkəb
Budunbilim: Folķlor
Budunc: Cumhuriyət, Respubliķa
Bügüş: Fəlsəfə
Bundalı: Sekular
Çağdaş: Muâsir
Çınbilimi: Huquq
Çoxul: Cəm
Çoxunluq: Əksəriyyət
Degi: Kəlimə
Denətim: Ķontrol
Denəyim: Təcrübə
Dənli: Qədər
Dilbilgisi: Qıramer, qıramatika
Dirgili: Canlı
Dönəncə: Mevsim
Dura: Nüqtə
Düyüm: Üqdə
Düzgə: Sistem
Əkinc: Kültür
Eldəm: Lâyik
Elik etmək: İstila etmək
Elik: İstila
Ərklət: Dövlət
Eyləm: Fe’l, aksiya
Eyləmlik: Məsdər
Gəniz: Nazal, burundan
Gərəksinim: Ehtiyac
Ginələmək: Təkrar etmək
Görklülük: Estetizm
Görksöz: Ədəbiyat
Görksüz: Çirkin
Görkül: Ədəbi
Gücəm: Zülüm
İdi: Heç
İlkəl: İbtidâyi, bədəvi
Ilxı: Heyvan
İm: İşârət
İrim: Diqqət
İrimləşdirmək: Dəqiqləşdirmək
İtəkləmək: Təhmil etmək
İtəm: Zərər
İzlənc: Pıroqram
Kəsinliklə: Mütləqən
Kəsmə: Apastrof
Kip: Qalıb
Kökləşik: Ķılasik
Ölçüt: Me’yar
Örnəyin: Misal üçün
Ötək: Târix
Oynam: Rol
Oysa: Halbuki
Özgü: Xas, məxsus
Özgün: Əsil
Qalıt: Miras
Qanıt: Subut
Qarma: Hibrid
Qarmaşa: Ķompleķs
Qolay: âsân
Quraşdırım: Teķnoloji
Salıq: Xəbər
Sanır: Burc
Sayrılıq: Xəstəlik
Səsbilimi: Fonetik
Sömürgəçilik: Ķoloniyalism, iste’mar
Söyləncə: Mif, usturə
Soysop: Sülâlə
Tabası: Rəğmən
Tablamaq: Qəbul etmək
Tasarı: Tərh, Pılan
Taxma ad: Ləqəb
Tayın: Eyni
Tayınca: Eynən
Təkil: Müfrəd
Təməl: Əsas
Tərkcə: Sür’ətli
Tikəl: Qismi
Topar: Dəstə, Qurup
Tuğralı: Rəsmi
Ucqaroba: Diyaspora
Uçra: Çünkü
Ülgü: Örnək, model
Ürkən: Həmişə, hər zaman
Uyqarlıq: Mədəniyət
Uyqunluq
Uyum: Harmoni
Üzərində: Haqqında
Uzluq: Sənət
Varsıl: Zəngin
Vurqun: Heyran
Xaqan: Şah
Yalın: Sâdə
Yapmaca: Sün’i
Yarar: Fayda
Yazım: Ortoqrafi
Yeddicə: Həftə
Yekə: Süper, meqa, hayper
Yenicil: Modern
Yenidegi: Neolojism
Yerində: Haqlı
Yetirim: Təbliğ, Pıropaqanda
Yim: Təqvim
Yiyə: Sâhib
Yönətgi: Siyasət
Yoxsul: Fəqir
Yoxsun: Məhrum
محقق نوشته آقای مئهران باهارلو
مترجم: اومود اورمولو