مئهران باهارلی
چهارشنبه سوري، اودگون سورو،Odgün Sürü : آخرين چهارشنبه قبل از ٢١ مارس- يئلين آي. كلمه "سور" كه با كلمات سورسات-سويورسات، سويورقا-سيورغ، سويورگه (ضيافت)، سورچو (مهماندار) و ... همريشه است، كلمه اي تركي-مغولي به معني جشن است. اين كلمه تركي ربطي به كلمه سور در زبان پهلوي و يا سرخ در زبان فارسي ندارد. كلمه تركي سور، در تركيبات زير وارد زبان فارسي شده است: سورچراني، سور دادن، ختنه سوران و .... .
خود مراسم چهارشنبه سوري نيز آنگونه كه امروز در ميان فارسان رايج است، قطعيا ربطي به زرتشتيگري، فارسيان، ايرانيت و آريائي گري نداشته، كلا داراي منشاء عربي است. چهارشنبه سوري در اساس مربوط به قيام اعراب شيعي و مختار در خونخواهي امام حسين در عراق ميباشد كه توسط مهاجرين عرب به خراسان منتقل شده است. چنانچه اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. در كوه هاي هندوكش يعني جايي كه آرياييان (در معني زبانشناسانه، يعني گروههاي متكلم به يكي از زبانها و لهجه هاي هند و ايراني) به گمان پان ايرانيستها اصيل زندگي مي كنند، كسي چهارشنبه سوري را نمي شناسد. بر عكس، اين گروهها همه آنرا كاملا بيگانه تلقي مي كنند. اين واقعيت به اين معناست كه اين آيين، هندي و اروپايي نيست. علاوه بر آن در زبان و فرهنگ گاهشماري اقوام ايرانيك قديم از روزهاي هفته خبري نبود. تقسيم ماه به هفته و روزهاي هفته اقتباس از تقويمهاي عربي است كه آنها نيز از تقويم عبري اتخاذ كردهاند. بنابراين در ميان ايرانيكها، چهارشنبه اي نبود كه براي آن سوري گرفته شود. همچنين بسياري از سنن در ارتباط با آتش و فلسفه چهارشنبه سوري، صد درصد بر خلاف اصول و باورهاي زرتشتی است.
بر افروختن آتشها در اين روز براي جشن گرفتن پيروزي مختار بر قاتل امام حسين و همدستان وي در كوفه و انتخاب روز چهارشنبه به سبب نحس شمرده شدن اين روز در باورهاي خرافي عرب بوده است. اعراب شب چهارشنبه پايان سال را با "سور" (جشن) به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيده اند تا نحسي چنين شب و روزي را بر كنار كنند. برخي از عناصر اين مراسم التقاطي نيز مانند اسم آن (كلمه تركي سور و نحو تركي تركيب چهارشنبه سورو) و فراهم آوردن آجيل متاثر از فرهنگ توركي است (آجيل خود كلمه اي تركي است). نكته ديگر آن كه فلسفه مراسم چهارشنبه سوري در ميان دو ملت ترك و فارس نيز از اساس متفاوت است. در فرهنگ تركي و آزربايجان، چهارشنبه سوري تنها يكي از روزهاي سيستم چهارشنبه ها (سو، اود، يئل، تورپاق) مي باشد. مراسم و سيستم چهارشنبه ها مختص آزربايجان است.
نوروز، ارگهنه قون، Ərgənə Qon: ٢١ يئلين-مارس (اول فروردين). به توركي ارگهنه Ərgənə = آريقينا Arıqına به معني معدن و يا كوهپايه، قون Qon به معني محل سكونت است. در ميتولوژي تورك، ارگهنه قون موطن اوليه توركان جهان است و عيد نوروز روز خروج توركان از ارگهنه قون به راهنمائي بوزقورد است. معادل ارگهنه قون در اساطير مجاري "اؤرئك هون Örek Hun" به معني وطن باستاني است.
هر چند آئينهاي نوروزي مراسمي فراملي و جهاني اند، با آنهمه عيد نوروز آنگونه كه امروز در ميان ملل ساكن در ايران و از جمله فارسها مرسوم است، ريشه در عيد "نيسسانو Nissanu" بين النهريني-سومري (در عراق كنوني) و سنن و گاهشماريهاي بابل-آكادي- آسوري- ايلامي داشته و ربطي به قوم فارس، زرتشتيگري، ايرانيت و آريائيان ندارد. نوروز در فرهنگهاي منطقه و از جمله در ميان اقوام سامي از كهنترين زمانها شناخته شده بود و بسياري از جوامع عرب دوره جاهليت آن را جشن ميگرفتند. چنانچه الوسي در بلوغ الارب نوروز و مهرگان را دو عيد مردم مدينه پيش از ظهور اسلام معرفي ميكند. اما در كتاب اوستا و ديگر متون كهن اقوام ايراني كوچكترين اشاره اي به عيد نوروز و آئينهاي نوروزي نشده است. از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشي و اشكانيان نيز اطلاعاتي در دست نيست. بر عكس، كهنترين نشانه اي كه از نوروز به جاي مانده، متعلق است به نخستين خاندان سلطنتي "اور" كه در خاورميانه باستان و عراق فعلي زندگي مي كردند. در اين قديمي ترين نوروز، بنا بر آييني كه ازدواج مقدس محسوب مي شد، رابطه زناشويي ميان الهه آب و خداي باروري صورت مي گرفته است.
در تشكل هويت عيد نوروز آنگونه كه امروز در ايران شناخته مي شود تركان و آزربايجان سهم تعين كننده اي داشته اند. تثبيت نوروز در موقعيت كنوني آن ناشي از تدابير و زيجهاي امپراطوران و شاهزادگان تورك مانند جلال الدين ملكشاه سلجوقي، هلاكو، غازان خان، اولوغ بيگ، ... است. در روايتهاي زرتشتي نيز تشكل نوروز صراحتا با آزربايجان ارتباط داده شده است (ورود جمشيد به آزربايجان و سپس روز جلوس او بر تخت مرصع خود). علاوه بر تركيب نوروز كه بر نحو توركي است، برخي از سنن نوروز اين سنت التقاطي نيز مستقيما ايجاد شده در دربارهاي دولتهاي توركي مي باشند، مانند سنت هفت سين كه براي نخستين بار توسط درباريان دولت تركي آزربايجاني قاجار ايجاد شده است.
هفت سين: هرچند در خاورميانه از عهد بسيار کهن عدد هفت تقديس ميشده است، اما چيدن هفت سين، آنچنان كه امروز در ميان قوم فارس معمول است، رسمي كهن نيست. قديميترين اشاره موجود به رسم چيدن هفت سين در زبان فارسي، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دستنوشتهي فارسي منسوب به دوران امپراتوري تركي آزربايجاني صفوي است. حتي سياحان و مورخان سده ١٩ در گزارشهاي عيني خود از آيينهاي نوروز در ايران، به ندرت از وجود چنين رسمي در ميان قوم فارس ياد كردهاند. تنها هاينريش بروگش، كه در ١٨٦٠ در تهران پايتخت دولت تركي آزربايجاني قاجار حاضر بوده و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا ميكند كه در پايتخت اين دولت تركي و آزربايجاني- كه در آن هنگام اكثريت مطلق جمعيت آن ترك بوده است- مردم با كاشتن گلهايي با نامهاي آغاز شونده با حرف "س" در باغهايشان به پيشواز جشن نوروز ميروند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين. اين اشارات منفرد همه مربوط به تركان ساكن تهران و آزربايجانيان منسوب به دربار دولت تركي آزربايجاني قاجاري است. بدين ترتيب به نظر ميرسد كه سنت هفت سين تركي-دربار قاجاري در سدهي اخير و صرفا به سبب تبليغ و معرفي آن از سوي نهادهاي رسمي و رسانه هاي دولتي ايران، در ميان قوم فارس مرسوم و متداول شده است. چنانچه اين رسم هنوز بين تاجيک ها آنگونه که در ايران جا افتاده، رواج ندارد.
سيزده بدر، گزي گونو،Gəzi Günü : دوم ماه قيرآچان- آوريل (١٣ فروردين). مراسم روز سيزده بدر و نحوست عدد سيزده و ... ارتباطي با فارسيگري و ايرانيت نداشته، منشاء بين النهريني- سامي- عبراني - بابلي (از كشور عراق فعلي) و يوناني دارد. در کتابهای تاريخی و ادبی گذشته فارسي از قبيل التفهيم، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه که تمامی آيينهای نوروزی را با جزئيات شرح دادهاند، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشارهای در مورد آن نکردهاند. اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. و اما نحوست و شوم بودن عدد سيزده در فرهنگ نمادهاي تورات (سفر خروج باب ١١ و ١٢، روز سيزدهی فروردين ويا سيزدهم سال نو مصری، روز برخورد ستارهی دنبالهداری با زمين و فلاكتها و خرابيهاي متعاقب آن است)، مسيحيت (خيانت يکی از سيزده نفري كه بر سر سفره آخرين غذای حضرت عيسا و يا شام آخر بودهاند و موجب مصلوب شدن مسيح گرديد) و تاريخ يونان (كشته شدن فيليپ پدر اسكندر مقدوني به سبب نگذاشتن مجمسه سيزدهم در معبدي كه داراي مجسمه دوازده خداي ديگر بود) وجود داشته است.
شب يلدا، يلدا گئجهسي،Yəlda Gecəsi : ٢٢ آراليق-دسامبر (اول دي). يلدا كلمه اي سرياني –سامي است. مراسم شب يلدا آنگونه كه امروز در ميان فارسها و ديگر ملل ساكن در ايران مرسوم است ربطي به فارسيت و ايرانيت نداشته، كلا منشاء سامي-سرياني-آرامي (از سوريه فعلي)، مصر باستان و سپس روم دارد. برخي از عناصر متاخر اين سنت التقاطي مانند خوردن خربزه در شب يلدا منشاء توركي داشته از سنت توركي-چيني Hansıx رايج در ميان توركان باستاني اويغور گرفته شده است.
عيد فطر (رمضان)، اوروجلوق بايرامي،Orucluq Bayramı : عيدي اسلامي-عربي است.
عيد قربان، آداق بايرامي،Adaq Bayramı :عيدي اسلامي-عربي است.
برخي از كلمات مربوط به آئينها و اعياد مردمي خلق ترك و آزربايجان
آئين: تؤرهTörə
آداب: گؤرهنهكGörənək
جشن: شؤلهنŞölən ، تويToy ، دويونDüyün ، سورSür
جمعه: يئيگونYeygün
رسوم: گلهنهكGələnək
شادماني: شنليكŞənlik
عيد: بايرامBayram
مراسم: تؤرهنTörən
مهماني: قوناقليقQonaqlıq
چله: قيرخجاQırxca
چله بزرگ: بؤيوك قيرخجاBöyük Qırxca
چله كوچك: كيچيك قيرخجاKiçik Qırxca
نيمه اول (٢٠ روز اول) چله كوچك: بالا قيرخجا Bala Qırxca
نيمه دوم (٢٠ روز دوم) چله كوچك: بوز قيرخجا Boz Qırxca
چهارشنبه سوري، اودگون سورو،Odgün Sürü : آخرين چهارشنبه قبل از ٢١ مارس- يئلين آي. كلمه "سور" كه با كلمات سورسات-سويورسات، سويورقا-سيورغ، سويورگه (ضيافت)، سورچو (مهماندار) و ... همريشه است، كلمه اي تركي-مغولي به معني جشن است. اين كلمه تركي ربطي به كلمه سور در زبان پهلوي و يا سرخ در زبان فارسي ندارد. كلمه تركي سور، در تركيبات زير وارد زبان فارسي شده است: سورچراني، سور دادن، ختنه سوران و .... .
خود مراسم چهارشنبه سوري نيز آنگونه كه امروز در ميان فارسان رايج است، قطعيا ربطي به زرتشتيگري، فارسيان، ايرانيت و آريائي گري نداشته، كلا داراي منشاء عربي است. چهارشنبه سوري در اساس مربوط به قيام اعراب شيعي و مختار در خونخواهي امام حسين در عراق ميباشد كه توسط مهاجرين عرب به خراسان منتقل شده است. چنانچه اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. در كوه هاي هندوكش يعني جايي كه آرياييان (در معني زبانشناسانه، يعني گروههاي متكلم به يكي از زبانها و لهجه هاي هند و ايراني) به گمان پان ايرانيستها اصيل زندگي مي كنند، كسي چهارشنبه سوري را نمي شناسد. بر عكس، اين گروهها همه آنرا كاملا بيگانه تلقي مي كنند. اين واقعيت به اين معناست كه اين آيين، هندي و اروپايي نيست. علاوه بر آن در زبان و فرهنگ گاهشماري اقوام ايرانيك قديم از روزهاي هفته خبري نبود. تقسيم ماه به هفته و روزهاي هفته اقتباس از تقويمهاي عربي است كه آنها نيز از تقويم عبري اتخاذ كردهاند. بنابراين در ميان ايرانيكها، چهارشنبه اي نبود كه براي آن سوري گرفته شود. همچنين بسياري از سنن در ارتباط با آتش و فلسفه چهارشنبه سوري، صد درصد بر خلاف اصول و باورهاي زرتشتی است.
بر افروختن آتشها در اين روز براي جشن گرفتن پيروزي مختار بر قاتل امام حسين و همدستان وي در كوفه و انتخاب روز چهارشنبه به سبب نحس شمرده شدن اين روز در باورهاي خرافي عرب بوده است. اعراب شب چهارشنبه پايان سال را با "سور" (جشن) به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيده اند تا نحسي چنين شب و روزي را بر كنار كنند. برخي از عناصر اين مراسم التقاطي نيز مانند اسم آن (كلمه تركي سور و نحو تركي تركيب چهارشنبه سورو) و فراهم آوردن آجيل متاثر از فرهنگ توركي است (آجيل خود كلمه اي تركي است). نكته ديگر آن كه فلسفه مراسم چهارشنبه سوري در ميان دو ملت ترك و فارس نيز از اساس متفاوت است. در فرهنگ تركي و آزربايجان، چهارشنبه سوري تنها يكي از روزهاي سيستم چهارشنبه ها (سو، اود، يئل، تورپاق) مي باشد. مراسم و سيستم چهارشنبه ها مختص آزربايجان است.
نوروز، ارگهنه قون، Ərgənə Qon: ٢١ يئلين-مارس (اول فروردين). به توركي ارگهنه Ərgənə = آريقينا Arıqına به معني معدن و يا كوهپايه، قون Qon به معني محل سكونت است. در ميتولوژي تورك، ارگهنه قون موطن اوليه توركان جهان است و عيد نوروز روز خروج توركان از ارگهنه قون به راهنمائي بوزقورد است. معادل ارگهنه قون در اساطير مجاري "اؤرئك هون Örek Hun" به معني وطن باستاني است.
هر چند آئينهاي نوروزي مراسمي فراملي و جهاني اند، با آنهمه عيد نوروز آنگونه كه امروز در ميان ملل ساكن در ايران و از جمله فارسها مرسوم است، ريشه در عيد "نيسسانو Nissanu" بين النهريني-سومري (در عراق كنوني) و سنن و گاهشماريهاي بابل-آكادي- آسوري- ايلامي داشته و ربطي به قوم فارس، زرتشتيگري، ايرانيت و آريائيان ندارد. نوروز در فرهنگهاي منطقه و از جمله در ميان اقوام سامي از كهنترين زمانها شناخته شده بود و بسياري از جوامع عرب دوره جاهليت آن را جشن ميگرفتند. چنانچه الوسي در بلوغ الارب نوروز و مهرگان را دو عيد مردم مدينه پيش از ظهور اسلام معرفي ميكند. اما در كتاب اوستا و ديگر متون كهن اقوام ايراني كوچكترين اشاره اي به عيد نوروز و آئينهاي نوروزي نشده است. از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشي و اشكانيان نيز اطلاعاتي در دست نيست. بر عكس، كهنترين نشانه اي كه از نوروز به جاي مانده، متعلق است به نخستين خاندان سلطنتي "اور" كه در خاورميانه باستان و عراق فعلي زندگي مي كردند. در اين قديمي ترين نوروز، بنا بر آييني كه ازدواج مقدس محسوب مي شد، رابطه زناشويي ميان الهه آب و خداي باروري صورت مي گرفته است.
در تشكل هويت عيد نوروز آنگونه كه امروز در ايران شناخته مي شود تركان و آزربايجان سهم تعين كننده اي داشته اند. تثبيت نوروز در موقعيت كنوني آن ناشي از تدابير و زيجهاي امپراطوران و شاهزادگان تورك مانند جلال الدين ملكشاه سلجوقي، هلاكو، غازان خان، اولوغ بيگ، ... است. در روايتهاي زرتشتي نيز تشكل نوروز صراحتا با آزربايجان ارتباط داده شده است (ورود جمشيد به آزربايجان و سپس روز جلوس او بر تخت مرصع خود). علاوه بر تركيب نوروز كه بر نحو توركي است، برخي از سنن نوروز اين سنت التقاطي نيز مستقيما ايجاد شده در دربارهاي دولتهاي توركي مي باشند، مانند سنت هفت سين كه براي نخستين بار توسط درباريان دولت تركي آزربايجاني قاجار ايجاد شده است.
هفت سين: هرچند در خاورميانه از عهد بسيار کهن عدد هفت تقديس ميشده است، اما چيدن هفت سين، آنچنان كه امروز در ميان قوم فارس معمول است، رسمي كهن نيست. قديميترين اشاره موجود به رسم چيدن هفت سين در زبان فارسي، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دستنوشتهي فارسي منسوب به دوران امپراتوري تركي آزربايجاني صفوي است. حتي سياحان و مورخان سده ١٩ در گزارشهاي عيني خود از آيينهاي نوروز در ايران، به ندرت از وجود چنين رسمي در ميان قوم فارس ياد كردهاند. تنها هاينريش بروگش، كه در ١٨٦٠ در تهران پايتخت دولت تركي آزربايجاني قاجار حاضر بوده و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا ميكند كه در پايتخت اين دولت تركي و آزربايجاني- كه در آن هنگام اكثريت مطلق جمعيت آن ترك بوده است- مردم با كاشتن گلهايي با نامهاي آغاز شونده با حرف "س" در باغهايشان به پيشواز جشن نوروز ميروند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين. اين اشارات منفرد همه مربوط به تركان ساكن تهران و آزربايجانيان منسوب به دربار دولت تركي آزربايجاني قاجاري است. بدين ترتيب به نظر ميرسد كه سنت هفت سين تركي-دربار قاجاري در سدهي اخير و صرفا به سبب تبليغ و معرفي آن از سوي نهادهاي رسمي و رسانه هاي دولتي ايران، در ميان قوم فارس مرسوم و متداول شده است. چنانچه اين رسم هنوز بين تاجيک ها آنگونه که در ايران جا افتاده، رواج ندارد.
سيزده بدر، گزي گونو،Gəzi Günü : دوم ماه قيرآچان- آوريل (١٣ فروردين). مراسم روز سيزده بدر و نحوست عدد سيزده و ... ارتباطي با فارسيگري و ايرانيت نداشته، منشاء بين النهريني- سامي- عبراني - بابلي (از كشور عراق فعلي) و يوناني دارد. در کتابهای تاريخی و ادبی گذشته فارسي از قبيل التفهيم، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه که تمامی آيينهای نوروزی را با جزئيات شرح دادهاند، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشارهای در مورد آن نکردهاند. اين سنت در ميان تاجيكها نيز ناشناخته است. و اما نحوست و شوم بودن عدد سيزده در فرهنگ نمادهاي تورات (سفر خروج باب ١١ و ١٢، روز سيزدهی فروردين ويا سيزدهم سال نو مصری، روز برخورد ستارهی دنبالهداری با زمين و فلاكتها و خرابيهاي متعاقب آن است)، مسيحيت (خيانت يکی از سيزده نفري كه بر سر سفره آخرين غذای حضرت عيسا و يا شام آخر بودهاند و موجب مصلوب شدن مسيح گرديد) و تاريخ يونان (كشته شدن فيليپ پدر اسكندر مقدوني به سبب نگذاشتن مجمسه سيزدهم در معبدي كه داراي مجسمه دوازده خداي ديگر بود) وجود داشته است.
شب يلدا، يلدا گئجهسي،Yəlda Gecəsi : ٢٢ آراليق-دسامبر (اول دي). يلدا كلمه اي سرياني –سامي است. مراسم شب يلدا آنگونه كه امروز در ميان فارسها و ديگر ملل ساكن در ايران مرسوم است ربطي به فارسيت و ايرانيت نداشته، كلا منشاء سامي-سرياني-آرامي (از سوريه فعلي)، مصر باستان و سپس روم دارد. برخي از عناصر متاخر اين سنت التقاطي مانند خوردن خربزه در شب يلدا منشاء توركي داشته از سنت توركي-چيني Hansıx رايج در ميان توركان باستاني اويغور گرفته شده است.
عيد فطر (رمضان)، اوروجلوق بايرامي،Orucluq Bayramı : عيدي اسلامي-عربي است.
عيد قربان، آداق بايرامي،Adaq Bayramı :عيدي اسلامي-عربي است.
برخي از كلمات مربوط به آئينها و اعياد مردمي خلق ترك و آزربايجان
آئين: تؤرهTörə
آداب: گؤرهنهكGörənək
جشن: شؤلهنŞölən ، تويToy ، دويونDüyün ، سورSür
جمعه: يئيگونYeygün
رسوم: گلهنهكGələnək
شادماني: شنليكŞənlik
عيد: بايرامBayram
مراسم: تؤرهنTörən
مهماني: قوناقليقQonaqlıq
چله: قيرخجاQırxca
چله بزرگ: بؤيوك قيرخجاBöyük Qırxca
چله كوچك: كيچيك قيرخجاKiçik Qırxca
نيمه اول (٢٠ روز اول) چله كوچك: بالا قيرخجا Bala Qırxca
نيمه دوم (٢٠ روز دوم) چله كوچك: بوز قيرخجا Boz Qırxca
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر