۹/۱۹/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش پنجم

اومود اورمولو
در کنار نویسندگان و زبان‌شناسان، بعضی از شاعران نیز زبانی که تا سال 1937 به زبان ترکی مشهود بود را "زبان آزربایجانی" نام می نهند و برایش شعرها می سرایند. از مهمترین شاعران پیرو این خط فکری می‌توان شاعر شناخته شده صمد وورغون را نام برد، وی در جائی می‌نویسد: "زبان ترکی ساخته و پرداخته پان‌ترکیست و نشئت گرفته از فارس و عرب‌گرائی هست که توسط اشخاصی به مانند علی.حسین‌زاده به ادبیاتمان وارد شده و امروز با زبان آزربایجانی می توان خود را از بیماری عثمانی‌گرائی رها ساخت". در حالیکه زبان جدید آزربایجانی خود دچار انواع بیماری‌های زبان‌شناسانه متعدد بود صمد وورغون از برگزیدن این زبان جدید به عنوان پیروزی یاد می کرد و در جائی می‌نویسد: "ما امروز مفتخریم که زبان آزربایجانی با پروسه توسعه طبیعی‌اش به شکل استاندارد فرمالیزه شده و با همراهی زبان برادر بزرگتر یعنی زبان روسی هر روز بر غنای زبان آزربایجانی افزوده می‌شود"، بدین صورت می باشد که زبان آزربایجانی از زاویه دید مشخص و کوته فکرانه‌ای رها شده و به مسئله اتفاق نظر بین بسیاری از انسان‌ها عمل می کند.
همانطور که از نظرات صمد وورغون به خوبی مشاهده می‌گردد، روسیزه شدن و طرد زبان ترکی  و قبول زبان آزربایجانی مصادف با افزایش غناء زبان آزربایجانی بیان می‌شود. طبیعتاً این تفکر نشئت گرفته از تمایلاتی هست که فرهنگ غالب استعمارگر بر فرهنگ مغلوب تاثیر گذاشته به طوریکه اشخاصی به مانند صمد وورغون که تا قبل از سال 1937 از زبان ترکی، ادبیات ترکی، شعر ترکی . ... سخن می گفت به یکباره از طرد زبان ترکی و رسمیت یافتن زبان آزربایجانی سخن گفته‌اند. ایدئولوگ‌های روس با پروژه "خلق جدید" و "زبان جدید" هدفی جز تمایز ترکان ساکن آزربایجان با برادران ترک ترکیه‌ای خود را هدف گذاری نموده بودند و اشخاصی به مانند صمد وورغون دانسته یا ندانسته در جهت خدمت به این ایدئولوژی قدم برداشته‌اند. صمد وورغون در نوشته‌هایش در این باره چنین می نویسد: "ما در تاریخ پیرو هیچ خلقی الخصوص عثمانی‌ها نبوده‌ایم، چون ملت آزربایجان ملتی خاص بوده و تاریخ مستقل خویش را دارد، نام ملت ما ملت آزربایجان می باشد. در اینجا مسئله پرنسیپ می باشد". همانطور که مشاهده گردید میکروملی‌گرائی که با نام "آزربایجانیسم یا آزربایجان‌گرائی" در تفکرات اشخاصی به مانند صمد وورغون قابل مشاهده هست تماما در تضاد با هویت ائتنیکی ترک، زبان ترکی و سد نمودن نزدیکی هر چه بیشتر ترکان منطقه استوار بوده به طوریکه در اغلب اوقات ایدئولوژی آزربایجانیسم در ترکی‌زدائی قوی سبقت را از دو رغیب دیرینه روس و فارس خود ربوده و سردمدار پرچم ترکی‌زدائی بوده.   
در پروسه‌های تاریخی مشخصی زبان ترکی در روسیه تزاری کتمان شده و زبان ترکی با نام زبان تاتاری پیوند زده شده در عین حال در اتحاد جماهیر شوروی در وهله اول بی‌اعتنائی به زبان ترکی صورت پذیرفته ولی در مرحله دوم با ایجاد زبان جدیدی به نام زبان آزربایجانی سعی در انکار و کتمان زبان ترکی با متد و شیوه‌ای نوین در پیش گرفتنه شده است. موضوع چاریزم سبب سمپاتی انسان‌هائی به مانند آ.ا. باکی خانف، م.ف. آخوندزاده، م.کاظیم و ... و کمک به ترویج زبان تاتاری گشته در عین حال به گسترش زبان نوظهور آزربایجانی و مقابله با زبان ترکی نیز انسان‌هائی به مانند صمد وورغون، ا.دمیرچی‌زاده و ... یاری فراوانی رسانده‌اند اینان برای جایگیری زبان جدید آزربایجانی و جایگزین نمودنش با زبان ترکی از آثار، قلم و موقعیت خود بهره‌مند گشته‌اند. در هر دو روند زبان ترکی مورد سیاست آسیمیلاسیون واقع شده و خلق ترک نیز مستمعره زبانی و فرهنگی زبان حاکم روس شده است. تغییر نام زبان ترکی به زبان آزربایجانی ضربه‌ای تنها به نام زبان ترکی وارد ننموده بلکه به اساس مدنیت و حافظه تاریخی انسان ترک ضربه‌ای مهلک و کارا را وارد ساخته است. در این پروسه نیز از ابزارهای تاریخ و ادبیات برای ریشه تراشی جهت مشروعیت بخشیدن به زبان جدید و ملت جدید استفاده گشته است. 
در دوره اتحاد جماهیر شوروی ایدئولوگ‌های روس در عین حالی که برای ایجاد زبان و ملتی جدید کوشش فراوانی نموده و از هر شیوه و متدی جهت تمایز قائل شدن با ترکان ترکیه‌ای بهره جسته اند در عین حال نیز با ترویج و تشویق اصطلاحات بیگانه روسی و اروپائی که وارد زبان ترکی کرده‌اند ضربه غیرقابل جبرانی را بر تن و ساختار زبان ترکی وارد ساخته‌اند، روس‌ها با تثبیت قوانین زبانی در آن دوره سبب ارتقاء زبان روسی به عنوان زبان دوم و زبان غیررسمی ترکان و دولتشان گشته‌اند. 
نوشته‌های مرتبط پیشین:

۸/۰۷/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش چهارم

اومود اورمولو
برای تغییر ماهیت زبان ترکی و ایجاد زبانی روسیزه شده ایدئولوگ‌های روس نه تنها نیاز به دست بردن به ساختار زبان ترکی و سیاست روسیزه کردن آن را مد نظر داشتند بلکه می‌باید نام زبان ترکی نیز در این راستا دچار تغییراتی می شد، در عین حال نیز موقعیت حقوقی زبان نیز می بایست دچار دگرگونی‌هائی می‌گردید. به همین سبب در تغییر قانون اساسی به سال 1936 در همین راستا دگرگونی‌هائی صورت پذیرفت و نکته قابل تامل اینکه در قانون اساسی جدید جمهوری سوسیالیستی شوروی در مورد زبان ملی و دولتی آزربایجان کوچکترین ماده‌ای گنجانده نشده و تنها به ذکر این نکته اکتفا نموده شد که می باید کلیه قوانین جمهوری سوسیالیستی آزربایجان به زبان‌های آزربایجان، روس و ارمنی منتشر گردد. این اولین قدم ایدئولوگ‌های روس برای ترکی‌زدائی و کتمان هویت ائتنیکی – زبانی ترک در اتحاد جمهوری شوروی بود، در این اثنا ایدئولوگ‌های روس خواستار عدم شکل گیری دولتی بر پایه هویت ائتنیکی – زبانی ترکی و افزایش شعور ملی ترک بودند و حتی به صورت مستقیم و بعضاً غیرمستقیم خواستار عدم استفاده و کاربرد نام "ترک" و "زبان ترکی" گردیده‌اند. 
در 14 مارس 1937 به سبب 14مین گردهمائی سوسیالیستی آزربایجان شوروی 2 ماده جدید در مورد زبان دولتی و پرچم جمهوری افزوده شد. در 151مین ماده اضافه شده به قانون اساسی در مورد زبان ملی چنین نوشته شد:
زبان دولتی جمهوری سوسیالیستی آزربایجان شوروی "زبان آزربایجانی" می باشد و در عین حال تمامی گروه‌های ائتنیکی و زبانی موجود در مرزهای جمهوری سوسیالیستی آزربایجان می توانند برای حفظ مدنیت و زبان خود از زیرساخت‌های حقوقی لازم برخوردار گردند.
در این روند برای اولین بار مفهوم "زبان آزربایجانی" موقعیتی سیاسی و قانونی می یابد در عین حال ایدئولوگ‌های روس با این قدم سبب زدون نام و مفهوم "زبان ترکی" از خاطر ترکان و ایجاد زبان جدیدی به نام "زبان آزربایجانی" را پایه‌ریزی می کنند. بدون کوچکترین تردیدی ایدئولوگ‌های روس برای به استعمار و استثمار کشیدن ترکان دست به ایجاد زبان جدید آزربایجانی و جایگزین نمودن آن بجای زبان ترکی نموده‌اند، برای تداوم استعمار جامعه ترک و مشروعیت بخشیدن به زبان و هویت جدید آزربایجانی نیز هر از چند گاهی از شاعران، نویسندگان، روشنفکران و ... دارای هویت ائتنیکی ترک‌ستیز نیز نهایت بهره را برده‌اند. 
ایدئولوگ‌های روس برای قبول زبان جدید آزربایجانی از سوی مردم ترک نیاز به فراهم نمودن زیرساخت‌های علمی و زبان‌شناسانه جدید نیز داشتند و بعضی از زبان‌شناسانی به مانند ا.م.دمیرچی‌زاده که سمپاتی نسبت به فرهنگ و زبان روس داشت برای اولین بار اثری به نام "آزربایجان ادبی دیل تاریخی خلاصله‌ری" را به سال 1938 نگاشت. در این اثر ریشه شناسی زبان ترکی بر مبنای سنگ نبشته‌های اورخون و یئنی‌سی تماماً خیالات گروه‌های پان ترکیست و تورکولوگ‌ها معرفی شده و سعی در ایجاد تاریخی برای زبان جدید آزربایجانی مبتنی بر زیر گروه و داشتن پیوند زبانی با زبان تاتار نمود، در این اثر پروسه ایجاد زبان آزربایجانی به صورت مستقل از دیگر زبان‌های ترکی مورد بررسی واقع گردید. وی در این اثر نیز به زعم خود نقدی بر نظریه‌های زبانی ف.آغازده، ب.چوبانزاده و ... می پردازد و با عدم رد این نظریات وی از دو گونه زبان در آزربایجان یاد می کند گونه‌ای که در عصر XI ایجاد شده و طی پروسه زمانی با ظهور و نابودی فرهنگ‌ها و زبان‌های ایغور و اورخون تماماً از بین رفته و زبان ترکی نابود گردیده است و گونه دوم نیز زبان آزربایجانی جدید می باشد را خاطرنشان می‌کند.
دمیرچی‌زاده برای ریشه‌تراشی کاملاً متفاوت برای زبان جدید آزربایجانی و مسقل از زبان ترکی ادعا می کند که زبان‌ها از ریشه‌ای بسیار متفاوت از هم می باشند و برخلاف نظریان پان ترکیست‌ها زبان ترکی نه از زبان مادر واحدی شکل گرفته بلکه زبان‌ها(الخصوص زبان ترکی) از شاخه‌های مختلفی به سمت ایجاد زبان واحدی در حرکت بوده‌اند. او در جائی می نویسد که اساس نظریات پان ترکیسم بر اساس زبان واحد مادر می باشد که عملاً این نیز نمی تواند صحیح باشد. او می نویسد که زبان آزربایجانی متفاوت از ریشه زبان عثمانی بوده و روند کاملاً متفاوتی را طی کرده است و زبانی کاملاً متفاوت می باشد. دمیرچی زاده با آوردن نظریات متعددی از لنین، مارکس – انگلس، استالین سعی در ریشه‌تراشی برای زبان جدید آزربایجانی را در پیش می‌گیرد و ادعا می کند که زبان جدیدی آزربایجانی متمایز از زبان ترکی بوده و در عصر 13 با پیوند زبان فارسی و عربی و زبانی محلی شکل گرفته است؛ البته وی نامی از زبان محلی و ویژگی‌هایش را بر زبان نمی آورد.
بر اساس سیاست‌های مستمعره سازی و سلطه طلبی روسی بود که کلمات ترکی به مانند سایاق، قولای، وارماق، دیشاری، کؤی، اکمک، یابانجی و ... که به وفور در مطبوعات سال‌های 1920 تا 1940 کاربرد داشت در سال‌های 1940 تا 1960 به عنوان کلمات بیگانه ترکی معرفی نموده شد حتی سیاست مستمعره سازی زبانی – فرهنگی در سال‌های 1950 تا 1953 به جائی رسیده بود که زبان‌شناسان داخلی سمپاتی روس و نویسندگان روس سخن از بایدی ترجمه کتاب "دده قورقود" و عدم وابستگی معنوی این کتاب با ترکان آزربایجان را به میان آورده بودند به نظر آنان کتاب دده قورقود به زبان ترکی نوشته شده و جزء عایدات معنوی ترک‌ها بوده است و کوچکترین ارتباطی با زبان آزربایجانی ندارد.  
بسیاری از زبان‌شناسان و محققین وقت ترک‌ستیز نیز برای زبان جدید آزربایجانی و تمایز هر چه بیشترش با زبان ترکی دست به تحریر کتب و مقالات متعددی نموده بودند که از جمله اشخاص یاد شده می‌توان به و.آسلان اوف اشاره کرد وی در کتابی می نویسد که: وجود لغات ترکی در زبان‌های آزربایجانی و زبان ترکی ناشی از ارتباط مابین این دو زبان طی پروسه‌های زمانی می‌باشد و به سبب توسعه و گسترش زبان آزربایجانی لغات دیگر مشابهی وارد زبان آزربایجانی شده بود در حالیکه همان لغات در زبان ترکی باقی مانده است. وی در سال 1937 مسئله وجود زبان ترکی در آزربایجان و ارتباط با زبان ترکی عثمانی را به زیر سوال می برد و با پیش برد نظریه‌های متعددی سعی در اثبات تمایز مابین زبان ترکی و زبان آزربایجانی از بعد ریشه ، گرامر ، لغات، ساختار و ...نموده اقدام به نشر آثار متعددی می کند که در اکثر آثارش از وجود دو زبان ترکی و زبان آزربایجانی متمایز از هم به وفور یاد می‌کند.

۷/۰۷/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش سوم

اومود اورمولو
در این دوره به علت وجود ملی گرائی ترک به بسیاری از شاعران، نویسندگان، متفکرین و ... که سمپاتی نسبت به بلوشویک‌ها داشته‌اند بسیار اهمیت داده شده است، از این طیف می توان به اشخاصی همچون س.م. افندی یو، ج.محمد قلی زاد، ه.ک. سانیلی، قانتمیر، ر.رضا، صمد وورغون و .. اشاره نمود. در آثار نویسندگان و شاعران یاد شده به خوبی می‌توان اروپائی شوندگی زبان ترکی بر اساس ساختار زبان روسی را مشاهده نمود؛  بسیاری از این اشخاص برای مقابله با نظریات زبانی ملی گرایان ترک که مبتنی بر استفاده از لغات قدیمی ترکی و ایجاد لغات جدید بر اساس ساختار زبان ترکی بودند اینان مدافع ویژگی‌های زبانی تفکر گروه "ملانصرالدین"ی بوده‌اند. مهمترین دلیل این گروه برای تمایل به "ملانصرالدین"چی‌ها مسائل قبل از اشغال 27 آوریل می باشد که در آن دوره نیز "ملانصرالدین"چی‌ها به وفور کاربرد زبان اروپائی را از طریق فرم روسی ترویج می نمودند، برای "ملانصرالدین"چی‌ها هدف نه ایجاد زبان ترکی مشترک بلکه کاربرد و ترویج زبانی مبتنی بر ویژگی‌های زبان روسی که دارای لغات متعدد اروپائی باشد مد نظر بود. 
البته این مسئله در حالی صورت پذیرفته که جلیل محمد قلی زاده یکی از مهمترین سیماهای مجله ملانصرالدین به سال 1920 – 1930 مقصد خود را از کاربرد زبان خاص در مجله نه ایجاد زبان ادبی بلکه زبان عمومی و عوام گونه‌ای که قابل فهم برای تمامی انسانها باشد بیان می کند، وی در جائی می‌نویسد: هدف ملانصرالدین نه احیاء زبان ادبی بلکه رساندن پیام‌مان به انسانها می باشد، فکر می کنم در مجله نیز تا حدودی به هدفمان رسیده‌ایم که شعار ما نه ایجاد زبان ادبی بلکه بیان مسائل و مشکلات جماعت به زبان ساده و قابل فهم بوده است. در این دوره سلطان مجید افندیو زبان ترکی را زبانی پر از لغات بیگانه فارسی و عربی شمرده و درعین حال از عدم کاربرد شیوه ترکی استانبولی سخن می گوید به نظر وی مهمترین عملی که می توان برای زبان ترکی انجام داد بازگشت به لغات قدیمی زبان ترکی می باشد، وی در جائی از سخنانش چنین می گوید: ما باید به گونه‌ای باشیم که آنگونه که می گوئیم بنویسیم و آنگونه که می نویسیم نیز بخوانیم. حتی وی در آن دوره نقدهائی نیز بر صمد وورغون به دلیل تفکرات وی در مورد زبان ترکی داشته است.
در این پروسه می توان دو نوع تفکر از مفهوم ملی شوندگی زبان ترکی را مشاهده نمود، گروهی که منظورشان از ملی شوندگی زبان ترکی اساس زبان گفتاری مردم کوچه و بازار ترک بوده و گروه دومی که منظورشان از ملی شوندگی تغییر ماهیت زبان ترکی به زبانی مرکب بر پایه ساختار زبان روسی و وجود متعدد کلمات بی‌شمار زبانهای اروپائی بوده است. با توجه به حوادث سالهای 1930 تا 1940 به خوبی می توان دید که زبان ترکی در مرحله اول از تاثیرات زبان‌های فارسی و عربی خود را رها ساخته و در مرحله دوم به شدت تحت تاثیر زبان روسی و کلمات اروپائی که بر اساس ساختار زبان روسی وارد زبان ترکی می شده‌اند قرار می گیرد، در حالیکه گروهی از روشنفکران و نویسندگان ترک بیرق ملانصرالدین را برای پیشبرد زبان ترکی علم کرده بودند و کاربرد شیوه ترکی استانبولی را به باد نقد می گرفتند در عین حال در مواجه با روسیزه کردن زبان ترکی و کاربرد افراطی لغات اروپائی سکوت می نمودند. در عین حال انسانهائی که نسبت به ترکی عثمانی سمپاتی داشتند بدون تردید زیانی به زبان ترکی وارد نمی ساختند ولی در عوض سمپاتی‌های روس‌ها سبب تغییر ماهیت زبان ترکی به زبانی بیمار گردیدند. 
همانطور که دیده می شود تا سال 1937 زمانیکه مفاهیم زبان ترکی، ملت ترک و ..از قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی آزربایجان شوروی لغو می گردد بسیاری از فعالین ملی گرا و حتی بعضی از سمپاتی‌های بلوشویک با کاربرد لغات بیگانه فارسی و عربی در زبان ترکی مخالفت می کنند ولی در عین حال طرفداران بین المللیزه کردن زبان ترکی در پروسه اول گرچه با هدف ملی شوندگی زبان ترکی بر اساس زبان کوچه بازاری قدمی برداشته‌اند ولی پس از نیمه‌های اول سالهای 1930 دقیقاً در مکانی عکس قرار گرفته و اینبار خواستار کاربرد لغات اروپائی با ساختار زبان روسی در زبان ترکی بوده‌اند. 
در پروسه تاریخی که با کشتار صدها روشنفکر ترک همراه بود متاسفانه طرفداران روسیزه کردن زبان ترکی گوی سبقت را از ملی گرایان ترک می ربایند و از آن پس به وفور با کاربرد لغات اروپائی بر پایه ساختار زبان روسی مواجهیم. این پروسه و خیانت تاریخی به ملت ترک و زبان ترکی سبب بی‌مهری بزرگ نسبت به زبان ترکی می گردد و ضربه جبران ناپذیری به 30 الی 35 سالی که زبان ترکی در پی بازگشت به خویش تن خویش بوده وارد می سازد در عین حال زبان برادر بزرگتر یعنی روس‌ها چه در الفبا و چه در لغات به سمت زبان ترکی سرازیر می گردد. میرزا بالا محمدزاده در اوایل سال 1930 می‌نویسد که ایدئولوگ‌های اتحاد جماهیر شوروی به سبب پیشبرد سیاست‌های زبانی بر پایه زبان و فرهنگ روس سبب ظهور زبانی به نام "بین‌المللی " مشتمل بر نیمه روس و نیمه ترک می گردند. این پروسه جزء اولین قدم‌های تغییر ماهیت زبان ترکی به مفاهیم "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" می باشد...ادامه دارد.

۶/۲۱/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش دوم

اومود اورمولو
بر اساس منابع و شواهد موجود گفتمان غالب در مورد زبان ترکی مابین دو گروه اول و دوم صورت پذیرفته، در دوره‌های اول گروه‌های بین المللیزه کردن زبان ترکی و گروه ملی گرایان ترک هر دو روند نسبتاً مشابهی را در مورد زبان ترکی در پیش گرفته‌اند و در پروسه زمانی مشخصی به علت تاثیرات مرکز بر پیرامون گروه غالب طیف بین المللیزه کردن زبان ترکی بوده و ملی گرایان ترک به حاشیه رانده شده‌اند.
از طرفداران بازگشت زبان ترکی به ساختار اصلی خود و کاربرد روزافزون لغات کلاسیک زبان ترکی می توان به ب.چوبان زاده، ف.آغازاده، ح.زینالی، ج.جبارلی، و.خلوفلو و .. اشاره نمود، اعضای این گروه به پیوند هر چه بیشتر زبان ترکی با زبان خلق تاکید داشته‌اند و به نظر اینان می بایست اکثر لغات بیگانه زبان‌های عربی و فارسی از زبان ترکی طرد شده و به جای این کلمات بیگانه از لغات قدیمی موجود در آثار کلاسیک زبان ترکی بهره‌مند گردد در صورت نیاز نیز خواستار کلمه‌سازی جدیدی بر مبنای ساختار زبان ترکی بوده‌اند. در اولین سمینار ترکولوژی که به سال 1926 در باکو برگزار گردیده بسیاری از ناشرین وقت و روزنامه نگاران از این گروه حمایت نموده بودند.
در همین دوره بسیاری از ملی گرایان ترک که خواستار کاربرد لغات قدیمی زبان ترکی و ایجاد کلمات جدید ترکی بر اساس ساختار زبان ترکی بوده‌اند نیز برای اثبات حقانیت ادعاهای خود مقالات و کتب متعددی را نیز نگاشته‌اند، در بسیاری از این مقالات نویسندگان سعی در اثبات تاریخچه زبان ترکی و پیوند این زبان با زبان ترکی قدیمی بوده است. برای مثال از شناخته‌شده‌‌ترین زبان شناسان این دوره می‌توان از بکیر چوبانزاده نام برد که وی کوشیده ریشه زبان ترکی را با وجود آثار سنگ نوشته‌های اورخون و یئنی سی یا کتاب‌های ارزشمند قوتادغو بیگ و دیوان لغات ترک تثبیت نماید. بر اساس نظریات وی زبان ترکی آزربایجانی در عصر XI از زبان و لهجه‌های قبچاق – اوغوز ببار آمده و بسیار بیشتر از زبان ترکی آناطولی تحت تاثیر شاخه ترکی شمال و شرق بوده، او در مقالات خود می نویسد که برای استانداردیزه کردن زبان ملی ترکی به سال 1920 الی 1930 سه جریان عمده وجود داشته است:
1- گروهی که زبان خلق را ارجح شمرده و اهمیت بسزائی برای آن قائل می شده‌اند مانند مجله ملانصرالدین و ...
2- گروه دومی که به زبان ادبی ترکی استانبولی اهمیت قائل می شده‌اند مانند حسین جاوید و ...
3- گروه سومی که با در نظر گرفتن زبان خلق و زبان ترکی کلاسیک سعی در اتخاذ شیوه‌ای میانه‌رو مابین دو گروه یاد شده را در پیش گرفته‌اند.
بر اساس نظریات دو گروه اول و دوم زبان ادبی در آزربایجان قادر به شکل گیری نبوده، به باور این گروه‌ها زبان خلق را نمی توان به سیستم زبان ادبی وارد ساخت و از دیگر سو به نظر آنان ترکی استانبولی نیز به قدر کفایت نمی توانسته جزئیات و ویژگهای زبان ترکی آزربایجانی را بیان و ایفا کند. بر این اساس تفکر غالب برای استفاده از لغات کلاسیک زبان ترکی و زنده نگه داشتن زبان خلق که گروهی میانه رو بوده‌اند صورت گرفته است.
در این دوره فرهاد آغازاده نیز به مانند بکیر چوبانزاده تصور می کرده که در زبان ترکی لغات و اصطلاحات بی شمار بیگانه‌ای وجود دارد که نمی توان تمامی این لغات را ترکی سازی نمود برای این کار وی استفاده و ترویج لغات قدیمی زبان ترکی را پیشنهاد می کند و در عین حال در صورت عدم وجود لغات مترادف در زبان ترکی قدیم به نظر وی می توان از لغات زبان‌ها و لهجه های زیر گروههای ترکی همچون جغتائی، آلتائی و .. بهره‌مند گردید. وی در مقالات خود می نویسد که "هزاران سال می باشد که لغات قدیمی ترکی طرد شده و به نوعی بیگانه شمرده شده‌اند خود این امر سبب فقر زبان ترکی گشته است". آغازاده در جائی دیگری از مقالاتش چنین می نویسد: در صورتیکه زبانی دارای متکلمین میلیونی باشد آیا می توان از مرگ زبان مذکور سخن گفت؟ طبیعتاً نه! می باید زبان ترکی را که امروز فقیر شده با استفاده از غنای لغات قدیمی ترکی بازسازی و جان دهی دوباره نمود.
از دیگر زبانشناسان این دوره حنیف زینالی در مقالاتش می نویسد: بسیاری از زبان شناسان زبان ترکی آزربایجانی را از گروه زبانی ترکی شاخه جنوبی می شمارند ولی به نظرم با تحقیقاتی که شاید در آینده روبرو شویم صحت این نظریه به زیر سوال برود، به نظرم زبان ترکی آزربایجانی پل ارتباطی تمامی لهجه های ترکی می باشد. به نظر وی زبان ترکی در دوره‌های متعددی با بی مهری گسترده‌ای از سوی ترک زبانان مواجه گردیده و حتی در مواقعی کار به جائی رسیده که بسیاری از انسانها علارغم داشتن زبان ترکی، زبان مادری خود را به سخره گرفته‌ و عمر خویش را جهت طرد زبان مادری خود و گرویدن به زبان بیگانه‌ی دیگر سپری نموده‌اند. 
در حیطه استانداردیزه کردن زبان ترکی بر اساس معیارها و ساختار زبان ترکی همچنین کاربرد لغات کلاسیک ترکی به سال 1930 دو اثر از سوی انستیتوی علمی و تحقیقاتی دولت آزربایجان به نام "آزربایجان تۆرک خالق شیوه‌لری لۆغتی" منتشر می گردد. اثر مذکور از سوی بکیر چوبانزاده، و.خلوفلو، ا.حق وئردیو و ن.ای.آشمیران تهیه و تدوین شده بود. محققین یاد شده در اثر خویش می‌نویسند که زبان ترکی آزربایجانی بسیار کهنتراز زبان ترکی عثمانی بوده و در اثر گرانبهای محمود کاشغری که در عصر XI نگاشته شده بسیاری از ویژگهای زبان ترکی آزربایجانی مطابق با خصوصیات زبانی بکار برده شده در اثر یاد شده می باشد ولی در عین حال ریشه هر دو زبان ترکی عثمانی و ترکی آزربایجان یکی بوده و تنها در قرون 15 و 16 زبان ادبی عثمانی با زبان ادبی ترکی آزربایجانی متمایز شده است. پس از این زبان ترکی آزربایجانی تحت تاثیر شدید زبان‌های عربی، فارسی، روسی، اسلاو و ... بوده است. به نظر این نویسنده‌گان می باید برای استانداردیزه کردن زبان ترکی و عاری سازی آن از لغات بیگانه کوشید و در عین حال ایجاد پل ارتباطی مابین اقتصاد و صنایع با زبان ترکی را پیشنهاد می کنند. به نظر آنان ویژگی‌ها و ساختار زبان ترکی کلاسیک قابلیت مبدل شدن به زبان ادبی نوشتاری را دارد. اثر مذکور تاثیر مهمی در ملی گرائی زبان ترکی داشته و بدین سبب پس از دو بار نشر دولتمردان اتحاد جماهیر شوروی اجازه نشر اثر را نمی دهند. ادامه دارد...

۵/۲۷/۱۳۹۳

پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی" یا "آزربایجانجا" – بخش اول

اومود اورمولو 
به سبب بسیاری از مسائل خارج از بحث در مورد پروسه تغییر "زبان ترکی" به "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" منابع تحقیقی موثق و بی‌طرفی در آزربایجان جنوبی و ایران قابل دسترس برای عموم نمی‌شود و این خود سبب آشفتگی در نسل جوانی که آگاه به زبان مادری خود نمی‌باشد گشته است. انسانها فارغ از محقق و یا نویسنده بودنشان در صورت دانستن زبان مادریمان ترکی الخصوص با الفبای لاتین و یا حتی زبان انگلیسی به راحتی با کمی جستجو در همین فضای مجازی می توانند به منابع متعددی با نگرشهای مختلف در این زمینه دست یابند و از اهم موضوع خبردار گردند ولی متاسفانه به علت عدم آموزش زبان مادریمان ترکی و عدم رسمیتش در ایران بسیاری از انسانهائی که دارای هویت ائتنیکی ترک و زبان مادری ترکی می باشند قادر به کاربرد زبان ترکی به هیچ الفبائی نمی باشند و این مسئله مسئولیت شگرفی را بر دوش نویسنده‌گان، محققین، شاعران و .. ترک در مورد تولید محتوا در اکثر زمینه‌ها گذارده است.‌ 
راقم این سطور به عنوان جزئی کوچکی از جامعه ترک در این سلسله مقامات به روند تغییر زبان ترکی به "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" در پروسه تاریخی – سیاسی به اندازه وسعت علمی و منابع اینترنتی قابل دسترس خواهم پرداخت، تا بلکه گامی شود برای جوانان ترک و دیگر انسانهائی که خواهان مانائی زبان مادریمان ترکی‌اند.
بدون تردید مفهوم و واژه‌های"زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" برای اولین بار در آزربایجان شمالی بکار گرفته شده و ورود این مفاهیم به آزربایجان جنوبی بیشتر ناشی از شرایط سیاسی زمان و گروههای متاثر از گفتمان آزربایجان شمالی بوده، بدین سبب می باید برای بررسی شکل گیری این مفاهیم به اوضاع تاریخی و سیاسی آزربایجان شمالی بنگریم. برای بسیاری از جوانان آزربایجان شمالی علت تغییر زبان ترکی به زبان آزربایجان در سال 1937 هنوز نیز در هاله‌ای از ابهام واقع شده که برای بررسی شکل گیری مفاهیم یاد شده 3 فاکتور مهم می باید مورد نقد و بررسی واقع گردد:
1- حوادث سیاسی – ایدئولوژیکی که حول مسئله زبان ترکی و پیدایش مفاهیم "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" به سال 1936 – 1920 اتفاق افتاده است.
2- شرایط شکل‌گیری مفاهیم "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" به درخواست مردم یا به اصرار دولتمردان اتحاد جماهیر شوری به سال 1991 – 1937.
3- آیا اینکه مفاهیم "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی" منعکس کننده زبان ملی اکثریت قریب به اتقاق شهروندان آزربایجان شمالی می باشد یا نه(1991 - 2013).
در اولین جمهوری آزربایجان به سال 1920 – 1918 مسئله زبان ملی با برگزیدن نام "زبان ترکی" برای بیان زبان اکثریت شهروندان آزربایجان مواجه می باشیم، در آن زمان تئوریسین‌های جمهوری آزربایجان برای مقابله با ترمینولوژیهائی به مانند "تاتار" که از سوی دولتمردان اتحاد جماهیر شوری و مفهوم "آذری" که از سوی گروههای پان ایرانیست ساخته شده بود به سبب مبارزه با استعمار زبانی هر یک از این دو گروه نام زبان رسمی دولت آزربایجان شمالی را "زبان ترکی" نهادند، بدین صورت در عصر XX در بین دنیای ترک آزربایجان شمالی اولین جمهوری ترکی می باشد که موقعیت زبان ترکی را به زبان رسمی و دولتی ارتقاء داده است. 
در دوره اتحاد جماهیر شوری مسئله نام زبان ملی متفاوت از دوره جمهوریت بوده و به عنوان نقطه رودرروئی دو ایدئولوژی واقع شده، در زمان اتحاد جماهیر شوروی مسئله زبان ملی آزربایجان از دو دیدگاه زیر مورد بررسی واقع شده است:
1- شکل‌گیری و به نوعی پروسه ملی شوندگی زبان ترکی و عاری سازی زبان مذکور از لغات و اصطلاحات بیگانه به سالهای 1920 – 1936 
2- تغییر نام زبان ترکی به "زبان آزربایجانی"، "آزربایجانجا" و یا "آزربایجان دیلی"  و ارتقاء این زبان به عنوان زبان دولتی به سالهای 1937 – 1991 
در مرحله اول بی‌اعتنائی به ذات مسئله زبان ملی و زبان ترکی از سوی ایدئولوگ‌های اتحاد جماهیر شوروی قابل لمس می باشد، برای مثال طبق بیانیه‌ای که در 31 جولای 1923 منتشر شده به اکثر کمیساریایها دستور داده می شود که برای برقراری ارتباط بیشتر با توده‌ها در فعالیتهای روزانه زبان ملی توده‌ها بکار بسته شود و در عین حال به عنوان وظیفه اجرائی نیز از کاربرد زبان ترکی در ادارات نیز سخن به میان آورده می شود. در کنار این مورد دولتمردان اتحاد جماهیر شوروی کاربرد زبان ترکی را در کلیه مدارس اجباری نموده و در آموزشکده‌ها نیز زبان ترکی را به عنوان زبان آموزشی اختیاری اعلام می کنند تنها یادآور شویم که در دو کمیساریای USSR و جمهوری‌های قفقاز (TSFSR) کاربرد زبان روسی اجباری بوده است.      
بر اساس نظرات مولفین اتحاد جماهیر شوروی در مورد عاری سازی لغات بیگانه از زبان ترکی 3 تفکر عمده به سال های 1920 – 1936 قابل مشاهده می باشد.
1- اولین گروه به کاربرد بیشتر لغات ترکی قدیمی و ایجاد اصطلاحات جدید ترکی اصرار می ورزیده‌اند که این گروه جزء ملی گرایان ترک محسوب می شوند.
2- دومین گروه خواستار بهره مندی زبان ترکی از لغات اروپائی به واسطه زبان روسی بوده‌اند، به نظر این گروه این شیوه به اعتلای بیشتر زبان ترکی کمک می نموده است. به نظر آنان می بایست لغات اروپائی با در نظر گرفتن ساختار زبان روسی وارد زبان ترکی می شدند، بیشتر این طیف از طرفداران یا سمپاتی‌های بلوشویک بوده‌اند و به زعم خود در پی بین‌المللی تر شدن زبان ترکی بوده‌اند، گفتمانی که امروزه نیز از سوی گروهی از نویسنده‌گاه سالخورده آزربایجان شمالی بر آن اصرار ورزیده می‌گردد.
3- گروه سوم نیز خواستار تداوم کاربرد لغات زبان‌های خارجی فارسی و عربی در زبان ترکی بوده و در صورت نیاز به ایجاد اصطلاحات جدید ترکی می بایست کلمات جدید بر اساس ساختار زبان‌های عربی و فارسی واژه‌سازی گردند، گروه سوم نیز جزء طرفداران اسلام گرائی در آزربایجان بوده‌ و می‌باشند.

۴/۲۷/۱۳۹۳

انقلاب‌های زبانی در دنیا

اومود اورمولو 
در دنیا انقلاب‌های زبانی متعددی بنا به دلایل مختلفی روی داده، در زیر به صورت تیتر وار نگرشی بر انقلابهای زبانی تحقق یافته جهانی داشته‌ایم. شاید زمان تحقق "انقلاب زبان ترکی" در میان ملت ترک ساکن آزربایجان جنوبی و ایران نیز رسیده و حتی گذشته، گرچه که هنوز هم زبان ترکی در ایران از سوی دولت و ملت حاکم کتمان و انکار می گردد و هیچگونه ارگانی از جمله فرهنگستان زبان و ادب ترکی برای بررسی و تداوی نیازهای زبان ترکی وجود خارجی ندارد ولی نسل جدید تحصیل کرده و آگاه ترک در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی به حد اطلاعات خود سعی در انجام اقدامات اولیه و متعددی در حوضه زبان ترکی را دارد که این امر می تواند نوید بخش آینده‌ای روشن برای جامعه ترک و زبان مادریمان ترکی باشد. بی ‌تردید نتایج و کاستی‌های هر کدام از انقلابهای زبانی دنیا و الخصوص انقلاب زبان ترکی ترکیه به سبب قرابت با زبان ترکی آزربایجانی می باید از سوی محققین ترک مورد بررسی همه جانبه و عمیق قرار گیرد و انقلاب زبان ترکی در ترکیه بدین جهت حائز اهمیت می باشد که نیازی به آزمون و خطا و پیمودن راهی از نو نیست و می توان از تجربیات گرانبهای زبان ترکی که امروزه بی‌تردید یکی از نام‌دارترین زبانهای زنده دنیا می باشد استفاده نمود، در عین حال دیگر انقلابهای زبانی دنیا و اقدامات صورت گرفته در دنیا مدرن نیز یک منبع برای آگاهی یافتن از نحوه و شیوه تقحق انقلاب زبانی خواهد بود. 
1- ایتالیا
در قرن 14 دانته آلیگیری در اثری که با نام "De vulgari eloquentia " به رشته تحریر درآورده بود در نزدیکی زبان نوشتار ایتالیائی به زبان گفتار مردمی نقشی اساسی ایفا نموده است. دانته آلیگیری زاده فلورانس به سال 1265 می باشد که در سال 1321 نیز در راوانای ایتالیا فوت نموده است. 
2- آلمان
کشیش متجدد مارتین لوتر (Martin Luther) در قرن 16 انجیل را به زبان آلمانی ترجمه نموده و سبب کاربرد وسیع کلمات متعدد جدید به ترجمه انجیل را فراهم نمود. مارتین متولد 10 نوامبر 1483 شهر آیزلبن آلمان می باشد که به سال 1546 نیز درگذشته است. وی خدمات شایانی نسبت به توسعه زبان آلمانی داشته به طوریکه از 935 اثری که در سال 1523 در آلمان منتشر یافته 392 اثر متعلق به وی می باشد. ترجمه آلمانی لوتر از انجیل تا زمان مرگش حدود 400 بار تجدید چاپ گردیده است. 
3- مجارستان   
انقلاب زبانی در مجارستان طی پروسه‌ای 300 ساله تحقق یافته و طی این روند با کلمه سازی برای زبان مجاری این زبان از دایره لغات بیگانه زبانهای لاتینی و آلمانی رهائی یافته به طوریکه زبان مجاری از بعد تعدد کلمات زبانی جزء یکی از غنی ترین زبانها گشته است.       
4- نروژ
در قرن 19 میلادی شخصی به نام Aasen با استفاده از لغات محلی بومیان چندین دهکده سبب ایجاد زبان نروژی نو (Landsmål) گردید. زبان نروژی نو یکی از دو زبان رسمی نروژ هست که دارای 5 میلیون متکلم می باشد.
5- اسرائیل
در سال 1948 با تاسیس دولت اسرائیل حدود 7000 کلمه از تورات که یکی از مهمترین منابع زبان عبری بود گرفته شد و هزاران کلمه قدیمی زبان عبری جان دهی دوباره شد در عین حال با استفاده از کلمات عبری موجود در تورات هزاران کلمه و ترکیبات جدید دیگر نیز برای زبان عبری ساخته شد.     
6- ترکیه
اولین مرحله انقلاب زبان ترکی در ترکیه انقلاب نوشتاری و تغییر الفبا که به انقلاب حرف معروف می باشد تحقق یافته است. تغییر الفبای عربی اصلاح شده ترکی به الفبای لاتین خاص ترکی ورود ترکیه و زبان ترکی را به مدرنیته تسهیل نموده و سبب گسترس فرهنگ نوشتاری در ترکیه گردیده است. قبول الفبای لاتین ترکی در 1 نوامبر 1928 پس از ارائه قانون مربوطه از سوی مصطفی کمال آتاترک به مجلس ملی ترکیه صورت گرفته است. در تحقق انقلاب زبان ترکی در ترکیه تاسیس انجمن زبان در ترکیه نقشی اساسی ایفا نموده است.

۲/۲۷/۱۳۹۳

Urmiye’də Türk aşıq şerinə əmək verəm Roben Yəqubiyan

Yazar: Əhməd Əsədi
Roben Yaqubiyan (1948-2014)
Urmiye’də Aşıq şeirimizdə çalışan erməni şair Roben Yəqubiyan`in ölümündən 40 gün ötdü...
Roben Yəqubiyan Güney Azərbaycanın Urmiye şəhərinin Naxcıvantəpə kəndində, 1948-ci ildə dünyaya göz açmışdı. O aşıq şeirinə ilgi bəsləyərək bu bölümdə çoxlu yapıt(əsər) yaradmışdır. Robenin təkcə oğlu illər öncə vəfat etdiyi gündən bəri , Münzəvi duruma gələrək ,yalqız və yalnız bir yaşam sürdürməkdə idi. 
Urmiye’li Robenın Şeirlərində ikisi:
Öyrən pərvanədən
Şükür olsun yetdim payi saqiyi meyxanədən
Mey badəsin sər çəkmişəm məst oldum peymanədən
Məst-i çeşmi yar sırrını mən soruşdum bülbüldən
Bülbül dedi mən naşıyam, get öyrən pərvanədən
***
Pərvanə tək eşq oduna bu canım biganədi
Öz ölkəmdə qərib oldum, dörd yanım biganədi
Ölüb bülbül, köçüb bayqu, məkanım biganədi
Gecə-gündüz ban çəkirəm bayqu tək viranədən
***
Viran oldu könlüm evi, batdım möhnət bəhrinə
Bir sonanın sevdasında düşdüm qəmlər nəhrinə
Aşna yarım döndü yada, yandım hicran qəhrinə
Dəli könlüm qeys kimi üzülmür cananədən
***
Cananının fəqir `sevan` çox çəkibdi cəfasın
Fərhad kimi canın qoyub, görməyib yar vəfasın
Bu fənanın hətta bir dəm sürməyibdi səfasın
Gələn gündən sitəm görüb kəsiblər qəmxanədən

Dar oldu
Fələyin əlindən gəldim zinhara
Gen dünya başıma dar oldu dar dar
Murğ-i könlüm ərz-i vüsal eylədi
Qismətim dalında xar oldu xar xar
***
Eşqin sevdasına düşən aşiqəm
Vüsalə yetməyən coşan aşiqəm
Eşqin atəşində bişən aşiqəm
Pərvanəyəm sevdam nar oldu nar nar
***
Biçarə `sevanam` çox çəkdim zəhmət
Murada yetmədim, görmədim ləzzət
Ömrü bada verdim, səbəbi qəflət
Sonunda məskənim qar oldu qar qar
Qar= zağa

۲/۱۰/۱۳۹۳

اۇرمیه‌ده تۆرک آشیق شعریئنه امک وئرن رۏبن یعقۇبیان

یازار: احمد اسدی
رۏبئن یعقۇبیان 1327-جی ایلده گۆنئی آزربایجان و اۇرمیه‌نین ناخچیوان‌تپه کندینده دۆنیایا گؤز آچمیشدی. اۇرمیه‌نین ائرمنی‌لریندن اۏلسادا، ایللر بۏیۇ تۆرک آشیق شعرینده چالیشیب یاپیتلار(اثرلر) یارادمیشدیر. روبئنین تکجه اۏغلو بیر قضادا اؤلدۆکدن سۏنرا، منزوی بیر یاشاما باشلاییب، یالقیز و یالنیز یاشاییردی. آشیق شعریمیزین چئشیدلی بؤلۆملرینده شعرلری اۏلان سئوان نهایت کئچن آی وفات ائتدی. اۇرمیه‌لی رۏبئنین اوچ شعرینی بیرگه اۏخویاق:
دار اۏلدۇ 
فلکيـــــن اليندن گلديم زينهارا
گن دۆنيا باشيما دار اۏلدۇ دار دار!
مۇرغی کؤنلۆم عرض وصال ائيله‌ديی
قیسمتيم داليندا خار اۏلدۇ خار خار!
***
عئشقين سئــوداسينا دۆشن عاشیقم
وۆصاله يئتمه‌يــن، جـۏشان عاشیقم
عئشقين آتشينـــــده بیشن عاشیقم
پروانه‌يم، سئودام نار اۏلدۇ نار نار!
***
بيچاره سئوانام چۏخ چکديم زحمت 
مۇرادا يئتمه‌ديم، گؤرمــــه‌ديم لذت
عؤمـــرۆ بادا وئرديم، سببی غفلت
سۏنۇندا مسکنيم غار اۏلدۇ غار غار!
اؤيرن پروانه‌دن
شۆکۆر اۏلسون يئتديم پايه ساقی ميخانه‌دن
مئی باده‌سين سر چکميشم مست اۏلدۇم پيمانه‌دن
مست چشم يار سيررينی من سۏرۇشدۇم بۆلبۆلدن
بۆلبۆل دئدی من ناشييام، گئت اؤيرن پروانه‌دن
***
پروانه تک عئشق اۏدونا بۇ جانيم بيگانه‌دی
اؤز اؤلکه‌مده غريب اۏلدۇم، دؤرد يانيم بيگانه‌دی
اؤلۆب بولبول، کؤچۆب بايقۇ، مکانيم بيگانه‌دی
گئجه-گۆندۆز بان چکيرم بايقۇ تک ويرانه‌دن
***
ويران اۏلدۇ کؤنلۆم ائوی، باتديم محنت بحرينه
بير سۏنانين سئوداسيندا دۆشدۆم غملر نهرينه
آشنا ياريم دؤندۆ يادا، يانديم هجران قهرينه
دلی کؤنلۆم قئيس کيمی اۆزۆلمۆر جانانه‌دن
***
جانانينين فقير سئوان چوخ چکيبدی جفاسين
فرهاد کيمی جانين قۏيۏب، گؤرمه‌ييب يار وفاسين
بۇ فنانين حتی بير دم سۆرمه‌ييبدی صفاسين
گلن گوندن ستم گؤرۆب کسيبلر غمخانه‌دن

۱/۱۶/۱۳۹۳

Türkce'mizin Latin imcelerinden Ğ imcesi

Türkce'mizin Latin imcelerinin onuncu imcesi olan Ğ imcesiyle ilgili qurallar:
 Ğ imcesi sözcük başında gelmez.
 Yad dillerden, özellikle Arab dilinden dilimize girmiş غ imcesi ile başlayan sözcüklerde, غimcesi dilimizde Q imcesine dönüşür.
 Örnek:
                                         Qeflet  غفلت         Qezel  غزل          Qem  غم
 ğ imcesi Arab Elifbâsıyla yazılan Türkce yazılarda غ herfiyle gösterilmişdir, ancaq oxunuşu Arab dilindeki غ herfinin oxunuşuyla ayrıqdır. Arab dilindeki غ herfi tam qalın herflerden olub, boğazın düz başlandığı yérden sert biçimde seslendirilerek oxunur. Ancaq Türkce’ninğ imcesi, kimi kez seslenmeyecek ölçüde çox yumuşaq biçimde oxunur.
 ğ imcesinin oxunuşu
1) ğ imcesi ince ünlüler (eéiöü) arasında veya héce sonunda ince ünlülerden sonra gelirse, bu ünlülerden étkilenerek y ünsüzüne benzer bir biçimde ağızdan çıxar. (Daha qolay anlaşılması üçün bu benzerlik  ile gösterilmişdir.)
Örnek:
                              ğ imcesi ince ünlüler arasında
                              _________________________
                                 Yazılışı               Oxunuşu

                                 değerli                deerli 
                                 beğenmek           beenmek
                                 sayqıdeğer          sayqıdeer
                                 süreğen               süreen
                       eğe  | ötleğen                ötleen
                       éğe  | pişeğen                pişeen
                                  isteğe                  istee
                                  gerçeğe               gerçee
                                  emeğe                 emee
                                  yéğenim               yéenim

                                  değişmek             deişmek
                                  eğilmek                eilmek
                                  eğirmek                eirmek
                        eği  dinmek              deinmek
                        éği  | bebeğim                bebeim
                                  éğitim                    éitim
                                  déğil                      déil
                                  éğitmek                 éitmek
                                  yéğinleşmek          yéinleşmek

                                  ciğer                      cier
                        iğe  | sévdiğim                 sévdiim
                        iği   | kimliğim                  kimliim
                                  istediğim                 istediim

                                  öğe (unsur)             öe
                                  göğe bax                 göe bax
                                  göğem (reng adı)     göem
                                  göğermek                göermek
                                  göğerti                     göerti
                                  göğün ortası             göün ortası
                                  böğürmek                 böürmek
                                  böğürtü                    böürtü
                                  öğüt                         öüt
                                  söğüt                        söüt
                       öğe  | böğü                         böü
                       öğü  | öğütçü (vâiz)             öütçü
                       üğü  | böğürtlen                   böürtlen
                                  gördüğüm                  gördüüm
                                  düşündüğüm             düşündüüm
                                  düğüm                       düüm
                                  düğün (toy)                düün
                                  böyüğümüz                böyüümüz
                                  böyüdüğü                   böyüdüü
                                  sözcüğü                      sözcüü
                                  sözlüğü                       sözlüü
                                  üzüğü                         üzüü
                                  bölüğü                        bölüü


                    ğ imcesi héce sonunda ince ünlülerden sonra
                    _______________________________________
                                  Yazılışı                     Oxunuşu

                                  eğlence                      elence
                                  eğri                            eri
                                  değnek                       denek
                                  eğmek                        emek
                                  teğmen                       temen
                          eğ | eğleşmek                    eleşmek
                          éğ | yéğlemek                    yélemek
                           iğ | çéğnemek                   çénemek
                                  iğde                             ide
                                  iğne                             ine
                                  iğrenmek                     irenmek
                                  iğrenc                          irenc
                                  çiğ yémek                    çi yémek

                                  öğrenmek                     örenmek
                                  öğrenci                         örenci
                                  öğretmen                      öretmen
                                  öğle (günorta)               öle
                          öğ | böğründe                       böründe
                          üğ | böğrek                           börek
                                  göğçek                          göçek
                                  göğsü                            gö
                                  göğü                              göü
                                  düğme                           düme
                                  düğmelemek                  dümelemek
                                  yüğrük                            yürük


2) ğ imcesi qalın ünlüler (aıou) arasında gelirse, iki ünlü imceni yumuşaq bir biçimde birleşdirerek düşer.
Örnek: 
                                         ğ imcesi qalın ünlüler arasında
                                   ________________________________
                                        Yazılışı                       Oxunuşu

                                         ağac                                a ͡ ac
                                         ağarmaq                         a ͡ armaq
                                         sağalmaq                        sa ͡ almaq
                                         armağan                         arma ͡ an
                                         olağanüstü                      ola ͡ anüstü
                                         tısbağa                            tısba ͡ a
                                         qurbağa                          qurba ͡ a
                                         toprağa                           topra ͡ a
                                         dağarcıq                          da ͡ arcıq
                                ağa | ağır                                 a ͡ ır
                                 ağı | sağır                               sa ͡ ır
                                ağo | ağıt                                 a ͡ ıt
                                ağu | ağız                                 a ͡ ız
                                         bağırsaq                           ba ͡ ırsaq
                                         bağırmaq                          ba ͡ ırmaq
                                         çağırmaq                          ça ͡ ırmaq
                                         dağıtmaq                          da ͡ ıtmaq
                                         aşağıda                            aşa ͡ ıda
                                         yağış                                ya ͡ ış
                                         bağışlamaq                       ba ͡ ışlamaq
                                         sağollaşmaq                      sa ͡ ollaşmaq
                                         sağu (mersiye)                  sa ͡ u
                                         sağucu                              sa ͡ ucu

                                         sığa (zerfiyet)                   sı ͡ a
                                         sığabilecek                       sı ͡ abilecek
                                         aydınlığa                          aydınlı ͡ a
                                         sığınmaq                          sı ͡ ınmaq
                                ığa | çığırmaq                           çı ͡ ırmaq
                                  ığı | qığılcım                            qı ͡ ılcım
                                         sığırçın                             sı ͡ ırçın
                                         yığışmaq                          yı ͡ ışmaq
                                         ışığında                            ışı ͡ ında
                                         aldığımda                         aldı ͡ ımda

                                         doğa (tebi’et)                    do ͡ a
                                         doğal (tebi’i)                     do ͡ al
                                         soğan                               so ͡ an
                                         boğaz                               bo ͡ az
                                         Moğol                               Mo ͡ ol
                               oğa | oğul                                   o ͡ ul
                               oğo | oğuş (âile)                         o ͡ uş
                               oğu | yoğurt                               yo ͡ urt
                                         soğuq                               so ͡ uq
                                         yoğunluq                           yo ͡ unluq
                                         oğurluq                             o ͡ urluq
                                         boğulmaq                          bo ͡ ulmaq
                                         doğulmaq                          do ͡ ulmaq
                                         doğum                               do ͡ um
                                         Oğuz                                  o ͡ uz

                                          bolluğa                             bollu ͡ a
                                          mutluluğa                         mutlulu ͡ a
                                          sonsuzluğa                       sonsuzlu ͡ a
                                uğa | uğur                                   u ͡ ur
                                uğu | uğursamaq                        u ͡ ursamaq
                                          uğuldamaq                        u ͡ uldamaq
                                          uğultu                                u ͡ ultu
                                          olduğundan                       oldu ͡ undan


3) ğ imcesi héce sonunda qalın ünlülerden (aıou) sonra yér aldığında, bu ünlüleri uzataraq düşer. (Daha qolay anlaşılması üçün qalın ünlülerin uzatma biçimleri âîôû ile gösterilmişdir.)
 Örnek:
                           ğ imcesi héce sonunda qalın ünlülerden sonra
                          __________________________________________
                                       Yazılışı                    Oxunuşu

                                        sağlıq                        sâlıq
                                        dağlıq                        dâlıq
                                        ağlamaq                    âlamaq
                                        dağlamaq                  dâlamaq
                                        ağzı                           â
                                        ağrımaq                     ârımaq
                                ağ | ağrı                            â
                                        bağlamaq                  bâlamaq
                                        bağlı                          bâ
                                        yağlamaq                  yâlamaq
                                        yağlı                          yâ
                                        çağdaş                      çâdaş
                                        sağlam                      sâlam

                                        sığmaz                      sîmaz
                                        yığmaq                      yîmaq
                                  ığ | lığlamaq                    lîlamaq
                                        çığlıq                         çîlıq
                                        sığlıq                         sîlıq

                                        doğru                        dôru
                                        oğlan                         ôlan
                                        oğlaq                         ôlaq
                                oğ | oğlum                        ôlum
                                        oğru                          ôru
                                        boğmaq                     bômaq
                                        doğramaq                  dôramaq

                                        uğramaq                    ûramaq
                                        uğraşmaq                  ûraşmaq
                                uğ | uğruna                       ûruna
                                        tuğbay                       tûbay
                                        tuğrul                         tûrul

4) ğ imcesi sözcük başında yér alamadığı üçün, héce başında da yér alamaz; sözcük başında q imcesine dönüşdüğü gibi, héce başında da q imcesine dönüşür. Başqa déyişle, ğimcesi hep ünlü imcelerden sonra gelir.
Örnek:                       Yanlış                   Doğru
                                  _________________________
                                      Asğı                       Asqı
                                      Atğı                        Atqı
                                      Qatğı                      Qatqı
                                      Sayğı                      Sayqı
                                      Yarğı                       Yarqı
                                      Sarğı                       Sarqı
                                      Batğı                       Batqı
                                      Qarğı                       Qarqı
                                      Alğı                          Alqı
                                      Çalğı                        Çalqı
                                      Yanğın                     Yanqın
                                      Solğun                     Solqun
                                      Uyğun                      Uyqun
                                      Tolğa                       Tolqa
                                      Dalğa                       Dalqa
                                      Qarğa                      Qarqa
                                      Olğu                        Olqu
                                      Olğun                      Olqun
                                      Yorğun                     Yorqun
                                      Sorğulamaq             Sorqulamaq
                                      Sorğu                       Sorqu

Bu çalışmam, Türkce'mizin gelişmesi uğrunda çaba gösteren tüm sayqıdeğer insanlarımız üçün menden kiçik bir bayram armağanıdır. Yaz Bayramı'nız qutlu olsun!
Sayqılarım, sévgilerimle; Yalaz Baysan